آفتکشها و پیراهن سمی مدهآ
شينا انصاري
در اساطير يونان آمده است كه مدهآی جادوگر به رقيب عشقي خود كه او را نزد همسرش جيسون يافته بود لباسي هديه كرد كه داراي خصوصياتي سحرآميز بود و پس از پوشيدن موجب مرگ رقيب شد. اين لباس مسموم داراي همتايي امروزي است كه آفتكش سيستميك نام دارد. مواد شيميايي كه با هدف از بين بردن آفات و بيماريهاي مزارع و باغات قادرند گياهان و جانوران را به موجوداتي سمي مشابه لباس مدهآ بدل كنند.
دنياي سموم سيستميك دنيايي ترسناك و غيرطبيعي است كه عوارض خطرناك آن از مرز تصور انسان قرن بيستم كه باب استفاده از اين سموم را در زندگي بشر باز كرد خارج بود. دنيايي كه در آن هر حشره كه برگ گياهي را بجود يا شيره آن را بمكد محكوم به نابودي است. دنيايي كه در آن اگر ككي سگي را بگزد خواهد مرد، چون خون جاري در رگهاي سگ مسموم شده است. در اين جهان، حشرات ممكن است در اثر گازهاي ساطع شده از درختاني كه حتي با آن تماس نداشتهاند بميرند. دنيايي كه در آن زنبورهاي عسل ممكن است شهد مسموم به كندو بياورند و عسلهای سمي توليد كنند.
مصرف لجامگسيخته آفتكشها طي يك سده گذشته به نحوي بوده است كه نفوذ اين مواد شيميايي به داخل بدن ماهيها، پرندگان، خزندگان و جانوران اهلي و وحشي سراسر جهان اجتنابناپذير شده است. امروز ميتوان اين مواد مسموم را در غلظتهاي زياد تا كم، در بدن ماهيان، درياچههاي دوردست، كوهستانها، يخچالها، كرمهاي خاكي، تخمهاي پرندگان و حتي در شير مادر و بافتهاي جنين انسان نيز يافت.
تمام اين اتفاقات در اثر افزايش ناگهاني رشد صنايع شيميايي سازنده آفتكشها شروع شد كه در بدو امر محصول جنگ جهاني دوم بود. در واقع در حين تهيه مواد شيميايي براي مقاصد جنگ، نظاميان با موادي مواجه شدند كه براي حشرات كشنده بود. نتيجه اين مواجهه، توليد بي انتهاي آفتكشها بود. تركيباتي ساخته دست انسان، از طريق تغييرات مولكولها و جايگزين كردن اتمها و تغيير در ترتيبات آنها كه در آزمايشگاهها توليد ميشدند و كاملا با حشرهكشهاي ساده قبل از جنگ تفاوت داشتند. آنچه آفتكشهاي شيميايي را از حشرهكشهاي معدني -كه طي قرنها مورد استفاده انسان بود- متمايز ميكرد قدرت بسيار بالاي كشندگي آنها و قابليت نفوذشان به اساسيترين فرايندهاي حياتي موجودات زنده بود كه موجب تغييرات مخرب و غيرقابل برگشتي در طبيعت ميشد. بخش بزرگي از اين مواد به يكي از دو گروه بزرگ مواد شيميايي تعلق دارند. يك گروه سموم وابسته به د.د.ت هستند كه به سموم كلره موسوماند و ديگري سموم آلي فسفره هستند. جالب اينجاست كه تمامي آنها بر پايه اتمهاي كربن ساخته شدهاند، همان جزء ضروري سازنده بدن موجودات زنده كه با دستكاري انسان ميتواند به تركيباتي مرگآور و ويرانگر تبديل شود. البته اطلاق نام كلي اين سموم به آفتكشها به منزله استفاده از آنها صرفا براي آفات نيستند و دامنه كاربرد آنها علاوه بر حشرات، علفهاي هرز و بيماريهاي گياهي و دامي را در بر ميگيرد.
امروزه آفتكشها به نحوي در محيط زيست پيرامون ما پراكنده شدهاند كه ميتوان گفت تقريبا در همه جا يافت ميشوند. درست است كه برخي سموم پرخطر كلره يا فسفره مطابق ضوابط محيط زيستي بينالمللي از چرخه مصرف حذف شدهاند. ولي خوشبينانه است اگر تصور شود بقاياي سموم مصرف شده در صد سال گذشته در طبيعت و جانداران از بين رفته است. شوربختانه آنچه هنوز مشاهده ميشود اين است كه چرخ كارخانه عظيمي كه انسان براي ساخت انواع تركيبات شيميايي پديد آورده است همچنان پرشتاب ميچرخد. هرچند وقت يكبار نيز سمومي به عنوان جهشزا يا سرطانزا از رده خارج ميشود، اما همزمان دهها ماده جديد جاي آن را ميگيرد كه در بيشتر موارد پيامدهاي آن چندان شناخته شده نيست. به راستي چرا وقتي ما درباره اثرات زيانبار بسياري از موضوعات مانند تشعشعها اين همه وحشت زدهايم، نسبت به اثرات مشابه سموم شيميايي كه آن را به وفور در محيط زندگي خود پراكندهايم بيتفاوت هستيم؟