• ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3121 -
  • ۱۳۹۳ دوشنبه ۱۰ آذر

محسن صفايي فراهاني در گفت‌وگو با «اعتماد» :

مجلس آينده مي‌تواند مجلس اعتدال باشد

همراه با پرونده‌يي درباره روز مجلس با آثار و گفتاري از:

احمد پورنجاتي - فاطمه راكعي - هاشم صباغيان - سيدرضا اكرمي - الياس حضرتي - سيد طه هاشمي - شهربانو اماني - محمد غريباني عبدالمجيد   معاديخواه

علاءالدين بروجردي و...

 

  مر جان زهراني  / «بيشترين آسيب از تك صدايي چند سال اخير متوجه مردم بوده است» اين جمله را محسن صفايي فراهاني، فعال سياسي اصلاح‌طلب و عضو حزب مشاركت در مورد محدوديت‌هاي اصلاح‌طلبان در چند سال گذشته مي‌گويد. او معتقد است جريان فكري اصلاحات با تمام محد وديت‌هايي كه در زمينه نقادي و همچنين تحزب رو به رو شده است اما همه اين امور در روند مورد نظر اصلاحات تاثير منفي نداشته است و تنها مردم بوده‌اند كه هزينه اين محدوديت‌ها را پرداخته‌اند. او مدعي است حتي اين محدوديت‌ها نتوانسته است در سازماندهي و فعاليت تشكيلاتي اصلاح‌طلبان هم تاثير منفي بگذارد، دليل اين مدعا را هم نتيجه انتخابات سال گذشته مي‌داند؛ انتخاباتي كه گرچه اختلافات اصولگرايان هم در تغيير نتيجه‌اش نقش مهمي ايفا كرد اما نشان داد اصلاح‌طلبان با وجود توقف فعاليت‌هاي حزبي و تشكيلاتي هم آمادگي حضور در يك رقابت انتخاباتي را باتكيه بر انسجام دروني دارند.
صفايي فراهاني همچنين در مورد نتيجه انتخابات مجلس دهم با در نظر گرفتن تفاوت‌هاي انتخابات رياست‌جمهوري و مجلس مي‌گويد: مردم همان راهي را مي‌ روند كه سال 76 رفتند و سال 92 آن را ادامه دادند.

   با توجه به شرايطي كه اصلاح‌طلبان در چند سال گذشته با آن رو به رو بوده‌اند. فكر مي‌كنيد در حال حاضر جريان اصلاح‌طلبي با چه موانع و بحران‌هايي رو به رو است؟

موضوعي كه از فاصله مجلس ششم تا همين الان مي‌توان بررسي كرد اين است كه ممانعت از فعاليت احزاب و كنترل شديد فضاي جامعه مدني، تحرك احزاب اصلاح‌طلب را به معناي واقعي مهار كرده است و عملا شرايطي را به وجود آورد كه تشكيلات مختلف اصلاح‌طلبي امكان تضارب آرا و انتشارافكار و عقايدشان محدود شده است. اما اينكه آيا اين موضوع را به عنوان آسيبي براي جريان فكري اصلاح‌طلبي بايد تلقي كرد يا نه؟ من معتقدم اين موضوعات آسيبي به جريان فكري اصلاح‌طلبي وارد نكرده است چون فضاي مجازي در كشور به شكلي بوده كه عملا مردم آگاهي كاملي نسبت به آنچه مي‌گذرد، پيدا كرده‌اند. آگاهي مردم در زمينه هاي سياسي واجتماعي رشد كرده و شناخت عقلاني بر فضاي جامعه حاكم شده است. همچنين تا پيش از انتخابات سال 92 با وجود نبود فضاي نقادي براي اصلاح‌طلبان، نتيجه انتخابات نشان داد كه اصولگرايان و اقتدارگرايان نتوانستند به اهداف خود دست پيدا كنند. اساسا نبود فضا براي تحرك احزاب را نمي‌توانيم به عنوان مانعي براي روند جريان فكري اصلاح‌طلبي تلقي كنيم. درست است كه اگر فضا به اين شكل نبود، جريان اصلاحات مي‌توانست شرايط بهتري را فراهم كرده و طرح‌هاي بهتري در جامعه اجرايي مي‌شد. همچنين مي‌توانست براي بالا بردن سطح آگاهي مردم نقش‌آفريني كند يا حتي جلوي بسياري از مشكلاتي كه دامنگير مردم شده است را بگيرد اما همه اينها به اين مفهوم نيست كه مردم مشكلاتي كه در تك صدايي‌هاي اخير براي‌شان پيش آمده را متوجه نشوند و براي‌شان روشن نباشد. و به صورت كلي محدوديت‌ها نتوانسته براي جريان اصلاح‌طلبي بحران ايجاد كند.

