• ۱۴۰۳ يکشنبه ۲۷ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5471 -
  • ۱۴۰۲ يکشنبه ۱۰ ارديبهشت

آجيل دادن و گرفتن و دبير

ابراهيم عمران

گويا طبق قانوني نانوشته هر جا سخن از خبرنگار و روزنامه‌نويس است؛ بي‌درنگ بايد كفه ترازو به سمت آنها رود. در بسياري از مواقع درست نيز چنين است. كمتر پيش مي‌آيد كه برعكس باشد. هر چند اين سنگيني ترازو فقط در افكار عمومي باشد و در كانون قدرت نباشد. صاحبان قلم آنقدر بي‌مهري ديده‌اند كه به قول ابن شاذان عميد بلخ؛ قلمي آنها را بس باشد چه كه كاتبند و در پي سوداي قدرت نيستند و في‌نفسه هم نبايد باشند. همه اينها آمد تا نقبي كوتاه به ويديويي بزنيم از «دبير» كشتي‌مان. كشتي‌گير كاربلد و فني گذشته و مدير فعلي ورزش سنتي ايران. قرار هم نيست از همه كردار و رفتار و مرام و مسلك ايشان خوش‌مان بيايد؛ چه كه هر فرد در مقام حقوقي و حقيقي‌اش لامحاله عده‌اي سينه چاك و تعدادي هم خرده‌گير دارد. بعد از وايرال شدن ويديوی نماز خواندن دبير در ميان جلسه؛ در جديدترين رفتاري كه از او سر زد و باز هم همگان ديده‌اند؛ اخراج خبرنگاري در جلسه هيات كشتي مازندران بود. كاري به چرايي اين كار نداريم. چه گفته و چه شنيده شد هم نبايد آنچنان ربطي به اين نوشته داشته باشد. آنچه اما سبب‌ساز اين يادداشت است؛ قدرتي است كه در بيان گوينده وجود دارد. كم ديده‌ايم كه مديري چنين روي حرفش پافشاري كند. اين مهم البته جدا از بي‌مهري‌هاي بي‌ادبانه و هتاكانه برخي مسوولان نسبت به خبرنگاران است، چون يك طرف ماجرا خبرنگار بود؛ لاجرم از آنها ياد مي‌شود. به عنوان فردي كه اين رفتار را ديد؛ نحوه ايستادن روي مرام مديريتي ايشان را پسنديدم. حال عده‌اي آن را لمپنيسم پيدا شده در كردار دبير بدانند طي اين مدت. يكي از پاشنه آشيل‌هاي مديريتي‌مان نون قرض دادن و گرفتن است. ياد ميرزا حسن خان مستوفي‌الممالك گرامي كه مي‌گفت: اهل «آجيل دادن و آجيل گرفتن» نيستم. آري بسياري از سوءمديريت‌ها از همين بده و بستان‌هاي پيدا و پنهاني است كه بارها ديده و شنيده‌ايم. برخي رسانه‌اي مي‌شوند و برخي هم اجازه پيدا نمي‌كنند. برخي هم تكذيب كه نه خاني آمده و نه خاني رفته. حال كاري به جديد‌ترين آن هم نداريم كه ربطي بدين وجيزه ندارد. صحبت از قدرت كلامي است كه دبير كشتي دارد. معمولا قدرت كلام از پاكي و درستكاري نشات مي‌گيرد. برخي مواقع هم از در كانون قدرت قرار گرفتن. به باورم دبير هر دو گزاره را تا حدود زيادي در خود دارد. آنچنان آجيلي نشده است كه قدرت او را مجذوب خود كند. از طرفي آنچنان هم قدرتمند نيست كه آجيل او را از پاي در آورد. باز هم به قول مستوفي‌الممالك معده‌اش هم ضعيف است كه طاقت هضم آن داشته باشد! باري مي‌توان موكدانه صحبت كرد. دستور داد. پيگيري كرد و تعارف نداشت. دبير گويا چنين است. اهل تعارف و بده و بستان در مديريت نيست. هر چند اشراف كامل و وافي به كشتي و دوران مديريت او ندارم؛ ولي ويژگي شخصيتي وي را مي‌پسندم. حسي مي‌گويد اگر در پي دستيابي به كرسي‌هاي بالاتر مديريتي است؛ لازمه‌اش را پذيرفته و دريافته است. پاكدستي و بي‌آلايشي. چه ايرادي دارد كه همزمان بر سر حرفش بماند و رو به كسي ندهد؟ خوب مي‌داند چه مي‌كند و در نهانش چه مي‌گذرد. آنجا كه مي‌گويد مگر من با كسي شوخي دارم؟! گوينده بايد از خود چنان مطمئن باشد كه چنين بگويد وگرنه با خنده و رطب و يابس از موضوع عبور مي‌كرد. باز هم تاكيد مي‌كنم اين نوشته به معناي تاييد همه‌جانبه اين مدير ورزشي نيست. شايد اصلا چنين يادداشتي را نخواند و احتياجي هم به تعريف و تمجيد نداشته باشد. مي‌دانم به مذاق عده‌اي خوش نمي‌آيد مرام و مسلكش؛ حاليه هم كه هم‌قلمي را از جلسه اخراج كرده؛ دوستان و همكاران را ناراحت و مكدر خواهيم ديد، ولي باور دارم تاكيد و ابرام در حرف؛ بي‌جهت حاصل نمي‌شود. نيمه پر ليوان را مي‌بينيم و در پاكي نهاد گوينده ترديد نمي‌كنيم. اميد كه چنين باشد و چنين بماند؛ اگر سوداي بلندپروازي قدرت در اوست، راه درستي انتخاب كرده؛ مهم پايداري و ماندن در مسير درست است. اين مسير در درستي‌اش شكي نيست. چه خوش‌مان ‌آيد، چه هم‌سلك‌مان را بيرون اندازد و چه مرام ديگري داشته باشد .

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون