مخاطبان اين روزهاي هنر
ابراهيم عمران
هميشه در ذهنم پرسشي مطرح بوده كه هموطناني داريم طي عمرشان به سينما نرفتهاند، به تماشاي تئاتر ننشستهاند؛ كنسرت موسيقي را از نزديك نديدهاند؛ آيا فقط بابت در سبد نبودن اين محصولات فرهنگي است كه چنين دقايقي را درك نكردهاند يا داستان امري است ديگر. در گپ و گفتي كه با برخي از اين افراد داشتم، جدا از وضع مناسب يا نامناسب ماليشان؛ وجه مشتركي در چرايي اين نرفتنها داشتهاند. اصولا در ذهنشان اين گعدههاي فرهنگي نوعي اضافه بر سازمان زندگي است كه بود و نبودش هيچ تاثيري در روند جاري زيستشان ندارد. پرسيدم لذت گوش دادن كنسرت فلان خواننده، برايشان مطرح نيست؟ يا لحظات تاريك سالن سينما يا نفس به نفس شدن با فلان بازيگر تئاتر، آيا هيچ اشتياقي در آنها ايجاد نميكند؟! بيشترشان گفتند اصلا در فكر و ذهنشان چنين مسائلي نيست. پرسيدم آيا در كودكي هم مشتاق رفتن به سينما و كنسرت نبودهاند؟ گفتند اصولا كسي آنها را به چنين مكانهايي نميبرد كه دلشان بخواهد يا نه! ديگر تقريبا به جواب سوالم رسيده بودم. درست ميگفتند تا چشم نبيند و گوش نشنود؛ لامحاله تقاضايي شكل نخواهد گرفت و حرجي بر اين دوستان نيست. اصولا فرهنگ و هنر و دوستدارانشان هم امري است شايد بيشتر ذاتي و اكتسابي بودن آن هم زياد طول نخواهد كشيد. حاليه اما در نسل جديد و بيشتر در قشر دارا و توانمند اجتماع، چشم و همچشمي سبب شده كه كنسرتهايي با جمعيت زياد شكل گيرد. بحث مشتاقي و مهجوري خوانندگان اينگونه كنسرتها و بيلبوردهاي سطح شهر امري است ديگر كه در اين مقال نميگنجد كه اصولا خيلي از ما شايد برنجهاي پرمحصول فصل را بشناسيم ولي اين خوانندگان فصلي را نميشناسيم! صحبت بر سر آن است كه اگر فلان دوست و رفيقمان به كنسرت يا تئاتر خاصي رفته؛ لاجرم ما هم بايد برويم! حال اگر فينفسه هيچگونه آشنايي هم در اين حيطه نداشته باشيم! هر چند ميتوانيم يك شبه برترين مكاتب تئاتر و سينماي دنيا را تحليل كنيم! حال بگذريم از اينكه اگر به كنسرت خواننده سنتي در كاخي دلنشين رفتيم بيشتر به خاطر آن جغرافياي يگانه است و بس! وگرنه طي سال يك تراك از آن خواننده هم گوش نخواهيم داد! آري شايد اين مهم براي كنسرت گذران بد نباشد. به پول بيشتري خواهند رسيد. چرخه كار گروه و بالمآل هنر خواهد چرخيد. غافل از اينكه مخاطب راستيني پرورش داده نخواهد شد. البته گروه حرفهاي هنر دوست از اين انگ مبرا هستند. آنان تحت هر شرايطي، حتي با حذف ساير نيازهاي روزانه، اين سبد فرهنگيشان را حفظ خواهند كرد. ميماند گروه بيشماري كه پز رفتن به چنين محافلي را ميدهند و داستانهاي براي شبكههاي اجتماعيشان ايجاد ميکنند! آري مخاطبان اين روزهاي محافل فرهنگيمان از اينكه از غافله مد روز رفتن به چنين برنامههايي عقب نمانند؛ رديفهاي خاصي از صندلي را پر مينمايند! پس عموم مردم كه مخاطب چنين مجالسي نيستند. جدا از بحث مالي گروهي هم هميشه هستند با وجود مشكل مالي و گروه بزرگتري هم متولد شدهاند كه شرحشان رفت!