• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۱ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5504 -
  • ۱۴۰۲ يکشنبه ۲۱ خرداد

فرآيند زمان‌بر بودن گرفتن سگ

ابراهيم عمران

مدت دو سالي است كه سگ‌هايي حول و حوش پارك نهج‌البلاغه پرسه مي‌زنند كه لزوما سگ‌هاي خطرناكي نيستند. نزديك هشت قلاده سگ ولگرد كه دنبال غذا هستند. اين سگ‌ها اما سبب شده‌اند عده‌اي از ترس حمله‌شان، پا به پارك نگذارند. عموما هم خانم‌هايي كه براي ورزش و پياده‌روي صبح يا عصرگاه بدين پارك مي‌روند، آن‌هم از درِ ورودي بزرگراه حكيم كنار پمپ بنزين. به طريق اولي كودكان نيز چون با پدر و بيشتر با مادرشان به پارك مي‌روند از اين سگ‌هاي ولگرد هراس دارند. بارها به صدو سي‌وهفت زنگ زده شده است و جواب‌هاي تكراري شنيده مي‌شود. ازجمله اينكه فرآيند گرفتن سگ سخت است! و اطلاع‌رساني خواهد شد. حاليه كه بيست و چهار ماه گذشته است، كماكان اين پروسه سخت ادامه دارد! و فرجامي حاصل نشده است. آنچه اما اين گزاره را ربط به يادداشت اين هفته مي‌دهد؛ پيگيري‌هايي از اين دست است كه معمولا در دستگاه‌هايي از اين دست جواب نمي‌دهد. مقصود آن است وقتي سازمان و نهادي در حد شهرداري در گرفتن و رها كردن سگ ناتوان است و در حقيقت وقعي نمي‌نهد به اين كمترين خواسته شهروندان؛ چه انتظاري است كه قاطبه مردم، بدين نهادها براي پيگيري خواسته‌هاي‌شان اعتماد كنند؟ صحبت بر سر همين يك مورد محله‌محور است و بس‌. چه كه در ساير زمينه‌ها مشكلات اصولا نه بيان مي‌شود و نه پيگيري‌. وقتي شهروندي اصول اوليه و بالمال حق شهروندي خويش را مي‌داند و آن را مي‌طلبد و توان بر آورده شدن آن را ندارد؛ لامحاله در ساير زمينه‌هاي ديگر، رغبتي براي بسامان رساندن نابساماني‌ها ندارد. اگر شعار مي‌دهيم و مي‌دهند كه گوش شنوايي براي شنيدن مشكلات و نيازهاي مردم وجود دارد؛ چرا به فرجام اين مشكلات فقط با يك جمله آن هم در حد پيامك توجه مي‌شود؟! لطفا توجه شود كه گرفتن سگ در اين يادداشت و بي‌توجهي به اين گرفتن هيچ ربطي به كارزارهاي حمايت از حيوانات ندارد. بلكه در حقيقت به نوعي شايد كمك بدان‌ها هم باشد. چه كه دير يا زود آنها از فرط گرسنگي تلف مي‌شوند. آنچه جان‌مايه اين وجيزه است وعده‌هايي از سر رفع مسووليت است و بس و به حتم همه ما چنين مسائلي را ديده و شنيده‌ايم. تازه اگر پيگير امور باشيم و حق و حقوق شهروندي و محله محوري‌مان را بدانيم. دوستي كه پيگير اين ماجرا بود از بس به شهرداري و صد و‌سي و هفت زنگ زد؛ ديگر كدهاي پيگيري‌اش را همه مي‌دانستند! ولي افسوس از اندكي توجه و پايان خوش. اينكه زمان‌بر‌بودن كاري را دال بر انجام ندادنش بدانيم؛ نگره‌اي است كه در بسياري از امور به وفور ديده مي‌شود. قيدي است كارساز براي از زير كار در رفتن. چه امري بهتر از اينكه با واژگان و كلمه‌ها بازي كنيم. آن افرادي كه قصد ورزش دارند به حتم جا و مكان ديگري پيدا خواهند كرد. يا قيد آن را مي‌زنند. آنچه اما در ذهن‌هاي پرسشگر و پيگير مي‌ماند بي‌توجهي به خواسته‌هاي اندك شهروندان است. آن‌هم در شهري كه آنچنان مشكلات لاينحلي دارد كه چنين خواسته‌هايي شايد در نظر برخي از روي شكم سيري و لاكچري فرض شود. آن‌سان كه بعد از دو سال بار آخري كه تماس گرفته شد براي پيگيري؛ گفته شد كه چه ساعتي معمولا سگ‌ها را مشاهده مي‌كنيد؟ كمي عقب‌تر يا بعد‌تر برويد شايد در آن ساعت‌ها نباشند...!

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون