نسخه صوتي «آشيانه اشراف» تورگنيف منتشر شد
كتاب صوتي «آشيانه اشراف» نوشته ايوان تورگنيف با ترجمه ليدا طرزي توسط انتشارات نيستان منتشر و راهي بازار نشر شد.
به گزارش مهر، كتاب صوتي «آشيانه اشراف» نوشته ايوان تورگنيف با ترجمه ليدا طرزي توسط انتشارات نيستان به تازگي با صداي محسن خدري منتشر و روانه بازار نشر شده است. خلاصه اين رمان شامل دو اثر «آشيانه اشراف» و «پدران و پسران» از تورگنيف است.
تورگنيف رماننويس، شاعر و نمايشنامهنويس روس، براي نخستينبار كشورهاي غربي را با ادبيات روسي آشنا كرد. آثار او تصويري واقعگرايانه و پرعطوفت از دهقانان روس و بررسي تيزبينانهاي از طبقه روشنفكر جامعه روسيه كه در تقلاي سوق دادن كشور به عصري نوين بودند، ارايه ميدهد و از اين منظر آثار وي به ويژه رمان «آشيانه اشراف» ستودني و خواندني است.
تورگنيف سالهاي زيادي را در اروپاي غربي و به ويژه در كشور آلمان زندگي كرد و از گذر ساليان زندگي در اين منطقه هم به عنوان يك ليبرال و آزاديخواه شاهد حكومت تزاري ارتجاعي رومانفها در وطنش بود و از سوي ديگر در محافل هنري و علمي روسيه نيز روح انقلابيگري راديكال را در جريان ميديد. او در چنين وضعيتي تصميم گرفت بخشي از آنچه حكومت ارتجاعي تزاري در روسيه بر سر هموطنانش به ويژه طبقه دهقان و كشاورز آورده بود را در قالب داستان روايت كند.
رمان «آشيانه اشراف» به توصيف زندگي و سپران روزگار طبقهاي از جامعه قرن نوزدهم روسيه پرداخته كه هم رو به زوال و نابودي است و هم اميدوار به آيندهاي روشنتر. آدمهاي مورد توجه تورگنيف در «آشيانه اشراف»، آنطور كه از اسم اين اثر بر ميآيد فقط اشراف نيستند، بلكه افرادي از طبقات پايين جامعه و حال و روز درونيشان نيز در اين اثر مورد توجه قرار گرفتهاند.
كتاب «پدران و پسران» نيز اثري داستاني اما ايدئولوژيك از نويسنده به شمار ميرود كه سعي دارد تفاوت ميان دو نسل زيستي در روسيه قرن نوزدهم را به نمايش بكشد. تورگنيف در اين اثر راوي زندگي پدران و پسران روس است كه از لحاظ زماني و ايدئولوژيكي مربوط به دو دوران متفاوتي هستند .
پدران نماد افراد محافظهكار و سنتگرايي هستند كه در وجودشان اصلاحات يا به كندي پيش ميرود يا اصلا به وجود نميآيد و در مقابل پسران كه كانون توجه نويسنده هستند افرادي بسيار راديكال را شكل ميدهند. قهرمان اين داستان به نام بازارف جواني است پيرو مادهگرايي مفرط و در جدال با مكتب مخالف خود كه نمادش پدر اوست. داستان با مناظرههايي كه بازارف با افراد مخالف نگاهش انجام ميدهد به اوج خود ميرسد؛ به ويژه در زماني كه بازارف با متانت و خونسردي كامل گاه عصبانيت آنها را هم برميانگيزد.