  به هر حال محدوديت‌ها و موانعي براي اين جريان فكري در چند سال گذشته ايجاد شد. اين محدوديت‌ها چقدر در روندي كه جريان اصلاحات مي‌خواست طي كند تاثيرگذار بوده است؟

مساله تحزب به دليل شرايط اقتصادي و اليگارشي‌هاي قدرت و ثروت در ايران و در دوران مختلف عموما نتوانسته جايگاه جدي داشته باشد و جدي گرفته نشده است چون هر‌گونه تشكلي باعث بيداري و روشن شدن مردم مي‌شود و اين بيداري عملا فضا را به سمت قانون‌گرايي و حكومت قانوني پيش مي‌برد و اين موضوع مسلما براي اليگارشي‌هاي قدرت و ثروت خوشايند نيست. اما از مجلس هفتم به بعد شرايط به شكلي پيش رفت كه عملا اصلاح‌طلبان در فضاي نقادي هم محدوديت داشتند و به خصوص در پنج يا شش سال گذشته اين فضا محدودتر هم شد كه مسلما اين محدوديت‌ها تاثيراتي هم بر روند طي شده براي جريان اصلاحات داشته و دارد اما نمي‌توان گفت در فضا و روند جريان فكري اصلاحات تاثير منفي داشته است. بديهي است اين روند منجر به محدود شدن جريان فكري و آگاهي مردم و گردش آزاد اطلاعات و همچنين ايجاد ناهنجاري‌هاي جامعه شده است. در حقيقت اين فرصت از مردم گرفته شده است البته نمي‌توان گفت به اصلاحات لطمه نزد بلكه بيشترين تاثير را بر مردم داشته است. وقتي گردش آزاد اطلاعات با مشكل رو‌به‌رو مي‌شود تنها به كساني كمك مي‌كند كه از شرايط آب گل‌آلود استفاده مي‌كنند اما درنهايت به ضرر مردم همه‌چيز تمام مي‌شود. اما به‌طور كلي به جريان فكري اصلاحات و روند طي شده صدمه آنچناني نزد به جز مشكلاتي كه براي احزاب اصلاح‌طلب وافراد سياسي وابسته به اين جريان فكري به‌طور بسيار وسيعي ايجاد كردند.

  با توجه به اينكه مي‌فرماييد به جريان فكري اصلاحات و روندي كه طي مي‌كرده است آسيبي وارد نشد آيا مي‌توان در نظر گرفت كه براي رسيدن به مجلس دهم هم با بحران و مانعي رو به رو نخواهد شد؟

 مطمئنا تفاوت اساسي بين انتخابات رياست‌جمهوري و انتخابات مجلس شوراي اسلامي وجود دارد چرا كه در انتخابات رياست‌جمهوري بحث ملي مطرح است اما در انتخابات مجلس موضوع منطقه‌يي و قومي مطرح مي‌شود و موضوعات منطقه‌يي و قومي مي‌تواند نقش‌آفريني كند. با همه اين اوصاف با توجه به فضاي جديدي كه به وجود آمده و اطلاعاتي كه در حال حاضر در اختيار مردم قرار گرفته و همچنين مشكلات اقتصادي واجتماعي كه گريبانگير مردم شده و به آنها تحميل شده و به بنيان خانواده آسيب‌هاي جدي وارد كرده است باعث مي‌شود عملا مردم با توجه به عمق مسائلي كه بر آنها نازل شده در انتخاب دقت كنند. انتخاب دقيق وحساب شده و آگاهانه مردم هم در نتيجه انتخابات مجلس دهم حتما تاثيرگذار است.

  ارزيابي شما از صحبت‌هاي اخير آقاي خاتمي مبني بر تعامل با حاكميت چيست؟ فكر مي‌كنيد در اين سال‌ها و با توجه به تلاش‌هايي كه براي مترادف قرار دادن جريان اصلاحات با برانداز و ضد انقلاب صورت گرفته اين تعامل دچار لطمه شده است؟

فضاي سياسي كشورهاي جهان سوم شرايط عادي‌اي را تجربه نمي‌كنند وهميشه در شرايط نيمه بحراني و پيچيده‌يي به سر مي‌برند. ممكن است در بحران كامل پيش بروند و گاهي هم مثل انتخابات 92 در فضاي نسبتا بازتري همه‌چيز اتفاق مي‌افتد وگرنه اين‌گونه نيست كه ما تصور كنيم كه فضا بسيار ايده‌آل است و مشكلي وجود ندارد. بديهي است كه اگر حاكميت اين نگاه را داشته باشد كه با تكيه به راي مردم مي‌تواند مشروعيت بيشتري پيدا كند كشور به سمت شرايط بهتر و ايده‌آل‌تري پيش خواهد رفت. با توجه به شرايط تحريم‌ها ومشكلات عديده در روابط بين‌الملل، مطمئنا در مناسبات داخلي تاثير زيادي مي‌گذارد و مسائل بين‌المللي و منطقه‌يي كه فضاي عمومي را بسته‌تر يا بازتر و شرايط براي اين تعامل و گفت‌وگو را بهتر يا بدتر مي‌كند. به هر حال وقتي يك تشكيلات سياسي بخواهد در نهادي مثل مجلس فعاليت جدي داشته باشد، بدون تعامل با مجموعه حاكميت كشور نمي‌توانند شرايط حضور مناسب را پيدا كنند، چون نمي‌توانند بدون تعامل در مجلس به عنوان قوه مقننه نقش تعيين‌كننده‌يي داشته باشند پس راه عملكرد در يك شرايط عقلاني و با توجه به مجموعه شرايط كنوني تعامل است.

  با توجه به روند كنوني دولت، گفتمان اعتدالي چقدر مي‌تواند در جريان اصلاحات تاثيرگذار باشد‌؟

گفتمان اعتدالي يا گفتمان اصلاحات يا قانون‌گرايي همه اينها يك شرايط را دارند. به اين معني كه با تكيه بر اين گفتمان شرايط عقلاني بر جامعه حاكم مي‌شود. وقتي عقلانيت بر جامعه حاكم باشد از هر گونه افراط و تفريط‌گرايي خارج مي‌ شويم و به سمت عقلانيت پيش مي‌رويم. با چنين شرايطي بايد در چارچوب قانون عمل كرد و وقتي در چارچوب قانون عمل مي‌شود يعني اعتدال به معناي واقعي اجرا مي‌شود و از سوي اكثريت جامعه مورد پذيرش قرار مي‌گيرد. من فكر مي‌كنم موضوعات اينچنين مثل تاثير اعتدال بر اصلاحات و جدا كردن آنها از يكديگر بيشتر بحث‌هاي رسانه‌يي است تا واقعي چون اگر جامعه‌يي بخواهد به سمت عقلانيت و قانون‌گرايي حركت كند و بپذيرد كه عقلانيت حاكم باشد، بايد از راه اعتدال و عمل به قانون اساسي و قوانين اجرايي اين روند را طي كند كه اين موضوع منافاتي با روند مورد پذيرش اصلاحات ندارد.

  اصلاح‌طلبان دولت روحاني را فرصت خوبي براي اين جريان فكري مي‌دانستند با توجه به روند يك سال گذشته فكر مي‌كنيد اعتدال مي‌تواند ادامه جريان اصلاحات سال 76 باشد و تجربه مجلس ششم و هم سويي با دولت در اين انتخابات هم تكرار شود؟

فارغ از اينكه چه گروه سياسي در مجلس اكثريت را داشته باشد و نمايندگان از چه گروه‌هاي سياسي باشند، اگر نمايندگان بپذيرند كه در چارچوب قانوني عمل كنند چه قانون اساسي و چه قوانين اجرايي و همچنين منافع ملي ومصالح مردم را مد نظر قرار بدهند مطمئن باشيد كه جامعه از بهم ريختگي نجات پيدا مي‌كند. مشكل ما اين نيست كه اكثريت با كدام جناح است. مشكل اين است كه نمايندگان به قانون اساسي وقوانين اجرايي تمكين مي‌كنند يا نه؟ اگر به معناي واقعي نه ظاهري و با تفسير خودشان تمكين كنند در جامعه اعتدال به وجود نمي‌آيد. دولت اصلاحات در سال 76 با مجلس پنجم همزمان بود. مجلس پنجم هم با اكثريت اصولگرا تشكيل شده بود اما اين اصولگرايان كساني بودند كه مي‌خواستند عقلانيت رعايت شود و توانستند با دولت اصلاحات تعامل كنند و بگذارد دولت كار كند ميزان سوال‌هايي كه از دولت آقاي خاتمي از سال 76 تا 77 پرسيده شد با سوال‌هايي كه از دولت روحاني از طرف مجلس نهم در يك‌سال اخير پرسيده مي‌شود بسيار متفاوت بود. ما بايد به موضوع عدم عقلانيت در تصميم‌گيري توجه كنيم. اگر عقلانيت، قانون اساسي و منافع ملي در نظر گرفته شود مطمئنا در اين فضا روندي كه جريان اصلاحات به دنبال آن است طي مي‌شود و خواست‌هاي اصلاحي اصلاح‌طلبان هم تامين مي‌شود. اگر اصلاحات را به عنوان يك مشي سياسي نگاه كنيم نگاه اين جريان فكري به حكومت قانون و قانون‌گرايي و منافع ملي به گونه‌يي است كه از اين شرايط استقبال مي‌كند.

  اصلاح‌طلبان در حال حاضر تشكيلات سازمان يافته و انسجام دروني لازم را براي انتخابات مجلس كه متفاوت از انتخابات رياست‌جمهوري است دارند و آيا از نظر تشكيلاتي توانسته‌اند با بدنه اجتماعي تعامل خوبي براي انتخابات مجلس دهم برقرار كنند؟

اگر اصلاحات پايگاه اجتماعي و تعامل مناسبي با بدنه اجتماعي نداشت مطمئن باشيد در انتخابات سال 92 نمي‌توانست چنين نتيجه‌يي را به وجود بياورد. اگر مي‌بينيد نتيجه انتخابات 92 برنده بودن اعتدال و اصلاحات است نشان‌دهنده اين است كه اصلاحات با وجود تمام فشارها توانسته سازمان يافتگي خود را خفظ كند. از سويي با اين فشارها كه سازمان و جريان فكري اصلاحات مختل نمي‌ شود و كاركرد خود را از دست نمي‌دهد. اگر فضاي انتخابات سالم برگزار شود بهترين افرادي كه بر اساس عقلانيت و در جهت منافع عمومي تصميم بگيرند در مجلس خواهند بود تا انتخاب‌كننده فرد اصلح مورد نظر را انتخاب كند ضمن اينكه اصلاح‌طلبان اميدوارند تنگ‌نظري و گزينش كردن نيروهايي كه كانديدا مي‌شوند به جز از مجاري قانوني از مجاري ديگر بررسي نشود و سليقه‌هاي فردي جايگزين قانون نشود. اگر انتخابات برگزار شود و گزينشي نشود مطمئن باشيد كه جهت‌گيري مردم كه خودش را در انتخابات 92 و 76 نشان داده است، اين‌بار هم تاثيرگذار خواهد بود. تجربه نشان داده است هر وقت فضاي عمومي بازتر مي‌شود مردم مي‌دانند كدام جهت را انتخاب مي‌كنند. به نظر من انتخاب مردم مشخص است.

  فكر مي‌كنيد مجلس دهم با اكثريت اصلاح‌طلب مي‌تواند جايگزيني مثل مجلس ششم براي دولت يازدهم باشد كه انتظار هم سويي و تعامل سازنده‌يي از آن داشته باشيم؟

اگر مجلس بر اساس عقلانيت به وجود بيايد و مجلسي باشد كه بر اساس عقلانيت و منافع عمومي شكل گيرد فارغ از اينكه از چه حزبي و چه كساني انتخاب مي‌شوند خواه نا‌خواه به هم سويي با دولت منجر مي‌شود. چنين مجلسي اگر در دوره دهم شكل بگيرد به نفع حمايت از دولت و تصميماتي كه به نفع دولت است پيش خواهد رفت و اين امر موضوعي اجتناب ناپذير است. حتي اگر مجلس ششم هم به وجود نيايد يا حتي اگر دولت نخواهد هم‌سويي باشد مجلس مبتني بر عقلانيت و منافع ملي مي‌تواند دولت را با خود هم‌سو كند؛ اگر مجلس چنين شاكله‌يي داشته باشد نياز نيست دولت تلاشي براي اين هم‌سويي كند. نهاد مجلس علي‌القاعده نهاد مردمي است پس مردم وقتي نمايندگان خودشان را مي‌فرستند و بر اساس توانايي‌ها حضور پيدا كنند آنها بيشتر از دولت نگران مصالح كشور مي‌شوند. باز هم تاكيد دارم كه اگر انتخابات برگزار شود و گزينشي تصميم‌گيري نكنند مطمئن باشيد جهت‌گيري مردم كه در انتخابات 76 خودش را نشان داد و در انتخابات 92 ادامه پيدا كرد بديهي است كه در انتخابات مجلس آتي هم انتخاب اصلح اتفاق مي‌افتد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون