فحاشيها براي فرار از پاسخگويي است
حسين نورانينژاد
نكتهاي كه در پس اين نوع ادبيات بيادبانه و پرخاشگرانه به چشم ميخورد نوع خاصي اطمينان خاطر از موقعيت و حفظ قدرت و بينيازي به اقبال افكار عمومي است. يعني افراد و جريانات پرخاشگر چون قدرت خود را از راي مردم و افكار عمومي اكثر ايرانيان به دست نياوردند، بنابراين گفتماني را انتخاب ميكنند كه باعث رضايت كانالهاي قدرت شود.اين جريانات جامعه را به دو دسته خودي و غير خودي تقسيم كردهاند و به زعم خود براي خوديهايشان صحبت ميكنند. منابع قدرت اين افراد و جريانات، راي و اكثريت و احزاب نيست و مردم از نظر آنها اقليت خودي هستند. مبتني بر اين واقعيت است كه قلدري كردن، براي مردم شاخ و شانه كشيدن، رقبا را با الفاظ نامناسب خطاب كردن براي اين گروهها به رسم مرسوم بدل شده است. شخصا موافق اين نيستم كه از موضع ناصح اخلاقي اين جريانات را مخاطب قرار دهيم، چرا كه در يك چنين مواقعي استفاده از اخلاق ممكن است معناي ضعف را به ذهن متبادر كند. اين افراد و گروهها نه نصيحت ميپذيرند و نه برايشان مهم است كه مردم درباره آنها چگونه ميانديشند. اساسا ممكن است، زماني كه فحاشيها و حاشيهسازيهاي آنها در شبكههاي اجتماعي وايرال شود، باعث رضایت آنها هم شود. آنها هر كاري ميكنند تا كسي از آنها نپرسد چه زماني قرار است يك زندگي عادي به مردم هديه كنيد، چه زماني قرار است، شهر فروشي پايان يابد، چه زماني مردم ميتوانند اميدوار باشند كه آلودگي هوا و ترافيك و حمل و نقل و... بهبود يابد؟ اين فحاشيها و حاشيهسازيها انجام ميشوند تا زمينه طرح اين پرسشها مسدود شود و كمكي براي همپالكيهاي اين افراد فراهم شود تا از زير بار پاسخگويي فرار كنند. مسوول مشكلات امروز كشور همان افراد و جرياناتي هستند كه قلدري ميكنند، منتقدان را با فحش و بيادبي مينوازند و در برابر مردم احساس قدرت ميكنند. در واقع به جاي پاسخگويي ضعفهايشانوسوءمديريتهايشان حاشيه ميسازند تا برخي فراموش كنند، شرايط كشور چقدر بحراني است. در ماجراي عادل فردوسيپور مردم ديدند كه فردي از طريق حمله به سفارت انگليس رييس شبكه و صدا سيما و... ميشود، بعد گزارشگر و مجري مورد علاقه مردم را از حضور در صدا و سيما محروم ميكنند. اين تصميمات با تكيه بر ارتباطاتي اتخاذ ميشوند كه ريشه در راي و خواسته مردم ندارد. در يك كلام اين افراد و جريانات از قدرت خود سوءاستفاده ميكنند.