اخلاق مراقبت به روايت مصطفي ملكيان
مراقبت مبناي كل اخلاق
ادبيات اخلاق مراقبت يعني مجموعه نوشتارها و گفتارها در باب اخلاق مراقبت در كشور ما بسيار جوان است، در نتيجه در مباحثي كه در مورد اخلاق مراقبت طرح ميشود سوءفهمهاي فراوان و خلط مبحثهاي فراواني را در اين زمينه ميبينم، لذا بايد روشن شود كه وقتي ميگوييم اخلاق مراقبت، به چه معنا است. بايد تفكيكهايي را بين اخلاق مراقبت به معناي امروزي با آن چيزي كه در گذشته مطرح بوده داشته باشيم. اولين تفكيك اين است كه بايد مراقبت را به عنوان يك پديده اخلاقي از مراقبت به عنوان يك نظام اخلاقي تفكيك كنيم. يك بحث سر اين است كه در انسان حسي وجود دارد كه يكي از حسهاي اخلاقي است و در طول تاريخ نيز بوده است كه جديد هم نيست. در واقع يك حس و احساس اخلاقي است كه از آن، به مراقبت تعبير ميكنيم و قدما از آن به تيمارداري، غمگساري و غمخواري تعبير ميكردند؛ لذا اين امر جديدي نيست و اين غمخواري، به اين معنا يعني من دغدغه نيكزيستي يك نفر را داشته باشم. اما آن چيزي كه جديد است، اينكه اصلا مبناي تمام اخلاق مراقبت باشد، نه اينكه يكي از حسهاي اخلاقي ما مراقبت باشد و در كنار ديگر حسهاي اخلاقي قرار گيرد. نه اينكه يكي از فضايل آدمي اين فضيلت دغدغهمندي نسبت به نيكزيستي ديگران باشد، بلكه بگوييم تمام اخلاق از آبشار مراقبت سرازير ميشود و مبناي كل اخلاق است.
تفكيك دوم اين است كه مراقبتي كه امروزه به عنوان نظام اخلاقي محل بحث است با شفقت بودايي و رحمانيتي كه در اسلام است، تفاوت دارد. تفكيك ديگر اين است كه همه مفاهيم مانند شفقت و... كه بيان شد، همه آنها فقط بعد عاطفي داشتند و مراقبت امروزي هم بعد عاطفي و هم بعد معرفتي دارد. يعني وقتي ميشود گفت نسبت به شما مراقب هستم كه هم عواطف خاص و هم معرفت خاصي نسبت به شما داشته باشم. بعد عاطفي اين است كه در من، به معناي دقيق كلمه شور و التهاب دروني وجود داشته باشد كه ببينم آيا شما خوب زندگي ميكنيد يا خير و آيا زندگي شما از خوشي برخوردار است يا نيست. بعد معرفتي اينطور است كه من نسبت به سه چيز شما بايد معرفت داشته باشم؛ يكي نسبت به اوضاع و احوال شما است. اينكه شما الان چه تواناييهاي جسماني داريد؟ چه تواناييهاي ذهني داريد؟ و شما الان در چه محيطي قرار گرفتهايد؟ به اين مجموعه، فهم به موقعيت ميگويند. دوم اين است كه بايد به نيازهاي طرف مقابل توجه كنم. بايد فهميد كه چقدر نيازها و خواستهها همسويي دارند؛ لذا بايد سعي شود كه اين نيازها را برآورده كرد، اما سومين مورد اين است كه من چقدر به طرف مقابل كمك و چقدر خدمت كردهام.
نكته پاياني اينكه تا قبل از اينكه اخلاق مراقبت پيش آيد، سه مكتب اخلاقي بزرگ داشتهايم و كساني گمان كردهاند كه اخلاق مراقبت، يك مكتب چهارم است، اما خير اينگونه نيست و اخلاق مراقبت يكي از مصاديق يكي از مكاتب اخلاقي قبلي است. همه مكاتب يا اخلاق نتيجه، يا وظيفه يا فضيلت هستند و اينها سه مكتب اخلاقي بزرگ محسوب ميشوند.