پيامدهاي تاريخي افراط و تندروي
البته لابد اين ادعا مخالفان زيادي دارد ولي ميتوان به تكتك حوادث پس از انقلاب پرداخت و نشان داد كه همه دچار تندروي شديم در حالي كه اساسا نه تنها نيازي به آن نبود، بلكه با صبر و مداراي همهجانبه حتي گروههاي مدعي و مخالف سهمي از قدرت را به هر حال از آن خود ميكردند.بعدها هم در هر مرحله قصه پرغصه تندرويها به اشكال گوناگون خود را نشان داد.نظارت استصوابي يك نگاه حداكثري به جلوگيري از ورود افراد زاويهدار با حاكميت بود در حالي كه بدون آن هيچ اتفاق ناخوشايندي نميافتاد، بلكه همه جريانهاي سياسي شراكت در قدرت را احساس و رابطه ملت و حاكميت وسعتي مستمر پيدا ميكرد.بازتاب نظارت استصوابي و تندرويهاي اصولگرايان مجلس ششم بود كه در برخي زمينهها بسيار تند رفت و زمينه مجلس هفتم را فراهم كرد.دوم خرداد نقطه عطفي در تاريخ مردمسالاري ديني بود ولي بلافاصله تندرويها آغاز شد و مواجهه تندرويها هم از سوي حاكميت سنگين بود.عدهاي كه بسياري از آنها بعدها خارجنشين شدند و نسبت چنداني با مشي آقاي خاتمي نداشتند چنان تند رفتند كه گويي انقلاب شده است و زمينه استفاده ملت از اين فرصت تاريخي را مخدوش كردند و دولت اصلاحات فقط در بعد اقتصادي كارنامه درخشاني از خود برجاي گذاشت.البته اشتباه آقاي خاتمي اين بود كه در همان زمان رهبري اصلاحات را برعهده نگرفت تا افزون بر اداره دولت با مديريت معتدل خويش از تندرويها جلوگيري كند.داستان تندروي اصولگرايان كه عمق و گستره بيشتري داشت و همچنان ادامه دارد كاملا مشهود است و نياز به يادآوري موارد گسترده آن نيست، افراطگرايي كه براي كشور هزينههاي سنگيني داشته است.در جريان اعتراضات سال 1401 كه خود نتيجه نگاه افراطگرا به مقولات اجتماعي است باز هم از هر سو تندروي آغاز شد و در اين سو به جاي اجازه دادن به اعتراضات مسالمتآميز و بررسي ماجرا بهگونهاي كه اقناع افكار عمومي را در پي داشته باشد، زمينه حركتهاي ساختارشكنانه فراهم شد و بيگانگان و بنگاههاي خبرپراكني حداكثر استفاده را از آن بردند و در آن سو امكان اعتراض به يك موضوع خاص بدون تسري آن به همه مسائل و مشكلات كشور از بين رفت، شايد عقبنشيني دولت بايدن ازتوافق دوباره در برجام نتيجه اميد بستن به اعتراضات بود.همه نكته و نتيجه آن است كه ما در ساختارسياسي و بيرون آن مبتلا به تندروي و افراطگرايي هستيم و خسارتهاي ناشي از آن همواره متوجه كشور و مردم ميشود.اگر روزي بر اثر كثرت تندرويها و ديدن نتايج عكس و خسارتبار آن براي همه طرفهاي سياسي در كشور تعديل در برخوردها و موضعگيريها و كنشها و واكنشها يك اصل شود و خويشتنداري و مدارا و پرهيز از التهابسازي و كينهورزي همهگير شود، آن روز يك پيروزي تاريخي و بيسابقه براي ملت ايران رقم خواهد خورد و رفاه و آسايش و امنيت و آزادي و عدالت و انصاف از هر سو جاري ميشود.البته شوربختانه بايد گفته شود كه چنان روزي نزديك نيست و تا فاجعهها انباشته نشوند و همه از آينده نترسند به چنين نقطهاي نخواهيم رسيد، كما اينكه در حال حاضر هم نشانههاي عبرت گرفتن از حوادث در هيچ سو ديده نميشود و هر كس تصور ميكند حق مطلق است.