محمد باقرزاده: چند روز پیش از آنکه نتیجه ماراتن تحصیلی دانشآموزان ایران روی پایگاه اطلاعرسانی سازمان سنجش قرار گیرد، افراد کمی به شیوههای مختلف از نتیجه کار خود آگاه میشوند؛ رتبههای تکرقمی که یا از تماس مسوولان یا انتشار تصویر خود در روزنامهها و صداوسیما از موفقیت خود آگاه میشوند؛ پس از این خبر اما زندگی آنها دستکم به مدت چند روز ازدحام عجیبی به خود میگیرد و در کنار پیامهای تبریک، موجی از پرسشهای خبرنگاران و رسانهها هم به سمت آنها سرازیر میشود؛ اینکه چقدر درس خواندید، از کتابهای کدام موسسه کمکآموزشی استفاده کردید و دهها پرسش مشابه. در این بین اما شاید پرسشهای کمی عمومیتر و اجتماعی تصویر بهتری از این نخبگان برای مخاطبان بسازد. اگرچه کاملا اتفاقی اما سه مصاحبهشوندهای که به پرسشهای خبرنگار «اعتماد» پاسخ گفتند، از سه دنیای متفاوت میآیند و نگاههای متفاوتی به آینده خود و ایران دارند. بیهیچ توضیح بیشتری، این پاسخ و نگاههای برآمده از سال سخت کنکور را در ادامه بخوانید.
روايت رتبه يك كنكور علوم انساني از مسائل و آينده ايران :
۱۹۸۴ »جورج اورول، مهمترين كتابي بود كه امسال خواندم
«مهدي نيكوكار» متولد سال ۱۳۸۴ در اسفراين از استان خراسان شمالي، بيشك يكي از پديدههاي امسال كنكور سراسري ايران است؛ رتبه يك علوم انساني كل كشور از شهري كوچك در منطقه سه و از خانوادهاي كمبرخوردار. پدرش كارگر است و مادرش خانهدار و هر دو هم بدون تحصيلات دانشگاهي. مهدي اما از چندسال پيش از كنكور، برنامه كار بزرگي در سر داشت و آنطور كه خودش ميگويد با تلاش هدفمند نخست اطرافيان را وادار كرد كه بايد رتبهاش تكرقمي شود و بعد هم اين هدف را به سرانجام رساند. او هم در اين گفتوگو به پرسشهايي كمي متفاوت از درس و كنكور پاسخ ميدهد.
آقاي نيكوكار! كمتر پيش ميآيد كه فردي از منطقه سه رتبه تكرقمي كل كشور شود اما شما رتبه يك شديد. براي آغاز گفتوگو كمي از خودتان و اين يك سال بگوييد؟
ممنون. من در مدرسه تيزهوشان شهيد بهشتي اسفراين استان خراسان شمالي درس خواندم كه تقريبا هر ۲۰ سال يك بار پيش ميآيد كه كسي از اين شهر رتبه تكرقمي شود و به قول شما زياد معمول نيست. درباره مدرسه هم بگويم كه سطح علمي مدرسه ما نسبت به ساير مدارس شهر برتري خاصي ندارد اما به نظرم كادر مديريتي حمايت خوبي از دانشآموزان داشتند و براي من شرايط هم خوب بود. منظور اينكه مدرسه ما كادر پشتيباني داشت. مدير ما آقاي بهنامفرد هر كمكي كه ميتوانستند انجام دادند. مثلا در سال دوازدهم خيلي به من سختگيري نكردند كه مدرسه بروم و كمك كردند كه سه ماه مدرسه نروم. درباره شهريه هم خيلي كمك و همراهي داشتند.
به شهريه اشاره كرديد؛ شغل پدر و مادر و وضعيت مالي خانواده چگونه است؟
پدرم كارگر است (كارگر فصلي كه معمولا زمستان امكان كار ندارد و طبيعتا بيمه هم ندارد) تحصيلاتش هم تا راهنمايي است. مادرم هم در حد راهنمايي تحصيلات دارد و خانهدار است. چهار فرزند هستيم كه من آخرين فرزند هستم.
با اين توضيحات به گمانم اهميت رتبه شما بيشتر هم شد. از اين جهت باارزشتر كه در اين سالها شرايط مالي و ميزان هزينهكرد خانوادهها بر موفقيت كنكور اثر بيشتري پيدا كرده است اما شما در خانوادهاي از طبقه فرودست آنهم از منطقه سه، رتبه يك كنكور علوم انساني شديد. از ابتدايي خيلي درسخوان بوديد؟ معدل نهايي شما چند بود؟
معدل نهايي من ۷۳/19بود كه فكر ميكنم معدل خوبي است و تاثير مثبت بر رتبه كنكورم داشته است. درباره شرايط درسيام، از همان ابتدايي علاقه به درس داشتم ولي آنقدر جدي نبودم ولي براي متوسطه اول و خيلي جديتر شدم و معدلم هميشه خوب بود. دبيرستان هم كلا نگرشم كنكوري شد و از همان سال اول با نگاه كنكوري درس ميخواندم و هدفم هم رتبه تكرقمي بود. همه كادر مدرسه و دبيران اين انتظار را از من داشتند و بقيه شاگردها هم همين را ميگفتند. به نظرم با توجه به شرايط خانوادهام و ارزشي كه خودم براي علم قائلم، مطمئن بودم كه درس خواندن بهترين راه پيشرفت من بوده است.
با اين اوصاف اين رتبه را بيشتر اثر تلاش ميدانيد يا اثر استعداد و با ضريب هوشي بالا؟
من هم به كيفيت و هم كميت درسخواندن توجه داشتم. سعي ميكردم مطالب را عميق و با نگاههاي متفاوت بخوانم. به نظرم برتري نه به هوش است و نه استعداد و هر كه بيشتر تلاش كند موفقتر ميشد. نميتوانم بگويم هوش و استعداد بيتاثير است ولي تلاش هدفمند و با برنامهريزي حتما تاثيرگذار است.
ولي اگر بحث فقط تلاش باشد احتمالا كساني بيشتر از شما تلاش كردهباشند؛ اينطور نيست؟ اينكه فردي از اسفراين رتبه يك شود، احتمالا فقط تلاش نباشد.
واقعيت اين است كه من از همان ابتداي تحصيلم موانعي پيش راهم بود ولي چيزي كه باعث موفقيتم شد، الگوهايي است كه با وجود موانع فراوان موفق شدند و نام خود را در تاريخ ثبت كردند كه موارد هم زياد است و فقط كافي است زندگينامهها را بخوانيم. مثلا استيو جابز، بيلگيتس و مواردي از اين دست. مورد ديگر هم وقتي كه ما به موفقيتمان باور و ايمان داشته باشيم هيچ مانعي نميتواند سر راه ما قرار گيرد.
در اين سالي كه درگير كنكور بوديد، موضوعي هم بود كه شما را نگران كند؟ چيزي كه فكر كنيد ممكن است مانع از به نتيجهرسيدن تلاش شما شود؟
فضاي مجازي و حاشيههايش براي من كمي مشكل ساخت. مثلا استفاده زياد از آن و كليپهاي مختلف كه ميتوانست لذتبخش باشد و زمان آدم را ميخورد اما من طوري برنامهريزي كردم كه در روز حداكثر يك ساعت باشد. البته تجربهاش را هم داشتم كه كل روز را به فضاي مجازي اختصاص دهم اما بعد تغييرش دادم.
بحثم البته بيشتر نگرانيهاي بيروني و موارد خارج از اراده شما است؛ مثلا ترس از تقلب احتمالي در كنكور؟ از اين جهت به اين مورد اشاره كردم كه در صحبت يكي ديگر از رتبههاي تكرقمي به آن اشاره شده بود.
خب طبيعتا اينكه معدل نهايي و درسهاي نهايي تاثيرگذار شده بود نگرانم ميكرد چون اولين سالي بود كه نهاييها تاثيرگذار بود (تاثير قطعي معدل را ميگويم) و من نميدانستم تاثيرشان چگونه خواهد بود و اينكه بله نگراني درباره تقلب هم داشتم. خودم توي امتحانات نهايي هم ديدم كه تقلب ميشود اما به نظرم خود كنكور امنتر از امتحانات نهايي است و امسال حداقل سوالهاي كنكور لو نرفت.
كمي به مسائل اجتماعي بپردازيم؛ اين سالي كه دغدغه شما و احتمالا بسياري از همنسلان شما كنكور بود، جامعه ايران روزهاي پرالتهابي را پشت سر گذاشت، از نگاه شما ماجرا چه بود و چقدر اين روند را دنبال ميكرديد؟
البته من اغلب اوقات خانه بودم و از اين فضا هم دور بودم. فكر كنم آبان يا مهر بود كه اين موارد پيش آمد اما من خيلي دنبال نميكردم و در حد فضاي مجازي ميديدم و چيزهايي ميشنيدم. ميدانم كه بحثهايي درباره حجاب و مسائل اجتماعي شده بود كه نميخواهم خيلي وارد اين بحث بشوم.
فكر ميكنيد ۱۰ سال ديگر كجا باشيد؟ شفافتر اينكه در اين لحظه ترجيح ميدهيد كه سال ۱۴۱۲ چه شرايطي داشته باشيد؟
اگر خدا بخواهد ميخواهم تا آن زمان دكتراي حقوق و ادبيات را با هم بگيرم و شخصيت برجسته ادبي و حقوقي بشوم تا آن موقع.
اينروزها در ايران زياد درباره مهاجرت صحبت ميشود. شما برنامه مهاجرت هم داريد؟
بايد ببينم چه شرايطي پيش ميآيد و در آينده شرايط كشور چطور پيش خواهد رفت. بستگي دارد چه اتفاقاتي رخ دهد و هر وقت شرايط پيش آمد دربارهاش فكر ميكنم. بايد ببينم آيا تحصيلات من در كشورهاي خارجي بهتر پيش ميرود يا نه و همهچيز بستگي به شرايط كشور دارد.
با معيارهاي رسمي كشور هم كه نگاه كنيم، شما الان فردي نخبه محسوب ميشويد؛ از نگاه شما مهمترين مساله و مشكل امروز ايران چيست؟
بزرگترين مشكل كشور ما اين است كه برخی از افراد به عنوان مسوول انتخاب میشوند كه ممکن است شايستگي آن مسووليت را نداشته باشند كه اين هم مربوط به مردم ميشود و هم كشور؛ بالاخره هم مردم انتخاب ميكنند . من فكر ميكنم اين موضوع ريشه مشكلات و مسائل است.
گفتيد ميخواهيد حقوق و ادبيات دانشگاه تهران بخوانيد؛ چه تصوري از دانشگاه داريد؟
بله. ما در مدرسه دانشآموز بوديم و به اصطلاح دانش را به ما ميآموختند اما در دانشگاه قرار است و اميدوارم برعكس باشد و خودمان دنبال علم باشيم. بايد با يك عطش و تشنگي دنبال دانش برويم. يك چيز ديگر اينكه ما وقتي از مدرسه وارد دانشگاه ميشويم بايد نگرشمان علميتر شود و درگير كنكور و آزمون نباشيم و درگير علم واقعي شويم. بايد دنبال ماهيت علم باشيم.
اگر موافق هستيد، مهمترين كتابهايي را كه در يك سال گذشته خوانديد يا فيلمهايي كه ديديد و بر زندگي خودت موثر بود، به خوانندگان معرفي كنيد.
يكي از كتابهاي تاثيرگذار كتاب «۱۹۸۴» جورج اورول است. كتاب ديگر هم «صور خيال» اثر استاد شفيعي كدكني، يك فيلم علمي را هم زياد دوست داشتم به اسم ميانستارهاي (inter stellar) كه خيلي روي من تاثير گذاشت.
رتبه چهار كنكور رياضي امسال ميگويد برنامهاي براي مهاجرت ندارد
نوز به دنياي بزرگترها وارد نشدم ولي ميگويند اصليترين مساله كشور معيشتي است
«معين يوسفينيا» رتبه چهار كنكور رياضي امسال است كه ميگويد در برخي روزها تنها ۲ تا ۴ ساعت درس خوانده است. او كه ميخواهد رشته برق دانشگاه صنعتي شريف را انتخاب كند، ميگويد؛ چندان برنامهاي براي مهاجرت ندارد و آينده خود را عضو هيات علمي همين دانشگاه تصور ميكند. آقاي يوسفينيا به پرسشهايي كه چندان مرتبط با كنكور نيستند علاقه چنداني ندارد و ميگويد؛ خيلي فرد سياسياي نيست و هنوز چندان به دنياي
آدم بزرگها وارد نشده است: «نميدانم. به نظر ميآيد يا ميگويند معيشتي است. من هنوز به دنياي بزرگترها وارد نشدم ولي ميگويند معيشتي است. شايد چون ملموستر است.» او همچنين ميگويد برنامهاي براي مهاجرت ندارد و در پاسخ به پرسشي دراينباره هم اينطور توضيح ميدهد كه «من كه البته فعلا برنامهاي براي مهاجرت ندارم و نميدانم اين موج از كجاست. شايد چون فناوري داخلي آنقدر پيشرفته نيست و بچهها فكر ميكنند اگر بروند و بگردند پيشرفت ميكنند اما من خيلي مشكلي با اينجا ندارم. آينده را نميشود پيشبيني كرد ولي امروزِ روز نگاهم اين است.» پاسخ رتبه چهار كنكور رياضي سال ۱۴۰۲ به پرسشهاي كمي اجتماعي را در ادامه بخوانيد.
آقاي يوسفينيا! براي آغاز گفتوگو از مدرسه و معدل خودتان بگوييد.
من در مدرسه علامه حلي تهران درس خواندم؛ مدرسه تيزهوشان است. البته متوسطه اول را در مدرسه شهيد مدني تبريز درس خواندم. معدل كتبيام هم 20/19 شد كه فكر ميكنم اثر مثبتي براي رتبه من نداشت.
و وضعيت تحصيلات و اقتصاد خانواده شما چگونه است؟
درباره خانواده هم معمولي؛ پدرم هيات علمي و مادرم هم كارمند است. تكفرزند هستم.
البته اين شرايط خانوادگي دستكم به نسبت ديگر رتبههاي تكرقمي كه ما با آنها صحبت كرديم، چندان هم معمولي نيست. وضعيت درسي شما در مدرسه چطور بود؟
معمولا درسخوان بودم و مثلا پايه دهم المپياد رفتم (المپياد كامپيوتر) كه البته نشد مدال بياورم، يازدهم هم كه در مدرسه بودم و دوازدهم هم در مدرسه درس خواندم. من كنكور ديماهم بهتر بود و شايد به همين دليل رتبهام خوب شد وگرنه كنكور تير را خيلي خوب نبودم.
در مدرسه و بين همكلاسيهايت هم رتبه تكرقمي داشتيم امسال؟
يكي از هممدرسهايهايم رتبه ۸ شد. البته رتبه
دو رقمي هم زياد داشتيم. يك دوستم هم رتبه ۱۰ شد كه البته او در تبريز درس خوانده و از آنجاست؛ علي نوري.
معمولا رتبههاي برتر رياضي سراغ برق يا تازگي كامپيوتر ميروند؛ چه برنامهاي براي انتخاب رشته داريد؟
ميخواهم مهندسي برق دانشگاه شريف را انتخاب كنم. البته به كامپيوتر هم علاقه دارم و به همين خاطر هم المپياد كامپيوتر رفتم ولي برق را انتخاب خواهم كرد.
گويا ميتوانيد دو رشته هم انتخاب كنيد.
امكانش هست ولي من تصميمي ندارم شايد بعدتر سراغ كامپيوتر بروم البته ولي فعلا برنامهاش را ندارم.
اين پرسش را از ديگر رتبههاي برتر امسال هم پرسيديم؛ فكر ميكنيد چنين رتبهاي را چه شرايطي ميسازد؟ مثلا خود را فردي نخبه يا با ظريب هوشي بالا ميدانيد يا مثلا اثر تلاش زياد و كمي شانس است؟ پرسش اين است كه خودتان چه نگاهي به اين موفقيت داريد؟
به نظرم نتيجه تلاش درست است؛ نه لزوما تلاش. من روزهاي مدرسه سه، چهار ساعت درس ميخواندم و روزهاي تعطيل هم ۸ تا ۱۰ ساعت. فكر ميكنم بيشتر از استعداد و هوش برنامهريزي درست اثرگذار است.
همين برنامهريزي درست هم شايد نوعي استعداد و توانمندي خاص محسوب شود. مثلا ممكن است كساني بيشتر از شما تلاش كرده باشند و دقيق و درست هم درس خوانده باشند ولي به اين موفقيت نرسيده باشند. منظور اين است كه ميتوان گفت همين تلاش درست هم نوعي هوشمندي است؟
من اسمش را كمك ميگذارم. درباره خودم، پدرم و معاون آموزشي مدرسه جناب آقاي دهقان اين نقش را داشتند.
فكر ميكنيد سال ۱۴۱۲ كجا باشيد؟ شفافتر اينكه در اين لحظه خواسته شما از ۱۰ سال آينده خودتان چيست؟
من فكر ميكنم شايد مثلا هيات علمي دانشگاه شريف در رشته برق باشم يا مدير طراحي در يكي از شركتهاي بزرگ خودمان. البته دوست دارم كارم پژوهشي محور باشد تا كار طراحي يا مثلا استارتآپ.
بحث مهاجرت در ايران به نظر داغ است و وقتي اسم نخبه يا رتبه برتر ميآيد خودبهخود در كنار آن بحث مهاجرت هم مطرح ميشود؛ شما برنامهاي براي مهاجرت داريد؟
نه. بالاتر هم گفتم كه ۱۰ سال آينده خود را هيات علمي برق شريف ميدانم. فعلا برنامهاي براي مهاجرت ندارم.
بهطور كلي شما چه نگاهي به اين داستان مهاجرت در ايران داريد؟ همين كه اين پرسشها مدام مطرح ميشود و انگار رايج است كه اگر فردي موفقيتي كسب كرده بلافاصله درباره مهاجرت از او سوال شود...
من كه البته فعلا برنامهاي براي مهاجرت ندارم و نميدانم اين موج از كجاست. شايد چون فناوري داخلي آنقدر پيشرفته نيست و بچهها فكر ميكنند اگر بروند و بگردند پيشرفت ميكنند اما من خيلي مشكلي با اينجا ندارم. آينده را نميشود پيشبيني كرد ولي امروزِ روز نگاهم اين است.
شما اصليترين مساله يا مشكل امروز ايران را چه ميدانيد؟
نميدانم. به نظر ميآيد يا ميگويند معيشتي است. من هنوز به دنياي بزرگترها وارد نشدم ولي ميگويند معيشتي است. شايد چون ملموستر است.
البته منظورم از نگاه خود شماست؛ به عبارت سادهتر شما فكر ميكنيد اصليترين مساله امروز ايران چيست يا چه مشكلي اگر برطرف شود شرايط كشور بهتر ميشود؟
نميدانم اصلا درباره اين مسائل فكر نكردم. اما الان بنياد نخبگان دكتراي پيوسته فيزيك گذاشته و همين باعث ميشود بچهها اينجا بمانند. اگر اين كار را درباره برق هم انجام بدهند شايد باعث شود بچهها بيشتر بمانند.
سال كنكور شما، سال پرالتهابي براي جامعه ايران بود. شما اين سال را به لحاظ اجتماعي چگونه ديديد؟
من براي اينكه كنكورم دي ماه بود و نميخواستم ضربه ببينم دنبال نكردم كه چه اتفاقاتي افتاده است. فضايش را چندان دوست نداشتم و زياد فرد سياسي نيستم.
سه كتاب يا فيلمي را كه در اين سال خوانديد يا ديديد و بر زندگي شما تاثيرگذار بود، به خوانندگان معرفي كنيد؟
ميتوانم از فرد اسم ببرم؟
حتما.
سه نفر تاثير مهمي روي زندگي و كنكورم داشتند كه دوست دارم از آنها تشكر كنم؛ يكي آقاي رسول دهقان كه تاثير بسزايي داشت در اين موفقيت.
در كنارش پدرم بودند و يكي هم شايد آقاي ندافزاده كه دبير حسابان من بودند و به نظرم از نظر اخلاقي خيلي روي من تاثير گذاشتند؛ اينكه اخلاق از هر چيزي مهمتر است.
پاسخ رتبه سه كنكور هنر امسال به انتظارش و تصورش از سال ۱۴۱۲:
ميدوارم ظهور اتفاق افتاده باشد
«فاطمه جعفريندوشن» رتبه سه كنكور هنر امسال از شهر يزد است كه برنامهها و خواستههايش شايد تا اندازهاي با نگاه و تصور غالب از نخبگان كشور متفاوت است؛ اگرچه اين روزها به درست يا نادرست، مهاجرت نخبگان امري عادي و حتي موفقيت قلمداد ميشود، اما ميگويد نه تنها برنامهاي براي آن ندارد كه حتي اميدوار است شرايط ايران بهگونهاي شود كه به دوران مهد دانش و پيشرفت برگردد. رتبه سه كنكور هنر ميگويد ممكن است هر كسي پاسخهايش را بخواند، او را فردي «جيره و مواجبگير» قلمداد كند، اما اعتقاد دارد اينطور نيست و هميشه دنبال حقيقت است؛ ميگويد هجمههاي رسانهاي دريافت حقيقت را براي همنسلانش سخت كرده و ميخواهد با زبان هنر اين شرايط را تغيير دهد؛ گفتوگوي خبرنگار «اعتماد» با خانم جعفريندوشن را در ادامه بخوانيد.
خانم جعفري! پيش از اينكه به پرسشهاي عمومي و مسائل اجتماعي بپردازيم از مدرسه و شرايط تحصيل خودتان بگوييد.
به نام خدا. من دبيرستان حكيمزاده يزد درس خواندم كه مدرسه تيزهوشان است. البته قبلا فرزانگان يزد، رياضي ميخواندم، اما يازدهم رفتم رشته هنري انيميشن. ميدانيد كه قبلا مدارس سمپاد رشتههاي هنر را نداشتند، اما اخيرا رشتههاي هنري را هم اضافه كرد و وقتي اضافه شد من هم به اين رشته رفتم. همان سالي كه دبيرستان بودم، امتحان دادم و قبول شدم. معدلم هم ۱۹ و خردهاي بود كه خردهايش را دقيق نميدانم.
چه شد كه سمت هنر و انيميشن رفتيد؟
اول اينكه خودم از بچگي به هنر زياد علاقه داشتم، اما يك دورهاي فكر ميكردم اگر سراغ كامپيوتر و رشتههاي مرتبط بروم مفيدتر است، اما بعد نظرم عوض شد و سراغ هنر رفتم.
برنامه شما براي انتخاب رشته چيست؟ چه رشته و دانشگاهي مدنظرتان است؟
خودم در ذهنم اين است كه انيميشن را ادامه دهم ولي نياز است از مشاوران هم بپرسم كه كجا و چه رشتهاي بروم. در دانشگاه و كارشناسي رشته انيميشن نداريم و زيرشاخه رشته برنامههاي ديجيتال است كه بهترين دانشگاه هم ميشود صداوسيما. اگر بخواهم انيميشن را ادامه دهم احتمالا اين رشته و دانشگاه را انتخاب كنم، اما ممكن است معلمي را انتخاب كنم.
كمتر ديده ميشود رتبههاي تكرقمي سراغ معلمي بروند؛ انتخاب اين رشته خواسته خانواده است؟
نه به لحاظ علاقه شايد معلمي را انتخاب كنم.
در اين سال كنكور چگونه و چقدر درس ميخوانديد؟ منتظر رتبه سه بوديد؟
واقعيت اينكه من خيلي روي اين حساب باز نكرده بودم كه رتبه تك رقمي بشوم ولي با توجه به نتيجه كنكورهاي آزمايشي فكر ميكردم رتبه خوبي باشد ولي اينقدر نه. امسال در كنكور هنر منابع خيلي تغيير كرد و شيوه آن بهطور اساسي متحول شد. يعني منابع كمي محدودتر و آسانتر شد و ديگر نياز بود كه از موسسات گرانقيمت يا روشهاي عجيب استفاده شود مثلا من خودم با امكانات شهر خودمان توانستم اين رتبه را بگيرم. از لحاظ ساعت خواندن، حداكثر ۸ ساعت ميخواندم ولي سعي ميكردم برنامهريزي دقيق و درستي داشته باشم.
از وضعيت خانواده بگوييد...
مادرم معلم و پدرم مهندس برق است؛ تك فرزند هستم و وضعيت مالي ما هم متوسط است.
فكر ميكنيد ۱۰ سال آينده كجا باشيد؟ منظور اينكه در اين لحظه ترجيح ميدهيد سال ۱۴۱۲ در چه شرايطي باشيد؟
راستش زندگي اصلا قابل پيشبيني نيست و هر چه خدا بخواهد. شايد خيلي آرماني باشد ولي انشاءالله كه ظهور حتما رقم خورده باشد. درباره شخصي هم دوست دارم بتوانم براي جامعه مفيد باشم و هنري باشد كه مفيد باشد، يعني جامعه جايي باشد كه بايد آنجا قرار بگيرد. هدف ما از انقلاب به نظرم ظهور حضرت مهدي بوده اما به گمانم از اين هدف دور شديم و به نظرم اين زبان هنر است كه ميتواند اين مسير را به هدف اصلي برگرداند. به نظرم از اين مسير كمي دور شديم و اميدوارم با زبان هنر اين مسير شتاب بگيرد. در زمانهاي گذشته مسلمانان قدرت اول جهان بودند و انشاءالله كه بتوانيم آن نسل نخبه را به ايران برگردانيم.
و فكر ميكنيد چقدر اين نگاه بين همنسلان خودت مورد توجه است؟
متاسفانه اين هجمه رسانهاي كه به كشور وارد شده و ميشود باعث شده كه خيلي از مسائل تحريف شود و اين هجمه بر نسل من هم اثر بگذارد و متاسفانه بعضي از اين نسل نادانسته فكر ميكنند كه بهتر است نظام برگردد به دوران شاهنشاهي؛ احساس ميكنم شايد از كمكاري ماست كه آنچه ميدانيم به دوستان و جامعه انتقال نداديم و شايد ما اين فضا را فراهم كرديم كه اين افراد سراغ رسانههاي بيگانه رفتند و الان خواستههاي متفاوتي دارند.
