آموزش و پرورش ايران؛ پرتاب تيرها در تاريكي
سرمايه اجتماعي، سلامت اجتماعي دانشآموزان به چه ميزان است؟ و نيز اينكه در سند تحول بنيادين دستكم سي صفت براي دانشآموزان برشمرده است كه نظام آموزش و پرورش بايد آنها را در شخصيت دانشآموزان رشد دهد، اكنون آموزش و پرورش ما به چه ميزان از وجود اين صفات در دانشآموزان مطلع است؟ و براي رشد اين صفات چه برنامهاي دارد و چگونه با سنجش درست از ميزان رشد آن در دانشآموزان آگاهي مييابد؟ معلمين ما در چه سطحي از شايستگيهاي حرفهاي قرار دارند؟ مدرسههاي ما كه براساس سند تحول بنيادين بايد مدرسه صالح باشند و مدرسه صالح از هفت مولفه بايد برخوردار باشد، به چه ميزان از اين مولفهها برخوردار است؟ از هشت چرخش تحولآفرين كلان و چهل و هفت چرخش تحولآفرين خرد يعني مجموع ۵۴ چرخش تحولآفرين كدام چرخشها ايجاد شده است و به چه ميزان؟ ميزان تحقق عدالت آموزشي در پهنه وسيع كشور در سطح دانشآموزان، مدارس، معلمان، شهرستانها استانها به چه صورت است؟ نظام بودجهريزي عملياتي تا چه حدودي عملياتي شده است؟ ميزان كارايي و اثربخشي نظام مدرسهاي چگونه است؟ نظام آموزش و پرورش در دوران زيست بوم كرونا چه آسيبهايي ديده و چه فرصتهايي را به دست آورده است؟ دردوران پساكرونا نظام آموزش و پرورش چگونه بايد استمرار يابد؟ ميزان تسلط معلمان به فناوريهاي نوين آموزشي چقدر است؟ هوشمندسازي مدارس چطور؟ ارتقاي كيفيت به چه ميزان در نظام آموزشي و مدرسهاي ما محقق ميشود؟ اين سوالات و پرسشهاي بيشتر ديگري را ميتوان به اين فهرست افزود كه با كمال تاسف بايد اعتراف كنيم در غياب نظام جامع ارزشيابي و بهبود عملكرد پاسخ روشني براي آنها نميتوان يافت، بنابراين در پاسخ به اين سوال كه آموزش و پرورش ما در چه وضعيتي است پاسخ درست آن است كه بگوييم، نميدانيم اما تاسفبارتر از آن وضعيت سنجشهايي است كه وجود دارد كه بيشتر مبتني است بر سنجش فعاليتها كه در علم مديريت به آن سنجش كارايي گويند در حالي كه فراتر از سنجش فعاليتها ارزيابي دستيابي به اهداف و اصطلاحا اثربخشي است كه اگر اغراق نكرده باشم بايد اعتراف كنم كه به كلي در نظام تعليم و تربيت غايب است. در كنار اين دو عنصر معيوب از نظام سنجش يعني سنجش تك ساحتي و نيز سنجش كارايي و نه اثربخشي فاجعهبارتر اينكه همين ميزان سنجش نيز مبناي بهبود عملكرد قرار نميگيرد درحالي كه غايت نظامهاي سنجش درك درست نكات قوت و ضعف و تقويت نكات قوت و برطرف كردن ضعفهاست كه از آن به بهبود عملكرد تعبير ميشود، بنابراين ميتوان نظام جامع ارزيابي و بهبود عملكرد را داراي چند محور عمده دانست: محور اول نظام جامع طراحي اهداف و شاخصههاي مهم. محور دوم نظام جامع اجراييسازي. محور سوم نظام جامع ارزيابي و محور ذيربط مراحل تصويب را طي خواهد كرد.
طراحي نظام جامع سنجش و ارزيابي عملكرد در وزارت آموزش و پرورش از آن جهت ضروري است كه انديشمندان مديريت معتقدند ۵۰درصد تحقق اهداف سازمان به ميزان نظارت و پايش و ارزيابي درست سازمانها مربوط ميشود. نظام جامع ارزيابي پايش و ارزيابي بخش مهمي از نظام جامع بهبود و عملكرد است متاسفانه در وزارت پهن پيكر آموزش و پرورش نظام جامعي براي پايش و ارزشيابي وجود ندارد. همانطور كه گفتيم، بايد اعتراف كنيم تنها شاخصي كه در نظام تعليم و تربيت مورد سنجش قرار ميگيرد نمرات آزمونهاي امتحانات نهايي است اما در ابعاد ديگر نظام تعليم و تربيت شاخص قابل اتكايي براي سنجش و پايش به ويژه ابعاد كيفي آموزش و پرورش نداريم. آزمونهاي تيمز و پرلز هم شاخصهاي كيفي در سطح نظام بينالمللي ميباشند. وقتي سازماني، نظام ارزيابي و پايش نداشته باشد دو اتفاق ناميمون در آن رهنمون ميشود؛ اول تمام فعاليتها به مثابه پرتاب تيري در تاريكي تلقي ميشود و دوم اينكه امكان بهبود عملكرد و ارتقاي كيفيت براي چشمانداز سازمان به وجود نميآيد و اشتباهات و فعاليتها نامطلوب در سيكل معيوب تكرار مكررات تبديل به پيچهاي هرز سازماني ميشوند. تعليم و تربيت تمام ساحتي نيازمند نظام ارزيابي و پايش تمام ساحتي است و متاسفانه اين نظام ارزيابي يا وجود ندارد يا اگر در برخي شاخصهاي آموزش وجود داشته باشند بسيار تكسونگرانه و نامتوازن است و از جامعيت مطلوب و كافي برخوردار نيست و طراحي چنين نظامي براي سنجش و ارزيابي عملكرد و بهبود اهداف و مسير سازماني در نظام تعليم و تربيت يك ضرورت اجتنابناپذير است كه غيبت اين نظام جامع اكنون آموزش و پرورش ايران را در ورطه روزمرّگي غلتانده و دچار سيكل بسته تكرار مكررات و توصيف و تشديد مشكلات و درنهايت ناكارآمدي و مرگ تدريجي كرده است.