27 سال از 107 سال نفت
در طول ربع قرن گذشته تحولات بسيار زيادي در صنعت نفت و در جهان رخ داده است كه اگر از آخرين آنها شروع كنيم، انقلاب شيل در استخراج شيميايي نفت، سقوط شديد در قيمت نفت بعد از سالها افزايش از يك سو و تحولات سياسي و نظامي در كشورهاي صاحب ذخاير نفت در خاورميانه و شاخ آفريقا، از سوي ديگر، قابل ملاحظه و با اهميت است و شما به همه اينها، تحريمهاي صادرات نفت ايران و كلا تحريمهاي اقتصادي تحميل شده به كشور را نيز اضافه كنيد. آيا اين ملاحظات بينالمللي در اساسنامه جديد ملحوظ شده است يا آنكه اساسنامه فعلي پاسخگوي همه اين تحولات است. در شرايط فعلي جهان، عربستان سعودي كه مشي نفتي كاملا مغايري با ايران در اوپك دارد، همين ماه گذشته تصميم به تغيير ساختار و استراتژي شركت نفت خود موسوم به آرامكو را گرفت تا شركت نفتي خود را چابكي بيشتري ببخشد. آيا اساسنامه جديد براي شركت ملي نفت ايران متضمن بهروزآوري و زمينهساز تدوين استراتژي جديد با شرايط امروز جهان و كشور است؟ اصولا بيرغبتي دولتها در تغيير اساسنامه چيست آيا خواستههاي متصديان شركت ملي نفت از مفاد اساسنامه فعلي تامينشدني است و ضرورتي براي تغيير نميبينند و براي شرايط امروز كشور در حوزه نفت برنامه و استراتژي دارند؟ اگر دارند پس اين 27 سال چه توضيحي دارد. سخن آخر آنكه آنچه امروز براي كشور اهميت دارد، مديريت ثروت نفت است و داشتن استراتژي در زمينه حفظ و صيانت از ذخاير نفتي و استخراج و فروش نفت و نهايتا چگونگي تخصيص درآمدها. نفت به مثابه منبع تجديدناپذير ثروت ملي بايد خاستگاه توليد ثروتهاي جديد درآمدزا در اقتصاد ملي باشد و از اين رو گرايش به شناخت نقش نفت در تحولات اقتصاد سياسي دنياي امروز اهميتي بيش از پيش يافته است و اساسنامه مناسب و بهروز ميتواند بستر اجراي استراتژيهاي جديد در چارچوب منافع ملي كشور باشد. ٭ اقتصاددان