شهاب شهسواري
از همان ابتداي سفر براي گروه مشخص است كه به سوي يك مقصد ويژه حركت ميكنند، زماني كه كارتهاي پرواز را دريافت ميكنيم روي همه كارتها يك اسم نوشته شده است: «ابوصادق». من و همسفرانم در سفر به سوريه همگي يك نام داريم. ۱۲ سال بعد از آغاز جنگ داخلي در سوريه، فرصتي به دست آمده تا وضعيت اين كشور بحرانزده را از نزديك ببينيم. در طول سالهاي گذشته مطالب زيادي در مورد سوريه خواندهام و نوشتهام اما اين نخستينبار است كه فرصت ميكنم سوريه جنگزده را از نزديك ببينم. اين كشور براي بيش از يك دهه كانون بحران در منطقه بود و جنگ خانمانسوزي را به خود ديده است كه باعث آواره شدن نيمي از جمعيت اين كشور و كشته شدن صدها هزار نفر شده است. انتظار ندارم كه در اين سفر بتوانم همه رازهاي اين بحران خونين را كشف كنم، اما اميدوارم كه بتوانم در پايان سفر از وضعيت كنوني سوريه و عواملي كه باعث بروز اين بحران شد، درك بهتري پيدا كنم.
نخستين مقصد من و همراهانم در سفر دمشق، پايتخت سوريه است. دمشق شهري است كه ابنبطوطه در قرن هفتم آن را در سفرنامهاش از «بهترين و زيباترين شهرهاي جهان» ميخواند و از سفرنامه ابن جبير در موردش اينچنين نقل ميكرد: «دمشق بهشت شهر و مطلع نور تابان آن است. اين شهر تا آنجا كه ما جستهايم و ديدهايم خاتمه بلاد اسلام و عروس شهرها است. ...آب در اين شهر چندان است كه پنداري خاك از فراواني آب به تنگ آمده و مشتاق تشنگي است... غوطه سرسبز آن از سمت مشرق تا چشم كار ميكند امتداد دارد و در هر يك از چهار جهت آن كه بنگري، كران تا كران خرمي و سرسبزي خواهي ديد و چه خوش گفتهاند كه اگر بهشت در زمين باشد دمشق جز آن است و اگر در آسمان باشد اين شهر نظير و مقابل آن است.» در اين سفر از نزديك خواهم ديد كه با بهشتي كه در كتابهاي گذشتگان آمده است مواجه ميشوم يا با دوزخي كه در اخبار اين سالها خواندهام.
ماجراي نفت
در صف كارت پرواز فرودگاه تهران با يك آشناي قديمي مواجه ميشوم، از او در مورد وضعيت كنوني سوريه سوالهايي ميپرسم. ميگويد كه براي كار به سوريه ميرود، آنجا در شركت مشاوره كار ميكند كه در حفاري چاههاي نفت در استان حمص سوريه مشاركت دارد. با استانداردهاي خاورميانه و غرب آسيا توليد نفت سوريه چندان زياد محسوب نميشود. پيش از آغاز جنگ داخلي در سوريه اين كشور روزانه كمي بيشتر از ۴۰۰ هزار بشكه نفت توليد ميكرد كه نزديك به ۱۵۰ هزار بشكه از آن صادر ميشد. با توجه به حجم كوچك اقتصاد سوريه، همين ميزان صادرات نفت كمك بزرگي به اقتصاد سوريه بود. بعد از آغاز بحران سوريه در سال ۲۰۱۱ مناطق شرقي سوريه كه ميادين اصلي نفتي در آن واقع شده است به سرعت از سلطه دولت مركزي خارج شد و دراختيار گروههاي مسلح مخالف قرار گرفت. اين ميادين نفتي اكنون در مناطق تحت سلطه گروههاي مسلح كرد با حمايت امريكا قرار دارد و مقامهاي دولت سوريه ميگويند كه امريكاييها نفت توليدي در شرق سوريه را غارت ميكنند. در سوريه ميفهمم كه گاهي امريكاييها و كردها با واسطههايي نفت توليدي در خاك سوريه را به دولت سوريه ميفروشند. دوست قديميام ميگويد كه مناطقي كه در استان حمص، تحت كنترل دولت سوريه چاههاي جديد حفر ميشود هنوز به درستي اكتشاف نشدهاند و نفت چنداني از آنجا استحصال نميشود. به جز صنعت نفت، ايرانيها در حوزههاي ديگري هم در سوريه فعال هستند. پروژههاي نيروگاهي و معادن فسفات سوريه حوزههاي مهم فعاليت ايرانيها در سوريه است.
بازگشت به گذشته
پرواز از تهران به سمت دمشق با يك پرواز چارتري سوري انجام ميشود. فاصله از فرودگاه امام خميني(ره) تا فرودگاه بينالمللي دمشق ۲ ساعت است. جنگ در سوريه چند سالي است كه عملا تمام شده است و جز حادثههاي گاه و بيگاه امنيتي و حمله گسترده تركيه از شمال به خاك سوريه، اتفاق مهم ديگري در سالهاي اخير رخ نداده است. انتظار چنداني از مواجهه با سوريه ندارم، اما فرودگاه بينالمللي دمشق از سطح انتظارم هم پايينتر است، گويا به چند دهه قبل برگشتهام. ساختمان فرودگاه دمشق مشابه يك ترمينال اتوبوس در يك شهر كوچك ايران است، بيرون فرودگاه تعداد كمي خودرو پارك شدهاند، خودروهايي كه كهنگي و فرسودگي از سر و روي آنها ميبارد. در دمشق زمان ايستاده است، خبري از خودروهاي نو و جنب و جوش فرودگاه پايتخت يك كشور نيست. چيزي كه در فرودگاه دمشق يادآور خانه است تاكسيهاي زرد رنگ پرايد است كه به تعداد زياد از فرودگاه گرفته تا سطح شهر ديده ميشوند. توليدكنندگان خودروي ايراني در سوريه كارخانه دارند و تا پيش از آغاز جنگ داخلي محصولات ايراني را در اين كشور توليد ميكردند. فرودگاه در استان ريف دمشق واقع شده است، استان بزرگي كه استان كوچكتر دمشق را كه پايتخت در آن واقع شده است، احاطه كرده است. ريف دمشق در دوران بحران يكي از اصليترين مراكز درگيري مسلحانه ميان مخالفان و دولت سوريه بود. امروز ديگر خبري از درگيريهاي نظامي نيست، اما ايستهاي بازرسي ارتش در چند نقطه تا شهر دمشق عبور و مرور خودروها را بررسي ميكنند. نحوه برخورد ايستهاي بازرسي نشان ميدهد كه چندان نگراني امنيتي زيادي وجود ندارد و نيروهاي ارتش بازرسي چنداني انجام نميدهند.
نماد هميشه در چشم سوريه
از درون فرودگاه با يك پديده منحصر به فرد در سوريه مواجه ميشوم، در فواصل كوتاه روي همه ديوارها و هر جايي كه امكان نصب عكس وجود داشته باشد تصاوير بشار اسد، رييسجمهور سوريه نصب شده است. بشار اسد با لباس نظامي، با لباس غيرنظامي، با كراوات، بدون كراوات، ايستاده، نشسته. در تمام طول مسير، در همه جاي شهر و حتي شهرهاي ديگر سوريه هم وضع به همين منوال است. بشار اسد در همه جا حضور دارد؛ در ادويهفروشيها، نانواييها، سلمانيها، كنار خيابانها، روي ديوار مراكز دولتي، كنار اماكن مقدس و كنار اماكن تاريخي، جايي نيست كه تصويري از بشار اسد نصب نشده باشد، اما عكسهاي رييسجمهور هم رنگ و رو رفته است، اينجا هيچ چيز به نظر تازه نميرسد.
به مناسبت حال ممكن است تصاوير ديگري هم در كنار بشار اسد باشد. تك و توك مجسمهها و تصاويري از حافظ اسد، رييسجمهور فقيد و پدر او در شهر ديده ميشود، در نزديكي حرم حضرت زينب(س) و فرودگاه تصاوير سردار شهيد حاج قاسم سليماني هم در كنار تصاوير بشار اسد ديده ميشود و در نزديكي حرم حضرت رقيه(س) تصاوير سيد حسن نصرالله، رهبر حزبالله لبنان در كنار تصاوير اسد نقش بسته است. روي كركرههاي تمام مغازههاي شهر هم به صورت يكدست نقش پرچم سوريه نقاشي شده است.
شهر خاموش
جنگ يك دههاي تقريبا همه زيرساختهاي سوريه را نابود كرده است، فارغ از اينكه ميادين نفتي سوريه دراختيار چه كسي باشد، نيروگاههاي برق سوريه هم بر اثر جنگ ازبين رفتهاند. در مسير فرودگاه تا مركز شهر دمشق، روي سقف برخي خانهها پنلهاي بزرگ خورشيدي خودنمايي ميكند. اينجا هر كسي دستش به دهانش برسد روي سقف خانهاش يك نيروگاه كوچك خورشيدي درست كرده است تا به كالايي ناياب در سوريه دسترسي داشته باشد: انرژي. شب كه ميشود از پنجره هتل ميتوان بخشي از شهر را كه در دامنه كوه قرار دارد مشاهده كرد، تك و توك ساختمانهايي هستند كه چراغهايشان روشن است.
بسته به محلههاي مختلف در دمشق ساعات خاموشي متفاوت است، آنها كه خوشبختتر باشند در هر ۶ ساعت از روز دو ساعت برق دارند، اما براي برخي محلهها هر ۶ ساعت فقط يك ساعت برق وصل ميشود. رستورانها، هتلها، فروشگاهها و خانههايي كه ثروت بيشتري داشته باشند برق اشتراكي از ژنراتورهاي محلي ميخرند تا در تمام روز برق داشته باشند، اما اكثر شهروندان از اين موهبت برخوردار نيستند. قيمت يك ليتر بنزين در سوريه نزديك به ۴ دلار و گازوييل هم ليتري ۹۰ سنت است، حدود ۱۵۰ برابر قيمت سوخت يارانهاي در ايران. در اوضاع اقتصادي جاري سوريه، انرژي كالاي بسيار لوكسي محسوب ميشود. در محلههاي ثروتمندتر شهر، رستورانها و فروشگاههاي مدرني است كه تا نيمه شب پذيراي جوانان قشر مرفهتر سوريه هستند.
مخروبههاي جوبر
يكي از نخستين نقاطي كه در دمشق بازديد ميكنيم، شهرك جوبر است. يكي از مناطق شهر دمشق بزرگ، چسبيده به شهر قديم دمشق. جوبر پيش از بحران سوريه منطقهاي مسكوني با نزديك به ۱۰۰ هزار نفر جمعيت بود و در محل روستايي كهن به همين نام بنا شده است. نام جوبر در قرون نخست پس از ميلاد مسيح در تلمود به عنوان يكي از محلهاي زندگي يهوديان شام آورده شده است. از ميدان عباسيين، يكي از ميادين اصلي شهر دمشق تا جوبر، كمتر از ۱۰ دقيقه راه است. در مسير كمكم مخروبههاي جنگ، ساختمانهاي فروريخته و آثار گلولهها و تركشها روي ديوارها از پنجره خودرو معلوم ميشود. شهرك جوبر بين سالهاي ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۸ تحت سلطه گروههاي مسلح مخالف كه محليها به آنها «مسلحين» ميگويند، قرار داشت. اين منطقه وسيع مسكوني اكنون به خرابهاي خالي از سكنه تبديل شده است، هيچ ساختماني در اين منطقه از بمباران جان سالم به در نبرده است و منطقه به شهر ارواح بدل شده است. از ۱۰۰ هزار ساكن پيش از بحران جوبر، ديگر هيچ كس اينجا نيست، از ساختمانهاي مسكوني كم و بيش فقط ستونهاي بتني به جا مانده است كه به سختي بخشي از سقفها را نگه داشتهاند. ۵ سال بعد از پايان جنگ در اين منطقه و خروج مسلحين، هيچ نشانهاي از بازسازي در جوبر ديده نميشود، انگار قرار نيست آثار جنگ از اطراف دمشق هرگز پاك شود و ساكنان به خانههايشان بازگردند. حتي منطقه هنوز پاكسازي هم نشده است، افسر ارتش به گروه ما هشدار ميدهد كه درون خانهها وارد نشويم، چراكه ممكن است هنوز تله انفجاري يا بمبهاي عملنكرده از زمان جنگ در آنها باقي مانده باشد. افسر ارتش سوريه كه قرار است در مورد وضعيت منطقه براي ما توضيح بدهد، وقتي دوربينها و تلفنهاي همراه را ميبيند، مردد ميشود، ميگويد اگر كسي تصويربرداري كند، حاضر به حرف زدن نيست. واضح است كه عليرغم پايان جنگ، هنوز نگران خانواده و اطرافيانش است و نميخواهد تصويري از او در حال صحبت در مورد مسلحين منتشر شود. آخر از حرف زدن منصرف ميشود و افسر ديگري كه لباس غيرنظامي پوشيده است به شرط عدم تصويربرداري حاضر ميشود در مورد منطقه توضيح بدهد. شهرك جوبر يكي از مناطق حساسي است كه دو سال بعد از آغاز بحران سوريه به تصرف مسلحين در ميآيد. گروههاي مخالف از اينجا به سادگي ميتوانستند شهر قديم دمشق را هدف قرار دهند. زير ساختمانهاي اين منطقه شبكهاي از تونلهاي زيرزميني براي لجستيك و جابهجايي نيروها ايجاد شده است. گفته ميشود كه استراتژي حفر تونل را مسحلين سوريه با واسطه از استراتژيهاي محور مقاومت و ايرانيها آموختهاند. سال ۲۰۱۲ و كمتر از يك سال بعد از آغاز بحران سوريه، گروه حماس كه در مبارزه با اسراييل تحت حمايت ايران قرار داشت، در سوريه از معارضان حمايت كرد و دفاتر خود را در اين كشور تعطيل كرد، از همان زمان برخي گروههاي فلسطيني با گروههاي مسلح مخالف حكومت سوريه متحد شدند. اردوگاه پناهجويان فلسطيني به نام يرموك در نزديكي دمشق، يكي از محلهاي اصلي درگيري در سوريه بود، جايي كه جبهه خلق براي آزادي فلسطين در كنار ارتش سوريه با گروههاي مسلح ديگر مبارزه ميكرد. گفته ميشود كه در چارچوب همين فعل و انفعالات بود كه گروههاي مسلح مخالف دولت اسد با استراتژي حفر تونل آشنا شدند. در مجموع مناطق تحت كنترل مسلحين در شرق دمشق و غوطه شرقي، نزديك به ۳۵ كيلومتر تونل حفر شده است. يكي از وروديهاي اصلي تونل در جوبر دست كم دو متر عرض و دو متر ارتفاع دارد، درون تونل با ستونهاي فولادي تقويت شده است، افسر ارتش ميگويد كه اين ستونها در واقع تيرهاي چراغ برقي هستند كه از غوطه شرقي به اينجا آورده شدهاند. اين تونلها بخشي به سمت شرق، منطقه عين ترما و غوطه شرقي در ريف دمشق كشيده شدهاند و بخشي براي نفوذ به مركز شهر قديم دمشق به سمت غرب امتداد يافتهاند. گروههاي مسلح با استفاده از همين تونلها چند بار از دروازههاي پايتخت عبور كردند و براي تصرف پايتخت تلاش كردند.
عقيل، از شهروندان ايراني ساكن دمشق ميگويد كه بين سالهاي ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۸ كه اطراف دمشق تحت تصرف مسلحين بود، نگراني از تصرف پايتخت به شدت زياد بود. مسلحين از مناطقي مانند جوبر و كفر سوسه، بارها تلاش كردند تا شهر را تصرف كنند. در اين دوران زندگي در دمشق با اختلال جدي مواجه شده بود و گاهي براي ساعتها حتي يك خودرو هم در خيابانها مشاهده نميشد. عقيل ميگويد كه كنار سفارت ايران در سوريه يك تانك پارك شده بود و به محلهايي را كه از پشت سفارت به سمت شهر حمله ميشد، حمله ميكرد. محاصره دمشق و حملات به پايتخت سوريه تا سال ۲۰۱۸ ادامه داشت. ارتش از سال ۲۰۱۷ به تدريج مسلحين را در اطراف دمشق محاصره و حملات سنگيني را عليه آنها آغاز كرد. تخريبهاي گسترده در اين مناطق حاصل حملات ارتش سوريه در دو سال پاياني محاصره دمشق براي بازپسگيري اين مناطق از مسلحين است. گروههاي مسلح مختلفي در اين مناطق حضور داشتند. جيشالاسلام، فيلق الرحمن و جبهه النصره ازجمله گروههاي اصلي بودند كه جوبر را تحت تصرف خود داشتند.
گلدانهاي پشت پنجره
آن سوي جاده به سمت شرق، منطقه عين ترما قرار گرفته است. اينجا برخلاف جوبر، زندگي دوباره جريان دارد، مغازهها باز شدهاند و خانوادهها عمدتا به اين مناطق بازگشتهاند. اما برخي مناطق عين ترما هم مانند جوبر در درگيريها با خاك يكسان شدهاند. در ميان خانههاي تخريب شده عين ترما، پشت يكي از پنجرههاي يك مجتمع ساختمان نيمه مخروبه، نردههايي نصب شده و گلدانهايي كنار پنجره قرار دارد. ديدن قطعات فلزي در يك ساختمان و چارچوب در و پنجره، در ميان مخروبهها چيز عجيبي است. در بخشهاي تخريب شده شهر، ديگر اثري از قطعات فلزي نيست، پيداست كه تمامي ضايعات، فلزات، چارچوبهاي در و پنجره از اين مناطق غارت شدهاند. هر خانواده تا جايي كه ميتوانست با خود چيزهايش را برده است، اما بعيد است كه كندن چارچوبهاي در و پنجره كار خانوادهها باشد. به نظر ميرسد كه بعد از آزادسازي مناطق از دست مسلحين، برنامهاي سازمان يافته براي غارت ضايعات در منطقه شروع شده باشد. با حضور ايستهاي بازرسي ارتش، بعيد است كه غارت ضايعات توسط افراد عادي انجام شده باشد و به نظر ميرسد افرادي با نفوذ به صورت سازمان يافته با استفاده از ماشينآلات سنگين ضايعات فلزي را جمعآوري كرده باشند. عرفان، كه پيش از اين به عنوان نيروي مدافع حرم در سوريه جنگيده است، ميگويد كه تمامي خانهها در اين مناطق كولر گازي داشتهاند و اگر امروز اثري از اين كولرها ديده نميشود به اين خاطر است كه بعدا آنها را غارت كردهاند. ساكن خانهاي كه پشت پنجرهاش گلدان چيده شده، با ديدن گروه پايين ميآيد. در ميان اين همه ساختمان مخروبه يك خانواده به خانهاش بازگشته است. خالد غنوم، نام ساكن اين خانه است كه بعد از سالها آوارگي به خانه بازگشته است. او يك راننده تاكسي در دمشق است. ميگويد زماني كه مسلحين منطقه را تصرف كردند او و خانوادهاش را از خانهاش بيرون كردند. او مجبور شده براي زندگي به مركز عين ترما برود، جايي كه به گفته خالد به دليل افزايش تعداد مهاجران در طول سالهاي اخير اجاره خانه در آن به شدت افزايش يافته است. بسياري از كساني كه در اين مناطق زندگي ميكردند، اكنون يا به مركز عين ترما رفتهاند يا به جاهاي دورتر پناه بردهاند. براساس آمار منتشره از سوي سازمان ملل متحد بيش از نيمي از جمعيت ۲۲ ميليون نفري سوريه آواره شدهاند. براساس اين آمار نزديك به ۷ ميليون نفر از جمعيت سوريه در داخل اين كشور بيجا شدهاند و بيش از ۵ ميليون نفر به كشورهاي خارجي به ويژه تركيه، لبنان و اردن پناه بردهاند. خالد ميگويد هنوز خدمات عمومي در منطقهاي كه زندگي ميكند از سر گرفته نشدهاند. برق را از يك ژنراتور اشتراكي در عين ترما ميگيرد و بچههايش هم در عين ترما به مدرسه ميروند. اينجا هم مانند جوبر، خبر از بازسازي نيست، هيچ نشانهاي وجود ندارد كه ساختمانهاي مخروبه و نيمه مخروبه اين محله بازسازي شوند، اگر كسي مانند خالد غنوم به خانهاش بازگشته، ابتكار شخصي اوست.
سلاحهاي دستساز
در نزديكي خانه خالد ساختمان مخروبه ديگري قرار دارد كه به نظر ميرسد توسط مسلحين به عنوان كارگاه ساخت سلاح استفاده ميشد. در اينجا از خمپارهاندازهاي دستساز تا موشكهاي دستكاري شده پيدا ميشود. موشكهايي كه مسلحين با ايجاد تغييراتي قدرت تخريب آن را افزايش ميدادند با عنوان «موشك جهنم» شناخته ميشود. اين موشكها از پيشران موشكهاي ساخت روسيه كه به غنيمت گرفته شدهاند يا بعد از پرتاب از سوي ارتش عمل نكردهاند، استفاده ميكنند و سرجنگي آنها تقويت شده است. نسبت سرجنگي اين موشكها به بدنهشان نزديك به ۱۰ برابر بزرگتر است. اين سرهاي جنگي با ورقهاي فولادي ضخيم ساخته ميشدند و تا ۲۰۰ كيلوگرم مواد منفجره را حمل ميكردند. هر چند موشكهاي دستكاري شده برد طولاني و دقت بالايي ندارند، اما قدرت تخريب بسيار زيادي دارند. مسلحين از ابزارهاي ديگر هم براي حمله استفاده ميكردند، توپهاي دستساز مسلحين ميتوانستند كپسولهاي گاز شليك كنند. براي مدتي طولاني به دليل استفاده از كپسولهاي گاز به عنوان گلوله توپ، كپسول گاز در سوريه ناياب بود. عرفان ميگويد كه مسلحين حتي از فضولات حيواني هم به عنوان مواد منفجره استفاده ميكردند. گاز متاني كه توسط فضولات حيواني توليد ميشود در محيط بسته ميتواند به عنوان عامل انفجاري عمل كند. در دوران جنگ حمل و نقل فضولات حيواني در دمشق ممنوع بود و ايستهاي بازرسي ارتش اگر محموله فضولات حيواني ميديدند، آن را توقيف ميكردند. كمي آنسوتر از كارگاه ساخت موشك، يك گودال بزرگ به عمق 5-4 متر واقع شده است. اينجا جايي است كه تونلهاي حفر شده از جوبر تا غوطه شرقي با هم تقاطع پيدا ميكنند. كاميونها از طريق رمپ خاكي به كف اين گودال ميرسيدند و از آنجا لجستيك مورد نياز براي مسلحين در نقاط مختلف را از طريق شبكه تونلهاي زيرزميني توزيع ميكردند. بر ديواره تونلها جاي تيشه و كلنگ مشخص است، معلوم است كه دهها كيلومتر تونل با دست كنده شدهاند. افسر ارتش سوريه ميگويد كه سربازاني كه توسط مسلحين به اسارت گرفته ميشدند براي حفر اين تونلها به بيگاري گرفته شدهاند.
نظام تكحزبي
در سوريه كمتر كسي ميتواند به اين سوال جواب قانعكنندهاي بدهد كه چرا جنگ داخلي در اين كشور آغاز شد و انگيزههاي مخالفان چه بود. وقتي از خالد غنوم در اين مورد سوال ميكنيم، مكث ميكند و با لبخندي تلخ جواب ميدهد كه نميداند. پيداست نظرش در مورد دلايل آغاز جنگ در سوريه هر چه باشد، نميخواهد آن را با ما در ميان بگذارد. از افسر ارتش وقتي در مورد دلايل آغاز جنگ ميپرسيم، برانگيخته ميشود و ميگويد كه هيچ دليلي وجود نداشت. بسام الوعبدالله، استاد دانشگاه و عضو ارشد حزب بعث سوريه معتقد است كه تنها دليل آغاز جنگ در سوريه «پول» بود. او ميگويد وضعيت اقتصادي سوريه در سال ۲۰۱۰ در بهترين شرايط خود طي دهههاي اخير قرار داشت، به صورت سنتي هم در جامعه سوريه اختلافهاي مذهبي چنداني وجود نداشت و با وجود زندگي طيف گستردهاي از اقوام، اديان و مذاهب مختلف در كنار اكثريت اهل سنت سوريه، مردم با صلح و بدون توجه به اختلافهاي مذهبي در كنار هم زندگي ميكردند. اين مقام حزب بعث معتقد است كه برخي كشورهاي خارجي براي آغاز جنگ در سوريه هزينههاي كلاني انجام دادند. اما در ميان سياستمداران و اعضاي ارشد حزب بعث، كسي وجود خودكامگي يا ديكتاتوري را در سوريه باور ندارد. بشار اسد از زمان ۳۴ سالگياش در سال ۲۰۰۰ رييسجمهور سوريه است و قرار نيست تا سال ۲۰۲۸ كه انتخابات بعدي برگزار ميشود از مقام خود كنارهگيري كند. با اين حال مقامهاي حزب بعث ميگويند كه ديگر دوست ندارند كه سوريه به عنوان يك حكومت تكحزبي شناخته شود. عبداللطيب عمران، سردبير روزنامه دولتي بعث و عضو ارشد حزب بعث سوريه، ميگويد كه دولت تلاش ميكند تا احزاب جديد را تقويت كند. به گفته او با تصويب لايحه جديد احزاب فضا براي شكلگيري احزاب جديد آماده شده است. آقاي عمران ميگويد كه هنوز فرهنگ تحزب به درستي در سوريه شكل نگرفته است و رهبران حزب بعث در تلاش هستند كه به احزاب جديد براي كادرسازي و گسترش فعاليتهايشان كمك كنند. با اين حال به نظر نميرسد دورنمايي وجود داشته باشد كه قدرت در سوريه از سلطه حزب بعث خارج شود. تمامي ساز و كارهاي سياسي، امنيتي و نظامي در سوريه برمبناي تفكرات حزب بعث ايجاد شده است كه نزديك به ۶۰ سال است قدرت را در اين كشور دراختيار دارد. مقامهاي حزب بعث ارتش سوريه را «ارتش ايدئولوژيك» مينامند، ارتشي كه براساس ايدئولوژي حزب بعث تشكيل شده است.
حزب سوسياليستي عربي بعث
حكومت حزب بعث مجموعهاي از ايدههاي اجتماعي مبتني بر سه پايه پانعربيسم، سوسياليسم و سكولاريسم است. در شرايطي كه خانواده حاكم بر سوريه از اقليت مذهب علوي هستند اما اعتقادات مذهبي و ديني چندان در شيوه حكومت سوريه نقشي ندارد و وزرا و مديران از مذاهب و اديان مختلف انتخاب ميشوند. اداره كشور برمبناي ايدههاي اشتراكي يا سوسياليسم، باعث شده است كه امكانات در كشور به صورت غيرمتمركز توزيع شود و امكانات اجتماعي فقط در دمشق متمركز نشده باشد. تا پيش از بحران سوريه امكاناتي مانند آموزش و درمان رايگان به صورت گسترده دراختيار شهروندان سوريه قرار داشت، هنوز هم در آنچه از سوريه
باقي مانده است اين امكانات دراختيار شهروندان قرار ميگيرد. پان عربيسم، ديگر ستون حكومت در سوريه است، موضوعي كه هفته پيش در بازگشت رييسجمهور سوريه بعد از ۱۲ سال به اتحاديه عرب مورد اشاره قرار گرفت. نام رسمي سوريه، جمهوري عربي سوريه است، نام ارتش اين كشور ارتش عربي سوريه و حزب حاكم بر اين كشور هم حزب عربي سوسياليستي بعث سوريه نام دارد.
وضعيت برخي از آزاديهاي اجتماعي در سوريه نسبت به ايران بهتر است. در شهرهاي سوريه، زنان بيحجاب و با حجاب در كنار هم در خيابانها تردد ميكنند و به نظر نميرسد كه مشكل زيادي با هم داشته باشند. هيچ يك از وبسايتها و شبكههاي اجتماعي در سوريه فيلتر نشدهاند. به گفته عقيل، به جز نزديك به يك سال كه فيسبوك در دوران بحران فيلتر شده بود، هيچ وبسايت يا خدمات اينترنتي ديگري در سوريه فيلتر نيست. بطرس الحلاق، وزير رسانه سوريه ميگويد كه دولت اعتقادي به محدوديت در اينترنت ندارد و به اعتقاد او اگر محدوديت يا فيلترينگ براي رسانهاي ايجاد شود علاقه بيشتري براي مطالعه محتواي آن در ميان مردم ايجاد ميشود. هر چند تلويزيونهاي سوريه به چند شبكه محدود دولتي خلاصه ميشوند، اما ديشهاي ماهواره روي سقف همه خانهها قرار دارد و شهروندان عمدتا شبكههاي عرب زبان خارجي را تماشا ميكنند. هيچ محدوديت قانوني در مورد استفاده از ديشهاي ماهواره در سوريه وجود ندارد.
اتاق پژواك
صحبتهاي مقامهاي ارشد دولتي و حزبي سوريه،
پر از سرفصلهايي است كه در اظهارنظرهاي رسمي در ايران شنيده ميشود. جنگ رسانهاي، پايان دوران نظام تكقطبي، زوال غرب، انتقال قدرت به شرق و اتحاد روسيه، چين و ايران، از جمله نكاتي است كه بثينه شعبان، مشاور ارشد رييسجمهور سوريه، بطرس الحلاق، وزير رسانه، بسام عبدالله، عضو حزب بعث و عبداللطيف عمران، سردبير روزنامه بعث مورد اشاره قرار ميدهند. مقامهاي سوريه در عين حال بارها به سفر اخير سيد ابراهيم رييسي، رييسجمهور اسلامي ايران به سوريه به عنوان نخستين سفر رسمي يك رييسجمهور ايران به سوريه بعد از ۱۳ سال اشاره ميكنند. آنها تاكيد ميكنند كه كشورهاي دوست در دوران بحران در اولويت پروژههاي اقتصادي و بازسازي سوريه قرار دارند. كشورهاي دوست در ادبيات رهبران سوريه عبارتي است كه به ايران و روسيه اشاره ميكند.
سفر به سوريه و لبنان به همت اتحاديه راديو تلويزيونهاي اسلامي براي گروهي از مديران و خبرنگاران رسانههاي كشور ميسر شد. هر چند اين سفر توسط اتحاديه راديو تلويزيونهاي اسلامي برنامهريزي شده بود، اما تلاش كردهام كه مشاهداتم را در اين سفر بيطرفانه و صادقانه با مخاطبان روزنامه اعتماد به اشتراك بگذارم تا تصويري بهتر از وضعيت سوريه و لبنان، بيش از يك دهه بعد از آغاز بحران سوريه داشته باشند.