بگذاريد اين يزداني دوباره يزداني شود
شيرشاه تعميركار ميخواهد نه تعويضكار
وحيد جعفري
وقتي حسن يزداني و ديويد تيلور آنطور رقباي خود را با اقتدار و حداكثر اختلاف امتياز شكست ميدهند، آدم تصور ميكند كه اين دو قهرمان بزرگ تاريخ كشتي، وراي انسان بوده و به ماشيني ميمانند كه براي تحميل شكست يكطرفه به حريفان ساخته شدهاند؛ اما چه ميشود كه يزداني، با تمام قابليتهايش در مصاف با تيلور به نتيجه مطلوب دست نيافته و شكست ميخورد؟ در حالي كه توان غلبه بر رقيب قدرتمند خود را دارد! آيا «شيرشاه» با جادوي «شعبدهباز»ِ امريكاييها طلسم شده؟! يعني جادو وجنبل تاثير بيشتري از آن همه دعا -كه همواره پشت سر حسن بوده - دارد؟
من كه به خرافه و حرفهاي بياساس باور ندارم، آن هم در اين دوره زمانه كه به كمك علم، بساط اينجور حرف و حديثها تا حدود زيادي جمع شده است. امروزِ روز فرمولهاي زيادي براي رسيدن به پاسخهايي كه پيش روي ما قرار ميگيرد، وجود دارد؛منتها ابتدا بايد به درستي متوجه صورت مساله شد و بعد فرمول مناسب براي رسيدن به جواب را به كار برد.
اينكه ما به درستي ندانيم مساله چيست و مشكل كدام است و از كجا آب ميخورد، خود مساله بزرگي است كه تا به آن اشراف پيدا نكنيم، به پاسخ مناسب نيز دست نخواهيم يافت.
اينكه يزداني در مبارزه با تيلور بايد تغيير تاكتيك و تكنيك داده و حركت اضافه كند را ديگر همه ميدانند و يك بار هم اين موضوع جواب داد و حسن در جهاني بعد از المپيك ديويد را شكست داد؛ اما وقتي كه به نظر ميرسيد ديگر آن كابوسها تمام شده، تيلور در جهاني سال ۲۰۲۲ روي بيستِ يزداني، بيست و يك كشيد تا شيرشاه از شعبدهباز، رو دست بخورد و باز ببازد و اين موضوع آنقدر شيرشاه را تحت فشار قرار داد كه نتوانست در جنگ آخر، تمركز خود را حفظ كند و با ضربه فني مغلوب حريف شد. البته براي قهرمانان بزرگي چون حسن، بردن مهم است و وقتي قرار نيست دستشان مقابل حريف بالا برود، ديگر اهميتي ندارد كه شكستشان با يك اختلاف امتياز باشد يا ضربه فني؛ اما چرا بايد كار به اينجا كشيده شود وقتي يزداني لياقت و توان غلبه بر تيلور را دارد؟
چند احتمال وجود دارد؛ يا ما صورت مساله را متوجه شدهايم اما راهحل درستي اتخاذ نكردهايم، يا اصلا صورت مساله را درست متوجه نشدهايم و بر حسب آن راهحلي اتخاذ كردهايم كه در اين صورت احتمال اينكه به پاسخ درست برسيم يك در ميليون است. شايد هم به كل صورت مساله را پاك كرده و ناديده گرفتهايم! كه در اين صورت براي رسيدن به واقعيت بايد دست كم يكبار به همهچيز شك كرد و به نقطه آغاز بازگشت، چراكه آن وقت حقيقت نمايان شده و واقعيت روشن خواهد شد.
نقطه آغاز داستان حماسي يزداني/تيلور به جام جهاني ۲۰۱۷ كرمانشاه باز ميگردد؛ جايي كه كشتيگير كمنام و نشاني چون ديويد تيلور با غلبه بر قهرمان بزرگ المپيك ۲۰۱۶ كه به تازگي تغيير وزن داده و از ۷۴ كيلو به ۸۶ كيلو آمده و با وجود سرماخوردگي راهي ميدان شده بود تا دل كشتي دوستان را شاد كند؛ اما درست جايي كه بايد نقطه استارت يزداني در وزن جديد ميشد و تضميني براي موفقيتهاي آينده، تبديل به توقفگاهي شد كه حسن و اهل فن آرزو كنند، اي كاش اصلا جام جهانياي وجود نداشت، تا تيلور نامي پا به آن بگذارد و بتواند با پيروزي ضربه فني بر چهره شكستناپذيري چون يزداني، يك شبه تبديل به ستارهاي نوظهور در كشتي جهان شود و پارازيتي بياندازد وسط افسانه «حسن يزداني».
شما را نميدانم؛ اما من آنقدرها هم به بخت و اقبال اعتقاد ندارم و آن را حاصل ذهن مثبت و آماده افراد ميدانم، با اين حال نميتوانم اعتراف نكنم كه در مصاف يزداني و تيلور همواره شانس با آزادكار امريكاييها يار نبوده است. در واقع ديويد هميشه خوش شانستر از حسن بوده، چراكه وقتي در جهاني ۲۰۱۸ بوداپست در همان دور نخست روز اول مسابقات، يزداني و تيلور، پنجه در پنجه هم انداختند تا مشخص شود كه ماجراي كرمانشاه اتفاقي بيش نبوده، اتفاقي ديگر رخ داد و درحالي كه حسن كوبنده شروع كرده بود و از حريف پيش بود و ميرفت تا او را يكطرفه شكست دهد، گويا داوران جادو شده بودند كه پاي تيلور را كه به بيرون تشك رفت نديدند تا به جاي امتياز دادن به يزداني و توقف كشتي، مبارزه ادامه پيدا كند و در كمال ناباوري اين تيلور باشد كه چون مار به شيرشاه بپيچد و امتياز بگيرد و در تايم دوم ورق را به نفع خود بگرداند. سردار تيم كه در روز اول زمينگير شد، سربازهاي تيم هم يكي پس از ديگري بد باختند. با اينكه حسن خود را برخلاف تصورات جمع و جور كرد و به نشان برنز رسيد؛ اما تيم ايران نتوانست انتظارات را برآورده كند. در جهاني ۲۰۱۹ تيلور مصدوم بود و به قزاقستان نيامد تا يزداني در نورسلطان طلاي ديگري به سينه برند.
راند بعدي المپيك ۲۰۲۰ توكيو بود كه به خاطر بيماري كرونا با تاخير يك ساله برگزار شد تا تيلور مصدوم، خوب استراحت و تمرين كند و با قدرت به روي تشك برگردد. در ژاپن هم حسن تا ۱۷ ثانيه پاياني از حريف پيش بود؛ اما در لحظات پاياني تيلور به پاهاي يزداني رسيد و كشتي را به نفع خود تمام كرد. جهاني ۲۰۲۱ با فاصله دو ماهه نسبت به المپيك در اسلو برگزار شد. اينبار حسن برخلاف تيلور آماده آماده بود. آمده بود تا انتقام بگيرد. همهچيز دست به دست هم داده بود تا شيرشاه از جادوي شعبدهباز عبور كند. در نروژ برخلاف تيلور اينبار يزداني بود كه در ثانيههاي پاياني به پاي حريف رسيد و اختلاف امتياز را افزايش داد و پيروز شد تا طلاي ديگري در كارنامه ثبت كند. اينكه چه عواملي دست به دست هم داد تا حسن يزداني موفق به شكست ديويد تيلور شود، هدف اصلي ما از نوشتن اين تحليل است. در واقع آمادگي روحي، رواني و جسمي -كه البته آسان به دست نيامده و عوامل متعددي در كسب آن دخيل هستند- به همراه آناليز تخصصي -كه منجر به اتخاذ تاكتيكي درست و اجراي تكنيك مناسب ميشود- از مهمترين دلايل غلبه يزداني بر تيلور در جهاني ۲۰۲۱ است. اينكه چرا حسن در دو جهاني ۲۰۲۲ و ۲۰۲۳ موفق به شكست تيلور نشد را بايد در نبود عوامل بالا جستوجو كرد. حسن در دو جهاني قبل كه هر دو در بلگراد صربستان برگزار شد به كل قافيه را به حريف خود باخت. در اولي بر خلاف دفعات قبل تايم نخست را هم به حريف واگذار كرد و در پايان ۷ امتياز از دست داد و شكست خورد و در آخرين مصاف همچون اولين ديدارش با تيلور كه بيمار بود و ضربه فني شد، با ضربه فني باخت تا راند ششم را به بدترين شكل ممكن به ديويد واگذار كند. آيا حسن باز بيمار شده بود كه به اين شكل مغلوب شد؟!
اجازه بدهيد براي اينكه موضوع راحتتر بيان و درك شود با مثالي ساده به آن بپردازيم. اين دو ماشين كه در ابتداي به تواناييهاي آنها اشاره كرديم، هر دو بيرقيب هستند و همه چيز براي آنها در مسابقه فينال كه رو در روي هم قرار ميگيرند، خلاصه ميشود. هر دو آمادگي بدني بالايي دارند، براي همين اولين اشتباه حريف كه منجر به از دست رفتن امتياز درشت شود، ميتواند آخرين اشتباه او باشد، پس در اين شرايط سخت و نفسگير، آناليز بسيار ميتواند كمك حال هر دو نفر باشد وچه بسا هر زمان فردي كه آناليز بهتر داشته و توانسته با تكيه بر اين مهم تاكتيك خود را پيش برده و تكنيك مناسب را به نمايش بگذارد، پيروز شده است؛ با اين حال وقتي داشتهها، لياقت و اعتبار اين دو را كنار هم ميگذاريم، متوجه ميشويم كه يزداني قهرمان بزرگتري است و ميتواند، برنده اين دوئل باشد و نگارنده ميتوانم ادعا كنم كه اگر مشكل يزداني حل شود، آزادكار ايراني به راحتي ميتواند از سد تيلور عبور كند؛ اما مشكل كجاست؟ در واقع مشكل از آنجايي آب ميخورد كه ما با نگاه به صورت مساله به فكر تعويض قطعات كه همانا روش مسابقه است، ميافتيم كه نتيجه نداده است. واقعيت را بخواهيد يزداني از نظر سختافزار چيزي از تيلور كم ندارد كه هيچ، بلكه زياد هم دارد و به گواه خود حسن، زورش از تيلور بيشتر است. مشكل شيرشاه در مصاف با شعبدهباز نرمافزاري و مغزافزاري است! حسن بايد با تكيه بر مغز آماده خود، برنامهاي كه در نظر دارد را روي تشك پياده كند؛ اما موفق به اين كار نميشود، چراكه نرمافزار او كه همان روحيه جنگنده و سلحشورگونه حسن است، در مقابل تيلور تضعيف شده و براي اينكه به حسن واقعي بازگردد، بايد به خويشتن خويش، به آن ذات برنده رجوع كند كه بازگشت به آن وضعيت ابتداي كارخانه، مستلزم وجود چند فاكتور است. ابتدا اينكه فردي كه يزداني تمام و كمال او را باور و قبول دارد، همچون يك «مراد» در كنارش قرار گرفته و در امر آناليز و آمادهسازي، او را همراهي كند تا يكبار ديگر اين باور واقعي در حسن ايجاد شود كه ميتواند تيلور را نيز همچون ساير رقبا شكست بدهد و در طول مسابقه فرامينِ مراد خود را بدون از دست رفتن تمركز يكي پس از ديگري پياده كند و در صورتي كه اتفاقي رخ داد، از هم نپاشد و به رقابت تا لحظه آخر ادامه بدهد و بداند كه همچون فينال المپيك ۲۰۱۶ ريو -كه انور گدوئف را در لحظات پاياني شكست داد- ميتواند، اينبار نيز پيروز شود و اين مهم علاوه بر رابطه مريد و مرادي، بستگي مستقيم با روحيه يزداني دارد؛ روحيهاي كه حسن همواره از مردم گرفته، چنانچه ديديم بعد از شكست در المپيك وقتي مردم را تمام قد كنار خود ديد، دوباره كمر راست كرد و روي پا ايستاد و تيلور را به زيبايي شكست داد. واقعيت اينكه قطعهاي كه در اين ماشين برنده، خراب است، قطعهاي نيست كه بتوان پيدا كرده و تعويض كرد، اين قطعه بايد توسط آن مراد، آن متخصص، آن مرشد تعمير شود. اين شير آن شاهي نيست كه در قفس، صلابت دوران رهايي را حفظ كند. او با اين محيط غريبه است.نفس او به نفس مردم؛ به ملت -كه در روزهاي سخت كنارش بودند و ناماش را بلندتر از هر زماني ديگري فرياد زدند- بند است، پس وقتي خود را كنار آنها ببيند، روحيه از دست رفته، باز خواهد گشت، باز غرش كرده و شعبدهباز را با تمام جادوها و طلسمهايش، شكار خواهد كرد. اگر طلاي المپيك ميخواهيد بگذاريد اين يزداني دوباره يزداني شود.