• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۳۰ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5518 -
  • ۱۴۰۲ سه شنبه ۶ تير

«اعتماد» از ضرب و جرح يك پرستار و مامور آتش‌نشاني خبر مي‌دهد

هزاران فقره خشم و هياهو

حسين ميرمحمدصادقي، جرم‌شناس: پرونده‌هاي بسياري وجود دارند كه به خاطر اختلاف بر سر «چند هزار تومان» كرايه تاكسي، مسافر يا راننده به قتل رسيده است محمد تقي‌زاده، حقوقدان: پروسه‌هاي قانوني طولاني در مواردي باعث مي‌شود افراد در همان كف خيابان بخواهند حق خودشان را بگيرند

بهاره  شبانكارئيان 

«فحاشي، استفاده از ادبيات نابهنجار، ضرب و شتم، نزاع‌هاي خياباني، جرم و جنايت، درگيري با سلاح‌هاي گرم و سرد در كشور نشان مي‌دهد، خشونت در جامعه افزايش پيدا كرده است.»  

ا۲ ارديبهشت‌ماه جاري، «محمد قنبري» رييس پليس فراجا از افزايش تكان‌دهنده آمار خشونت در كشور خبر داد و گفت: «در ايران اكثر قتل‌ها در لحظه و براساس درگيري رخ مي‌دهد. همچنين از ۲۵ اسفند سال ۱۴۰۰ تا هشتم ارديبهشت ماه ۱۴۰۱ تعداد ۴۸۲ قتل به وقوع پيوسته است، اما در همين تاريخ يعني از ۲۵ اسفند‌ماه ۱۴۰۱ تا هشتم ارديبهشت‌ماه ۱۴۰۲، تعداد ۵۴۳ قتل به وقوع پيوسته است؛ يعني در مجموع در اين بازه زماني ۶۱ نفر بيشتر از سال قبل به قتل رسيدند.» با اين حال افزايش آمار خشونت در كشور فقط به قتل ختم نمي‌شود. براساس بررسي‌هاي «اعتماد» از آمار منتشر شده سازمان پزشكي قانوني در سال ۱۴۰۱ نشان مي‌دهد؛ ۵۹۱ هزار و ۸۰۷ مورد بر اثر نزاع به اين سازمان مراجعه كردند. اين درحالي است كه آمار مراجعه‌كنندگان نزاع به پزشكي قانوني در سال گذشته آن (۱۴۰۰)؛ ۵۸۶ هزار و ۲۸۳ مورد بوده است. اين تعداد مشخص مي‌كند كه آمار مراجعان نزاع در سال ۱۴۰۱ نسبت به سال ۱۴۰۰؛  ۵ هزار و ۵۲۴ مورد افزايش داشته است. در اين ميان بيشترين آمار مراجعه‌كنندگان نزاع در سال ۱۴۰۱ متعلق به تهران بوده است آن هم با ۱۰۳ هزار و ۹۰۴ مورد و كمترين مراجعه‌كنندگان نزاع نيز مربوط به ايلام بوده با ۳ هزار و ۳۷۱ مورد.  خشونت به عنوان يك رفتار، تحت تاثير عوامل مختلفي از جمله مسائل رواني، افزايش گراني، تورم و وضعيت اقتصادي، سياسي و اجتماعي است. حقوقدانان، كارشناسان حوزه جامعه‌شناسي و آسيب‌شناسي معتقدند لبريز شدن فرد از مشكلات و رويدادهاي جامعه مي‌تواند افراد را به سمت رفتارهاي خشونت‌آميز سوق دهد. به همين دليل است كه امروزه افراد بر سر كوچك‌ترين مشكلي (جاي پارك ماشين، ايستادن در صف نانوايي، ترافيك و...) كنترل خود را از دست مي‌دهند و با يكديگر درگير مي‌شوند كه در برخي موارد اين درگيري‌هاي كوچك منجر به قتل شده يا شخصي مورد ضرب و جرح قرار می‌گيرد.  ازسوي ديگر طي كردن راه‌هاي قانوني در كشور مسيري پرپيچ و خم و طولاني دارد. براي همين بسياري از افراد فكر مي‌كنند خودشان بايد حق و حقوق‌شان را از ديگري بگيرند.  این موضوع نيز باعث به وجود آمدن درگيري و ضرب و جرح و... مي‌شود. گفتني است كه بيشترين آمار مربوط به پرونده‌هاي نزاع و درگيري بر سر موضوعي كوچك رخ داده است. 
      
طبق اخباري كه به دست «اعتماد» رسيده است؛ ارديبهشت‌ماه جاري يك مامور آتش‌نشاني و يك پرستار در استان خوزستان حين انجام وظيفه، مورد ضرب و جرح واقع شدند. 
۱۴ ارديبهشت در بخش مغز و اعصاب بيمارستان گلستان يكي از همراهان بيمار كه نسبت به حال بيمار خود نگران بوده با يكي از پرسنل كادر درمان درگير مي‌شود و او را مورد ضرب و جرح قرار مي‌دهد. مسوول شيفت اين بخش كه آن روز مورد ضرب و جرح سه نفر از همراهان بيمار قرار مي‌گيرد، زني ۳۴‌ساله است كه دوازده سال نيز سابقه كار در بيمارستان دارد. او در مورد روز حادثه به «اعتماد» مي‌گويد: «آن روز صداي داد و فرياد دو زن در راهرو پيچيده بود. ساعت ملاقات بيمارستان نبود. آنها به بخش مغز و اعصاب كه رسيدند، شروع كردند با صداي بلند داد‌زدن و مي‌گفتند؛ چرا بيمار ما حالش بد شده، پس مقصر شما هستيد و بايد به ما نامه بدهيد. در ابتدا برايشان توضيحات لازم را دادم و گفتم؛ مريض سكته مغزي كرده و به دستگاه وصل است. امكان دارد قسمت‌هاي ديگر بدنش نيز مشكل پيدا كند. آنها صحبت‌هاي مرا قبول نكردند و شروع به فحاشي كردند. حتي يك‌سري از وسايلي كه در اتاق پرستاري بود را به سمت ما پرت كردند و رفتند. مجدد برگشتند و با ما درگير شدند. يكي از آن خانم‌ها با لگد به پاي من ضربه زد و در نهايت هم مردي كه همراه آن دو زن بود سيلي محكمي به صورت من زد. بعد از اين اتفاق شخصا وكيل گرفتم و شكايت كردم. به روانپزشك مراجعه كردم و تحت درمان قرار گرفتم. بيمارستان جز يك بيانيه‌اي كه صادر كرد، هيچ كار خاصي براي من انجام نداد. حالا هم وكيلم مي‌گويد؛ با وجود احضاريه فقط يكي از آن سه نفر در دادگاه حاضر شده و فعلا روند قضايي ادامه دارد.» 
۱۹ ارديبهشت جاري، آتش‌سوزي گسترده‌اي مزارع و جنگل‌هاي دهستان مربچه را فرا مي‌گيرد، ولي وقتي ماموران آتش‌نشاني براي اطفاي حريق به محل مي‌رسند مورد ضرب و جرح برخي افراد قرار مي‌گيرند. يك منبع آگاه در مورد روز آتش‌سوزي و اتفاقي كه براي ماموران آتش‌نشاني رخ داده به «اعتماد» مي‌گويد: «اين آتش‌سوزي عمدي بود. عده‌اي مي‌خواستند زمين‌هاي‌شان را گسترش دهند براي همين موجب آتش‌سوزي جنگل و مزارع مي‌شوند. پس از آتش‌سوزي نيروهاي آتش‌نشاني براي مهار آتش در محل حاضر شدند، اما پس از دقايقي چند فرد با پوشاندن صورت خود اقدام به فحاشي و ضرب و جرح ماموران آتش‌نشاني مي‌كنند و بعد هم سريعا متواري مي‌شوند. در اين حين يكي از ماموران آتش‌نشاني به‌شدت آسيب مي‌بيند.» 
اين فقط دو فقره از درگيري‌هايي است كه بر سر موضوعات كوچك رخ داده است. حالا «اعتماد» با توجه به افزايش آمار خشونت در جامعه كه در بيشتر موارد نيز منجر به ضرب و جرح مي‌شود با دو جرم‌شناس گفت‌وگو كرده است. 


وقتي مسوولان دايم از خشونت‌هاي كلامي استفاده مي‌كنند، موجب فرهنگ خشونت‌آميزي در جامعه مي‌شوند
«حسين ميرمحمدصادقي» جرم‌شناس و حقوقدان در مورد افزايش خشونت در جامعه به «اعتماد» مي‌گويد: «در كشور ما خشونت‌هاي فيزيكي و كلامي در مراودات بين مردم بسيار افزايش پيدا كرده است. اين افزايش خشونت را از آمار پرونده‌هاي قضايي نيز مي‌توان متوجه شد. دلايل مختلفي براي افزايش خشونت در سطح كشور ما وجود دارد. يكي از اين دلايل مشكلات اقتصادي است كه مردم با آن روبه‌رو هستند و  روز به روز با توجه به تورم لجام‌گسيخته‌اي كه با آن مواجه هستيم بيشتر و بيشتر مي‌شود. مشكلات اقتصادي البته باعث آسيب‌هاي ديگر نيز در اجتماع مي‌شود... دليل ديگر افزايش خشونت در جامعه عملكرد مسوولان است. وقتي مسوولان دايم در مورد كشورهاي ديگر يا برخي موارد از خشونت‌هاي كلامي استفاده مي‌كنند به اين نكته توجه نمي‌كنند كه اين‌گونه ادبيات يك فرهنگ خشونت‌آميزي را بر جامعه حاكم مي‌كند كه آثار بلندمدتي را مي‌تواند برجاي بگذارد. از لحاظ حقوقي نيز مي‌توان گفت؛ در برخي موارد اين خشونت‌ها مجازات سنگيني ندارد و فرد خشونت‌ديده بايد يك راه پر پيچ و خمي را طي كند تا از محاكم راي بگيرد و سپس آن راي را اجرا كند. به جد مي‌توان گفت كه در بسياري از پرونده‌ها افرادي كه خشونت ديده‌اند راه سخت‌تري نسبت به مجرماني كه اعمال خشونت كرده‌اند در پيش دارند. اين موارد را شخصا ديده‌ام؛ به عنوان مثال افرادي قرباني خشونت هستند و اين خشونت‌ها همين طور ادامه پيدا مي‌كند. قربانيان هر روز دردسر كلانتري و دادگاه دارند. در نتيجه چاره‌اي جز اينكه قانون را در دست خودشان بگيرند، ندارند. در اين مواقع است كه فرد خودش مي‌خواهد دست به اقدام خودسرانه بزند و نتيجه‌اش هم اتفاقات تلخي است كه شاهد آن هستيم. ازجمله ضرب و جرح شديد يا قتل... اگر راه رسيدن به حق را از طريق مجاري قانوني براي افراد سخت و طاقت‌فرسا كنيم آنها را تشويق مي‌كنيم؛ به جاي اينكه به مراجع قانوني مراجعه كنند، اقدامات خودسرانه انجام دهند و حق و حقوق‌شان را خودشان بگيرند. بنابراين اصلاح قوانين نسبت به مجازات اين‌گونه خشونت‌ها لازم است و بايد راه رسيدن به حق را براي شاكيان آسان كرد.»  او در ادامه درباره آمار حوادثي كه ناشي از خشونت‌هاي ناگهاني هستند توضيح مي‌دهد: «متاسفانه در كشور ما، آمار، وضعيت روشني ندارد و خيلي قابل استناد نيست، اما به نظرم درصد بالايي از ضرب و جرح‌ها و حتي قتل‌ها ناشي از «اقدامات آني» است. يعني آستانه تحمل مردم پايين است و با كوچك‌ترين موضوعي سريع باهم دست به يقه مي‌شوند. در نتيجه امكان دارد اقداماتي انجام دهند كه خودشان هم بعدا پشيمان شوند. برخي از پرونده‌هاي معروفي كه مطرح بود و در رسانه‌ها نيز منتشر شد به همين موضوع اشاره داشت. مثل پرونده كشتي‌گير معروف؛ روح‌الله داداشي كه به دليل يك درگيري لفظي و خياباني، به قتل رسید. بنابراين بايد آموزش‌هاي لازم در جهت مهار خشم به افراد داده شود. پرونده‌هاي بسياري وجود دارند كه به خاطر اختلاف بر سر «چند هزار تومان» كرايه تاكسي، مسافر يا راننده به قتل رسيده است.» 