خانم جعفري! شما اصليترين مشكل يا مساله الان ايران را چه ميدانيد؟
گم كردن هدف و معرفي نكردن هدف اصلي، چون وقتي هدف كمكم از يادها برود، درگيريها زياد ميشود و متاسفانه نسل جديد متوجه نميشود چرا انقلاب كرديم. به نظرم الان به هدف انقلاب كمتر پرداخته ميشود و بايد بيشتر به آن بپردازيم. البته قشري هم هست كه به اين هدف پايبند هستند و شايد بين اين شلوغيها كمي هدفمان را گم كرديم.
اين نگاه شما تا چه اندازه در مدرسه بين همكلاسيها مورد توجه بود؟ بالاخره اين سال كنكور شما سال پرالتهابي براي كشور بود؛ فكر ميكنيد همكلاسيهاي شما با اعتراضات همراه بودند يا نگاه شما را داشتند؟
به هر حال افكار مختلفي هست؛ بعضي هيچ طرفي نيستند و بقيه هم در دو سمت بودند و گروهي هم فكر ميكردند نظام بايد عوض شود. متاسفانه جامعه هنري بيشتر به آن سمت گرايش پيدا ميكند تا به سمت نگاه من. هنر عموما اين جوري است كه در آن ميزان اعتراض بيشتر است تا مسائل انقلابي.
سه كتاب يا فيلمي كه در اين سال خوانديد و بر زندگي شما اثرگذار بوده و حالا ميخواهيد آنها را به مخاطبان معرفي كنيد؟
من چون رشتهام انيميشن بود بيشتر در اين حوزه ميتوانم معرفي كنم كه احتمالا براي بقيه جالب نباشد. اما كتاب «طرح كلي انديشه اسلامي در قرآن» را كه سخنرانيهاي رهبر انقلاب در سال ۵۳ است، معرفي ميكنم. حس ميكنم افرادي كه اين روزها مخالف هستند يا خيلي آشنايي ندارند اگر بخوانند تفاوت آن چيزي كه رسانههاي ديگر به ذهنشان تزريق ميكنند با واقعيت را بهتر ميتوانند درك كنند. كتاب «ستارهها چيدني نيستند» هم محتواي جالبي داشت. مستند ايكسونامي هم مطالب جذابي را ارايه ميدهد كه شايد قبلا به آن پرداخته نشده است.
شما به مهاجرت هم فكر ميكنيد؟
خب از جهت ادامه تحصيل فكر ميكنم از دورههاي آموزشي به صورت آنلاين شايد بشود استفاده كرد و ارتباط برقرار كرد ولي از لحاظ زندگي كردن يا كار حقيقتا هيچ علاقهاي ندارم. اينكه بخواهم براي كشور ديگري كار كنم كه اهداف درستي ندارند، نه هدف من نيست.
ممنون كه وقتتان را دراختيار ما قرار داديد خانم جعفري. اگر فكر ميكنيد نكته يا موضوعي هست كه در پرسشها نيامده، ميتوانيد به آن بپردازيد.
ممنون، حس ميكنم اگر بعضي اين مصاحبه را بخوانند حس ميكنند من يك آدم جيره مواجببگير هستم كه به من گفتند اين حرفها را بزنم ولي واقعا من آدم خاصي نيستم كه بخواهم از كسي طرفداري كنم، اما واقعيت اين است كه اين مسيري است كه من دنبال آن رفتم و فكر ميكنم حقيقت است. حس ميكنم اگر شما بيشتر تحقيق و بررسي كنيد كه كدام حرف درست است شايد به اين جمعبندي برسيد كه نه اوضاع اينقدر وحشتناك است نه اينكه مشكل وجود ندارد. راهكار مهاجرت يا تغيير كلي نيست و شايد ما جوانان بتوانيم كشور را به مسير درست برسانيم.