عدالت سياسي در حكومت علي بن ابيطالب(ع)
مسعود رهبري
در وصف شهادت مولاي متقيان، علي(ع) گفتهاند: «قُتِل في محرابه لِشدة عدله»؛ عامل اصلي شهادت او در محراب عبادتش، شدت عدل او بود. وقتي از عدالت علي(ع) سخن به ميان ميآيد، در بادي امر، ذهنها به سمت عدالت اقتصادي يا عدالت قضايي معطوف ميشود. بيترديد، اين دو بعد از عدالت، در مشي حكومتي حضرت امير(ع) برجستگي انكارناپذيري دارد؛ اما به گمان نگارنده، آنچه حكومت علي(ع) را درخششي بينظير ميبخشد و آن را در قله زيباييها مينشاند، ميزان «عدالت سياسي» در حكومت او بود. شايد نمونههايي از عدل قضايي يا اقتصادي را در سيره حكومتي برخي خلفاي قبل و بعد از علي(ع) نيز بتوان نشان داد؛ اما تعهد بينظير او به اقتضائات عدالت سياسي، چيزي است كه نهتنها در حكومتهاي جهان سنت، بلكه در حكومتهاي دوران مدرن نيز نمونه مشابهي ندارد. مراد از عدالت سياسي، همان است كه در ادبيات سياسي دنياي مدرن، تحت عناويني چون «حقوق برابر شهروندي» از آن ياد ميشود. در حكومتهاي سنتي، شيوه حكومت، عموما استبدادي و سلطاني است و عدالت سياسي معناي روشني ندارد؛ اما اين شاخصه در حكومتهاي دموكراتيك و مدرن امروزي اهميتي بنيادين يافته است. شايد بسياري از روشنفكران، اعم از ديني و سكولار، بر اين باور باشند كه مفاهيمي چون حقوق بشر، حقوق شهروندي، دموكراسي، آزادي بيان و. . . از رحم جامعه و انديشه مدرن متولد شدهاند و جستوجوي آنها در زير آوارهاي سنت، راه به جايي نميبرد. اما وقتي حكومت علي(ع) را در پيش چشم خود ميگذاريم، با تابلوي شگفتي از والاترين ارزشهاي مطلوب در يك حكمراني خوب (Good Governance) روبهرو ميشويم كه مرزهاي جهان سنت را بيهيچ مانعي درمينوردد و برجستگي خود را حتي در دنياي مدرن، به رخ ميكشد.
يكي از نمونههاي روشن و از مصاديق بارز عدالت سياسي در حكومت عليبن ابيطالب(ع) رفتار او در برابر خوارج است. خوارج گروهي بودند كه به تعبير امروزي، در پي براندازي مسلحانه حكومت بودند؛ آنهم حكومت مشروعي كه با بيعت آزادانه و بياكراه مردم برپا شده بود. در هيچ حكومت دموكراتيك مدرني، به چنين فرقهها و جمعيتهايي اجازه فعاليت آزادانه داده نميشود. واكنش پذيرفتهشده و رايج حكومتهاي مدرن در برابر پديده براندازي مسلحانه، كه امروزه تحت عنوان «تروريسم» از آن ياد ميشود، سركوب بيچونوچراست. وقتي پاي تروريسم به ميان ميآيد، قبح اقداماتي چون تجسس و شنود، بازداشت پيشگيرانه، محاكمه، زندانهاي طويلالمدت، كشتار و اعدام و حتي شكنجه متهمان به تروريسم رنگ ميبازد و حكومتهاي مدرن مكررا از اين روشها براي كنترل و دفع تروريسم استفاده ميكنند. اما حكومت علي بن ابيطالب(ع) شايد تنها حكومت تاريخ باشد كه حتي براي براندازان مسلح خود نيز، تا زماني كه از سلاح خود استفاده نكرده و خوني بر زمين نريختهاند، حقوقي برابر با متحدان و حاميان خود قايل است. علي(ع) بهخوبي ميدانست كه خوارج به مخالفت و مبارزه زباني و تبليغاتي اكتفا نخواهند كرد و دست به كشتار خواهند زد و آهنگ براندازي مسلحانه خواهند كرد؛ اما بر اين باور بود كه قصاص قبل از جنايت نبايد كرد و تا هنگامي كه تهديد و قصد آنها فقط در زبان است و در عمل مرتكب جنايت نشدهاند، جان و مال و آزادي و حقوقشان بايد محفوظ باشد. از اين رو بود كه خوارج آزادانه در بين مردم رفت و آمد ميكردند، ميتينگهاي سياسي برگزار ميكردند، در پاي سخنرانيهاي حضرت امير(ع) شعار ميدادند و به خليفه مسلمين در اثناي سخنرانياش اهانت ميكردند، اما هر بار علي(ع) ياران و محافظان و حاميان خود را از هرگونه واكنش خشونتآميز منع ميكرد و ميفرمود: «جواب دشنام، يا دشنام است يا گذشت» (نهج البلاغه، حكمت 420) و البته «من خوش ندارم كه شيعيانم از دشنامدهندگان باشند» (همان، خطبه 206). امام(ع) پاسخ انتقاد و اعتراض و تعريض و كنايه و طعنه كلامي را تنها و تنها مواجهه كلامي ميداند و فراتر رفتن از اين حد را جايز نميشمارد: «اگر لب به سخن گشايند، ما نيز سخن ميگوييم و اگر ساكت بمانند در حد سخن نيز آنها را نميرنجانيم» (الكامل في التاريخ، ج 3، ص 334).
اميرمومنان در كلامي تاريخي و شگفتانگيز، سه حق اساسي را براي خوارج، اين خشنترين و متصلبترين براندازان مسلح تاريخ اسلام، برميشمارد كه با دقت در اين سه حق، ميتوان تمام حقوق بنيادين شهروندي مدرن را از دل آن استخراج كرد. او خطاب به خوارج ميفرمايد: «تا زماني كه شيوه مبارزه شما مسالمتآميز و با پرهيز از خشونت و جنايت باشد، سه حق در نزد حكومت من داريد: اول اينكه شما را از ورود به مساجد منع نميكنم؛ دوم اينكه حقتان از اموال عمومي را زير پا نميگذارم؛ و سوم اينكه آسيبي به جانتان نميرسانم».
امام(ع) در اين كلام، سه حق را كه مادر حقوق شهروندي است براي مخالفان سرسخت خود به رسميت ميشناسد:
1- حق مشاركت در حياتيترين تصميمات نظامي و حكومتي و سياسي (حق مشاركت در تعيين سرنوشت جامعه)
با نظر به تاريخ اسلام، درمييابيم كه مسجد در صدر اسلام، صرفا محلي براي انجام آيينها و مناسك جمعي و فردي مذهبي نبود؛ بلكه مركز قضاوت، خلافت، مشورت عمومي، بسيج نيرو و در يك كلام، قلب تصميمگيريهاي كلان سياسي و اجتماعي بود. وقتي علي(ع) به خوارج اعلام ميكند كه آنها از ورود به مسجد منع نميشوند، به اين معناست كه آنها ميتوانند در تمام امور مهمي كه در مسجد انجام ميشود، مشاركت و نظارت داشته باشند.
2- حق معيشت آبرومندانه
يكي از روشهاي قديمي حكومتهاي استبدادي براي به سكوت واداشتن مخالفان و معترضان، قطع كردن شريانهاي معيشتي آنها و اعمال فشارهاي مستقيم و غير مستقيم مالي و اقتصادي بر آنان است. محروميت از شغل، مصادره اموال، سنگاندازي در مسير تجارت و معيشت مخالفان در بسياري از حكومتها شايع بوده است. اما علي(ع) با صراحت تمام، اعلام ميكند كه در حكومت من، مخالف و اپوزيسيون تا هنگامي كه عملا (و نه در سخن) نقض بيعت نكردهاند، از تمام فرصتهاي اقتصادي و معيشتي كه ديگر شهروندان جامعه به آن دسترسي دارند، بيهيچ تبعيضي، بهرهمند خواهند بود.
3- حق امنيت جاني
در حكومت علي(ع) قصاص قبل از جنايت و اعمال مجازات پيش از ارتكاب جرم، ممنوع است. تنها جرم سياسي در حكومت او اقدام به براندازي مسلحانه است و حتي تدارك مقدمات نظري يا تبليغاتي و تجهيزاتي اين كار نيز مجوزي براي سركوب و كشتار و اعمال مجازاتهاي بدني ديگر نيست. خوارج دست به جمعآوري سلاح و برپايي اردوگاه نظامي در نهروان زده بودند و ياران امام(ع) توصيه ميكردند كه پيش از عزيمت به صفين و مواجهه با سپاه معاويه، كار خوارج را در نهروان يكسره كنيم؛ اما امام مخالفت ميكنند و ميفرمايند: «آنها را رها كنيد و به سوي قومي بشتابيد كه ميخواهند در روى زمين، شاهاني ستمگر باشند و مومنان را به بردگى بگيرند» (تاريخ طبري، ج 5، ص 80). آري، زماني كه به امام(ع) خبر ميرسد كه خوارج فرد بيگناهي را به همراه همسر باردارش به طرز وحشيانهاي كشتهاند، مسير سپاه را كج ميكند تا قاتلان را مجازات كند.
تساهل و مماشات علي(ع) با مخالفان و براندازان، در ظاهر، به زيان حكومت او تمام شد و در نهايت، يكي از همين خوارج بود كه شمشير كين زهرآلود خود را بر فرق اين اسطوره عدالت كوبيد، اما او توانست نمونهاي آرماني از حكومت عادلانه و پاسدار آزادي و حرمت انسان را در حيات بشري به يادگار بگذارد كه قرنهاست حسرت تجربه لحظهاي از آن بر دل عدالتطلبان و آزاديخواهان جهان سنگيني ميكند!