بيشتر افرادي كه از روي  خشم چاقو مي‌كشند ناشي هستند
 «محمد تقي‌زاده» حقوقدان نيز در مورد علل و عوامل افزايش خشونت در كشور به «اعتماد» مي‌گويد: «يكي از دلايل افزايش خشونت طي سال‌هاي گذشته، مشكلات اقتصادي است. وقتي فردي با مشكلات اقتصادي مواجه مي‌شود آستانه تحملش پايين مي‌آيد. بدين معنا كه فرد تحت يك سري از فشارهاي اقتصادي و اجتماعي وقتي با يك سانحه تصادف مواجه مي‌شود سريع واكنش نشان مي‌دهد و با فرد يا افرادي درگير مي‌شود. اين درگيري مي‌تواند منجر به ضرب و جرح شود. اصولا موضوع ضرب و جرح مختص به يك جامعه متمدن نيست. يعني موردي كه فرد مي‌تواند از طريق قانون يا گفت‌وگو حل و فصل كند با زورگويي يا فحاشي مي‌خواهد حل كند. اين موارد در ايران بيشتر از ساير كشورهاست. بخشي از آن هم به فرهنگ برمي‌گردد. بخش ديگري از آن به خانواده و آموزش‌هايي كه در اين راستا به فرزندان مي‌دهند. به عنوان مثال آمار پرونده‌هاي مربوط به ضرب و جرحي كه در كلانتري خزانه تهران وجود دارد را با آمار پرونده‌هاي ضرب و جرحي كه در خيابان ولنجك وجود دارد، قياس كنيد. مشخص است كه آمار پرونده‌هاي ضرب و جرحي كه در كلانتري خزانه وجود دارد بالاتر از پرونده‌هايي با همين موضوع در خيابان ولنجك است. باتوجه به اينكه ضرب و جرح جرمي كيفري است و براي آن مجازات تعيين شده، فرد مي‌تواند شكايت و در مواردي درخواست ديه كند، اما چون پروسه‌هاي قانوني طولاني است گاهي فرد با خودش فكر مي‌كند كه اگر بخواهد وارد پروسه‌هاي قانوني شود يك سال طول مي‌كشد. همين روند طولاني او را خسته مي‌كند و باعث مي‌شود اقدامات ناگواري انجام دهد. البته اين موضوع نشان مي‌دهد مردم به روندهاي قانوني آگاه شدند يا اگر آگاه هم نباشند از اطرافيان اين روندهاي قانوني را شنيدند. پس به اين باور مي‌رسند كه در همان كف خيابان حق خودشان را بگيرند. بنابراين مي‌توان گفت كه پروسه‌هاي طولاني قضايي مزيد بر علت است. ببينيد بيشتر افرادي كه پرونده‌هاي مربوط به قتل دارند افراد ناشي هستند كه حتي بلد نيستند از چاقو استفاده كنند. فردي كه استفاده از چاقو را بلد است مي‌داند كدام قسمت از بدن را مورد اصابت قرار دهد، اما اين افراد ناشي كه از شدت خشونت چاقو به دست مي‌گيرند ناگهان در يك درگيري چاقو را در قلب يك نفر فرو مي‌كنند و منجر به كشته شدن او مي‌شوند.» 


قتل روح‌الله داداشي به خاطر درگيري لفظي

سال ۱۳۹۰ در چنين ماهي؛ روح‌الله داداشي به دست يك جوان به قتل رسيد. ۲۶ تير ماه سال ۹۰ ورزشكار پيشين رشته بدنسازي و پرورش اندام داراي مقام قهرماني مردان آهنين براي دو سال در سري مسابقات قهرماني جهان در يك درگيري خياباني كشته شد. قاتل او بعد از درگيري منجر به قتل به سرعت شناسايي و دستگير شد. قاتل روح‌الله داداشي كه كمتر از ۱۸ سال سن داشت در بامداد ۳۰ شهريور ۱۳۹۰ در خيابان پونه گلشهر كرج محل رخداد جنايت در ملاعام با حدود ۱۵ هزار نفر به‌ دار مجازات آويخته شد. روايت‌ها از چگونگي قتل روح‌الله داداشي متفاوت است. مجيد فرجي خبرنگار كرج كه در زمان قتل در كنار داداشي حضور داشت، مدعي بود اين قتل نقشه‌اي از قبل طراحي شده بوده است، ولي فرمانده نيروي انتظامي كرج اين ادعا را رد كرد. در ادعايي ديگر، مربي داداشي پياده شدن او از ماشين را رد كرد و عقيده داشت ضاربان در حالتي كه او در ماشين نشسته بود، او را مضروب كردند. طبق روايتي ديگر در جريان يك تصادف جزئي بين خودروها، فحاشي ضاربان سبب عصبانيت داداشي شد و او به تعقيب ضاربان پرداخت كه منجر به استفاده از چاقو توسط قاتل شد. متهم ادعا كرده بود؛ در جريان درگيري بارها از او خواسته كه رهايش كند، اما داداشي همچنان كتكش مي‌زده است. همچنين متهم در جريان اظهارات خود در دادگاه گفت كه در جريان درگيري براي ترساندن داداشي و همراهش اقدام به استفاده از چاقو كرده است كه ابتدا دو ضربه به دستان داداشي زده كه ضربه آخرش به گردن او اصابت كرده. 

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون