گروه ديپلماسي| مذاكرات هستهاي در وين همچون روزهاي گذشته ادامه دارد و اميد دستيابي به توافق از هر زمان ديگري بيشتر شده است. ديگر همه وزراي امور خارجه حاضر در مذاكرات به اين نكته اشاره دارند كه بيش از زمان ديگري امكان و شرايط حصول توافق فراهم شده و فدريكا موگريني نيز در صحبتهاي روزهاي اخير خود بيان كرده كه زمان توافق فرا رسيده است. با اين حال، مخالفان دستيابي به توافق هستهاي و در راس آنها، بنيامين نتانياهو، نخست وزير رژيم صهيونيستي و برخي جمهوريخواهان تلاشهايشان را بيش از پيش كردهاند تا مانع از توافق شوند. باب كروكر، رييس كميته سياست خارجي مجلس سنا ديگر هر روز عليه مذاكرات سخن ميگويد و مذاكرهكنندگان اين كشور را به دادن امتيازهاي بيش از حد تصور به ايران و عبور از خطوط قرمز متهم ميكنند. اكنون يكي از روزنامههاي صهيونيستي خبر داده است كه نتانياهو در حال سناريوچيني براي ايفاي نقش در مذاكرات و رد توافق احتمالي توسط كنگره است. در اين باره گفتوگويي با اميرعلي ابوالفتح، كارشناس مسائل امريكا داشتيم كه در ادامه ميآيد:
موضع كنوني تندروهاي امريكايي نسبت به مذاكرات هستهاي چيست؟
ديدگاه منتقدان مذاكرات كنوني هستهاي در امريكا در سه گروه مشخص قابل طبقهبندي است؛ گروه اول منتقداني هستند كه نگاه حزبي دارند و معتقد هستند كه موفقيت در مذاكرات هستهاي و حل يك معضل و بحران بينالمللي و رفع خطر ايران هستهاي يك دستاورد براي دولت دموكرات اوباما است كه موجب افزايش شانس دموكراتها در انتخابات رياستجمهوري ميشود و بر همين اساس، در تمامي برنامههاي فرهنگي، اجتماعي، سياست خارجي و... دولت اوباما درصدد ايجاد اخلال هستند تا مانع از بهرهبرداري حزبي دموكراتها از آن دستاوردها شوند. گروه دوم، كساني هستند كه بيش از نگاه حزبي، نگاه سياسي دارند و به عبارت ديگر، كساني هستند كه علاوه بر دغدغههاي گروه اول، نگاه بدبينانه به ايران دارند و با طرح اتهامات واهي نسبت به كشورمان، ميگويند كه ايران ذاتا كشوري تهديدكننده براي اسراييل و امريكا است و با مذاكرات در حال خريد زمان است و با وجود امتيازاتي كه ميگيرد، مانند رفع تحريمها و كمرنگ شدن گزينه حمله نظامي، قدرتمندتر ميشود و در نهايت با بيمسووليتي خلاف وعده ميكند و نبايد به ايران اعتماد كرد و معتقدند كه بايد تاسيسات هستهاي در ايران مانند ليبي جمعآوري شود. گروه سوم، كساني هستند كه نگاه فني دارند و ميگويند كه با هيچ محدوديتي نميتوان مانع از ايران هستهاي شد و ايران در نهايت بمب ميسازد و ميگويند بايد به دنبال تغيير نظام باشيم تا با روي كار آمدن دولتي غربگرا، انگيزه ساخت بمب هستهاي از سوي ايران مرتفع شود.
هماينك فشار اين گروهها به دولت اوباما در حال افزايش است و اوباما و كري را متهم به عبور از خطوط قرمز امريكا ميكنند. هدف اين گروهها چيست؟
گروه نخست، همانطور كه گفتم نگاه حزبي دارد و متوجه شده نميتواند مانع از توافق شود و براي همين سعي ميكند تا خود را در اين توافق سهيم كند تا اين موفقيت صرفا توسط دموكراتها مصادره نشود و بگويند دستاورد مذاكرات دو حزبي بوده و علاوه بر دولت امريكا، كنگره نيز در اين مساله نقش داشته است. گروه دوم ميخواهند با سختگيري بيشتر، امتيازات بيشتري را از ايران بگيرند، مانند افزايش محدوديت از 10 سال به 15 سال، افزايش سطح بازرسي و... به عبارتي ميخواهند مطمئنتر شوند. گروه سوم نيز اساسا مذاكره را قبول ندارد و ميخواهد بازي را برهم بزند. بنابراين اين گروهها هر كدام اهداف خاصي را دنبال ميكنند. به نظر ميرسد در شرايط كنوني قدرت گروه اول نسبت به دو گروه ديگر، بيشتر شده و آن دو گروه به حاشيه رانده شدهاند.
واكنش دولت اوباما در برابر اين اقدامات چه بوده است؟
نكتهاي را بايد متذكر شوم، شديدترين تحريمها عليه هر كشوري توسط همين دولت اوباما و عليه كشور ما وضع و اجرا شده است. با وجود اين، وقتي دولت اوباما وارد مذاكرات شده است، به چند اصل پافشاري داشته است. نخستين اصل، قبول حق غنيسازي ايران است و در نامهاي كه چندي پيش از سوي مقام معظم رهبري بيان كردند، اوباما گفته كه حق غنيسازي ايران را ميپذيرد و در تمامي مذاكرات چه در ژنو، چه در لوزان و چه در مذاكرات كنوني به اين حق اشاره شده ولي در خصوص ابعاد و حجم آن مذاكره ميشود. دومين اصل، تاكيد اوباما بر اصل ديپلماسي است و اين برخلاف فشارهاي اسراييل و لابيهاي حامياش است. با اين وجود، در اين مدت فشارها به گونهاي نبوده است كه اميد دستيابي به توافق را كمرنگ كند. دولت اوباما در برابر اين فشارها ايستاده است و حتي زماني كه جمهوريخواهان در كنگره قصد متوقف ساختن مذاكرات را داشتند، آن را تهديد به وتو كرد.
به فشار رژيم اسراييل و حاميانش اشاره كرديد. هماينك اين فشارها نسبت به توافق به چه شكلي است؟
لابيهاي حامي اسراييل در ميان گروههاي اول و دوم در نوسان هستند. در واقع، كف خواستههاي اسراييل گرفتن حداكثر امتيازها مانند كاهش ميزان سانتريفيوژها، افزايش نظارتها و محدوديتهاست و سقف خواستهاش نيز سرنگوني است اما با اين وجود، مشخص شده كه حداكثر توان اين لابيها و به عبارتي، نمايش قدرت آنها، سخنراني نتانياهو در كنگره است. تا قبل از اين تصور ميشد كه اسراييل ميتواند به راحتي نظر دولت امريكا را در موضوعي عوض كند ولي اين تصور اكنون مورد خدشه قرار گرفته است چراكه منافع ملي اين كشور در مرحلهاي بيسابقه و نادر از منافع اسراييل در خاورميانه چربيده است و از طرفي، اوباما با افراطيگري نتانياهو مشكل دارد و وي را فردي غيرمسوول ميداند و شايد اگر به جاي نتانياهو، فرد ديگري بود، صداي او بيشتر شنيده ميشد.
چقدر احتمال رد توافق نهايي از سوي كنگره امريكا وجود دارد؟
پيشبيني در اين باره سخت است اما من فكر نميكنم كه كنگره دست به چنين اقدامي بزند. معتقد هستم كه هفت، هشت ماه قبل، تندروها اميد به جلوگيري از توافق را داشتند ولي هماينك به اين نتيجه رسيدهاند كه توافق شدني است. بخش عظيمي از جمهوريخواهان مانند بوينر و مككانل كساني هستند كه ميخواهند سوار بر قطار توافق هستهاي شوند تا بعدا بگويند كه ما نيز در توافق نقش زيادي داشتيم. بر اين اساس فكر نميكنم كه توافق رد شود. از سويي اوباما تهديد كرده است كه اگر كنگره توافق را رد كند، دست به وتو خواهد زد ولي شكستن وتوي رييسجمهور براساس قانون اساسي امريكا، نيازمند راي 67 سناتور است كه جمهوريخواهان 54 راي لازم را دارند و نيازمند راي 13 دموكرات هستند كه من فكر نميكنم در چنين موضوعي و در سالي كه قرار است انتخابات رياستجمهوري برگزار شود و كانديداي دموكرات به اين دستاورد نياز دارد، دموكراتي به آن راي مثبت بدهد.
رسانه رژيم صهيونيستي خبر دادهاند كه نتانياهو به دنبال سناريوچيني براي بعد توافق هستند و آن، فشار بر كنگره براي رد توافق است. احتمال رخ دادن اين سناريو چقدر محتمل است؟
همانطور كه گفتم تا قبل از سخنراني نتانياهو اين خطر محتمل بود اما وقتي جو بايدن كه رياست مجلس سنا را برعهده دارد در سخنراني نتانياهو نميآيد و نمايندگان زيادي هم آن جلسه را بايكوت ميكنند و فقط آن سخنراني به نمايش و شو سياسي تبديل ميشود، ديگر وقوع چنين مسالهاي دور از ذهن است. به عبارتي، نه جمهوريخواهان و نه كنگره، هيچ كدام نميتوانند موجب توقف مذاكرات و از ريل خارج شدن آن شوند.