• ۱۴۰۳ سه شنبه ۴ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5562 -
  • ۱۴۰۲ سه شنبه ۳۱ مرداد

پيشنهاد وزير آموزش و پرورش

احمد ميدري

صحرايي وزير آموزش و پرورش در 26‌مرداد به مديران آموزش و پرورش توصيه كرد كه فرزندان خود را به مدارس دولتي بفرستند. او اين سياست را گامي در جهت تقويت مدارس دولتي اعلام كرد. تا چه اندازه اين سياست درست است و به تقويت مدارس دولتي مي‌انجامد؟ آلبرت هيرشمن اقتصاددان شناخته شده در ايران و جهان كتابي دارد تحت عنوان «خروج اعتراض وفاداري» (انتشارات شيرازه 1394) . نظريه او مي‌تواند مبنايي براي بحث پيرامون توصيه وزير آموزش و پرورش باشد. هيرشمن در كتابش اين نظريه را مطرح كرد كه براي بهبود هر سازمان، شركت خصوصي يا دولتي و به‌طور كلي هر نظامي (سيستمي) دو سازوكار وجود دارد: خروج يا همان رقابت و دوم اعتراض (Voice) . اهميت رقابت از آدام اسميت تاكنون شناخته شده است و كمتر در تاثير آن بر بهبود عملكرد نظام‌ها ترديد وجود دارد. اما صدا كه به نظر مي‌رسد ترجمه بهتري براي (Voice) باشد به عنوان يك سازوكار براي اصلاح نظام‌ها اولين‌بار حداقل در ميان اقتصاددانان توسط هيرشمن مطرح شد. او اين نظريه را مطرح كرد كه انتقال مشكلات و نارسايي‌هاي هر سيستمي به دو شكل امكان‌پذير است: اول آنكه مشتري از خريد كالا صرف‌نظر مي‌كند و با خروج از دايره مصرف‌كنندگان آن شركت زمينه‌ساز فشار بر شركت توليدكننده مي‌شود. مديران شركت با كاهش تعداد مشتريان درمي‌يابند كه مردم توليدكننده ديگري را ترجيح داده‌اند و بايد براي حفظ سود خود دست به‌كار شوند، قيمت را كاهش دهند يا در كيفيت كالاي خود نوآوري كنند. روش دوم انتقال مشكلات بدون خروج از دايره مصرف‌كننده آن شركت است. مشتري به شيوه‌هاي مختلف مي‌تواند نارضايتي خود را از قيمت يا كيفيت كالا به شركت انتقال دهد و از مديران شركت بخواهد كه در شيوه‌هاي خود تجديد‌نظر كنند. انتخاب ميان خروج يا اعتراض بستگي به شرايط مختلفي از جمله درجه رقابت در بازار، امكان خروج و ميزان وفاداري به شركت دارد.

به‌طور مثال مشتري وفادار تا آنجا كه مي‌تواند ابتدا مشكلات را انتقال مي‌دهد و در صورت نشنيدن صدايش تصميم به تغيير خريد از شركت مي‌كند. ايده‌ صدا به عنوان يك سازوكار اصلاح نظام‌ها از دل يك تجربه ساده هيرشمن بيرون آمد. هيرشمن در مقدمه به بيان تجربه‌اي مي‌پردازد كه زمينه نوشتن كتاب شده است. او دو بار با فاصله زماني 10 سال به كشور نيجريه سفر مي‌كند. در هر دو بار با قطار از پايتخت به چند شهر سفر مي‌كند. در بار دوم كيفيت قطار بسيار بد شده بود. كثيف‌تر و نامنظم‌تر. او از چند نفر سوال مي‌كند كه چرا در اين 10‌سال اينقدر كيفيت قطارها تغيير كرده است؟ پاسخ همه يك جمله بود: اتوبان كشيده شده است و مسوولان دولتي ديگر با قطار مسافرت نمي‌كنند. هيرشمن مي‌گويد از خودم پرسيدم كه براساس نظريات اقتصادي، رقابت بايد موجب بهبود كيفيت شود پس چرا مردم علت تنزل كيفيت را رقابت مي‌دانند؟ به عبارت ديگر، امكان خروج زياد شده اما بهبودي در سيستم صورت نگرفته است و رقابت نه‌تنها سازوكاري براي بهبود نبوده بلكه همچون سازوكاري براي تخريب عمل كرده است. مساله مدارس در ايران مانند قطار در نيجريه است. از پايان دهه 1360 به تدريج مدارس غيرانتفاعي، استعدادهاي درخشان، شاهد و ايثارگر به‌وجود آمدند. مدارس دولتي عادي، مدارس افرادي شد كه نمي‌توانند به علت توان مالي يا شأن اداري يا وضعيت درسي به مدارس برتر بروند. بدين‌ترتيب نظام كاملا طبقاتي جايگزين مدارس فراگير دهه 1350 و 1360 شد. تا زماني كه فرزندان مديران در مدارس دولتي بودند هرگونه ضعف و مشكلي در مدارس دولتي مساله مسوولان آموزش و پرورش در همان منطقه يا شهرستان بود. تفكيك مدرسه برحسب قدرت خريد، قدرت اداري و حتي استعداد دانش‌آموز، سياستي غلط با پيامدهاي ويرانگر است.
نابرابري و جداسازي در بسياري از امور مانند مسكن، پوشاك، تغذيه و صدها امر ديگر پذيرفته شده است و تلاش براي برابر‌سازي آنها ناشدني و حتي به ضد خود تبديل مي‌شود. اما در اكثر جوامع پردرآمد پذيرفته‌اند كه مردم بايد در مدرسه مانند استفاده از شبكه برق، فاضلاب، آب و جاده‌ها در كنار هم باشند و جداسازي آن‌ها آثار مخرب دارد. انسان‌ها نابرابر به‌دنيا مي‌آيند و تنها آموزش برابر مي‌تواند اميد را به مردم فقير بازگرداند. آموزش برابر پله‌ ترقي و بزرگ‌ترين ابزار مبارزه با نابرابري اقتصادي است.  پيشنهاد وزير آموزش‌وپرورش گام اول براي حركت به سوي برابري است. از زماني كه مدارس در ايران تفكيك شدند، بودجه آموزش و پرورش سير نزولي يافت. سهم آموزش و پرورش از بودجه عمومي دولت از 17 درصد در ابتداي دهه 1370 به 11 درصد رسيده است. وقتي مدرسه دولتي اهميت خود را از دست داد، استخدام بدون ضابطه فقط به بچه فقرا ضربه مي‌زند، تنها مدارس دولتي مجبورند براي همه كتب درسي، كلاس برگزار كنند و مدارس غيردولتي مي‌توانند ساعات تدريس خود را تغيير دهند و آزادتر از قيد و بندهاي دولتي عمل كنند. مدارس دولتي نه‌تنها با كمبود بودجه روبه‌رو هستند، بلكه با مقررات سختگيرانه‌تري روبه‌رو هستند.  توصيه ساده وزير با مقاومت مديران روبه‌رو خواهد شد. آنها نگران آينده بچه‌هاي خود هستند و مانند هر انسان ديگري بچه‌هاي خودشان را از بچه‌هاي ديگران بيشتر دوست دارند. اين توصيه بايد از يك پايه تحصيلي شروع شود و نه تنها براي مديران آموزش‌وپرورش بلكه براي همه مديران دولتي اجرا شود. در هر سياستي، مساله گذر از وضعيت موجود معمولا بسيار سخت‌تر و پيچيده‌تر از فهم وضعيت موجود و وضعيت مطلوب است. اميدواريم و دعا مي‌كنيم كه اين توصيه اجرا شود و همه فرزندان ايران در مدارس برابر تحصيل كرده و دوباره مانند دهه 1350 و 1360 همه كودكان بر سر يك سفره آموزشي درس بخوانند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون