جنايي
كشف جسد مردي در منطقه ابوسعيد تهران
پليس در حال تحقيق درباره مرگ مردي است كه جسدش در منطقه ابوسعيد تهران پيدا شده است.
بازپرس جنايي مرگ مرد مجهولالهويه بر اثر آسيبي كه به سرش خورده را مشكوك تشخيص داد و دستور تحقيقات بيشتر را صادر كرد. به گزارش سايت جنايي، ماموران كلانتري ۱۱۲ ابوسعيد ساعت ۱۰ صبح دوشنبه دهم مهر در پي تماس امدادگران اورژانس از مرگ مردي در محدوده استحفاظي خود مطلع شدند و پس از حضور در محل تحقيقات را آغاز كردند. ماموران كلانتري در بررسي اوليه موضوع پي بردند مردي در تماس با شماره ۱۱۵ خبر داده مرد ميانسالي كنار جدول خيابان در محله ابوسعيد افتاده و بيهوش است. سپس امدادگران اورژانس مرد ميانسال را به بيمارستان بردند اما دوام نياورد و فوت كرد. در معاينات امدادگران اورژانس، كادر درماني و كارشناسان پزشكي قانوني آثار ضربه روي سر متوفي مشهود بود كه همين باعث شد مرگش مشكوك تشخيص داده شود. در ادامه تحقيقات مردي كه موضوع را به پليس اطلاع داده بود پيدا شد و ادعا كرد: «من از خيابان رد ميشدم كه ديدم اين مرد افتاده و تشنج كرده و بيهوش شده، به همين خاطر موضوع را به اورژانس اعلام كردم.» اين در حالي بود كه در بررسي جيبهاي متوفي مدرك هويتي به دست نيامد به همين دليل هنوز هويتش نامشخص است و تحقيقات براي شناسايي هويت او با بررسي پرونده افرادي كه مفقودي آنها اعلام شده ادامه دارد. همچنين جسد به پزشكي قانوني منتقل شده و تحقيقات براي افشاي علت مرگ هم ادامه دارد. همچنين بازپرس جنايي در شاخه ديگري از تحقيقات دستور بازبيني فيلم دوربينهاي مداربسته را صادر كرد تا معلوم شود سر مرد متوفي بر اثر تشنج به جدول خورده يا اتفاق ديگري رخ داده است.
قتل براي جلوگيري از تعرض
پسر جواني كه در يك درگيري برادر دوستش را كشته، مدعي است براي جلوگيري از تعرض مرتكب قتل شده است. متهم كه پسري 19 ساله است دقايقي بعد از ارتكاب قتل بازداشت شد. او مقتول را در زيرزمين خانه به قتل رسانده بود. هرچند از همان لحظات اوليه مشخص بود جوان زخمي به نام كيارش جانش را از دست داده اما همسايهها او را به بيمارستان رساندند و پزشكان گفتند شدت خونريزي به حدي بوده كه كيارش درجا فوت شده است. به اين ترتيب متهم به نام ميثم بازداشت شد. او در تحقيقات به قتل اعتراف كرد و مدعي شد در دفاع از خودش اين كار را كرده است. با تكميل تحقيقات و صدور كيفرخواست پرونده براي رسيدگي به دادگاه كيفري استان تهران ارسال شد و متهم در شعبه 10 پاي ميز محاكمه رفت. در جلسه محاكمه، ابتدا اولياي دم درخواست قصاص را مطرح كردند و سپس متهم در جايگاه قرار گرفت. پسر 19 ساله گفت: من با برادر كيارش دوست بودم. سالها بود كه كيان را ميشناختم و رفاقت نزديكي باهم داشتيم. روز حادثه وقتي در خيابان كيارش را ديدم به او سلام كردم. وقتي جواب داد متوجه شدم حال درستي ندارد. به نظرم رسيد مشروب خورده و خيلي مست است. تعارف كرد كه به خانهاش بروم قبول نكردم اما بعد قبول كردم همراهياش كنم چون فكر كردم خيلي مست است و ممكن است به كمك نياز داشته باشد. وقتي وارد خانه شديم در را به رويم بست و مرا كشانكشان به سمت زيرزمين برد. ميخواست با من رابطه داشته باشد. هيچ راه فراري نداشتم يك ضربه چاقو زدم كه بتوانم از دستش فرار كنم اما ضربه كاري بود و باعث مرگ او شد. بعد از گفتههاي متهم وكيل مدافع او نيز در جايگاه قرار گرفت و دفاعيات خود را مطرح كرد. در پايان قضات براي تصميمگيري وارد شور شدند.
قتل ؛پايان بحثدرفضايمجازي
كريخواني ۳ جوان در فضاي مجازي بر سر مسائل مختلف كه از مدتها قبل شروع شده بود پايان خوشي نداشت و با قتل يكي از آنها پايان يافت. شامگاه جمعه هفتم مهرماه امسال بود كه گزارش يك درگيري خونين به قاضي محمدحسين زارعي بازپرس جنايي تهران اعلام شد و او به همراه تيمي از ماموران تجسس پليس آگاهي تهران راهي محل حادثه شدند. مقتول پسري جوان بود كه مقابل يك قهوهفروشي در شرق تهران هدف ضربات چاقو قرار گرفته و جان باخته بود. تحقيق از شاهدان و بررسي تصاوير دوربينهاي مداربسته نشان ميداد كه دو نفر درحالي كه صورتهايشان را با ماسك پوشانده بودند به سمت مقتول كه قصد خريد قهوه از قهوهفروشي را داشت حمله كرده و جان او را گرفته بودند. با انجام تحقيقات بيشتر هويت مهاجمان به دست آمد اما ماموران كه براي دستگيري آنها وارد عمل شدند دريافتند كه آنها فرار كردهاند.
درحالي كه جستوجو براي شناسايي مخفيگاه متهمان ادامه داشت، آنها شامگاه يكشنبه يعني ۴۸ ساعت پس از جنايت قدم در اداره پليس پايتخت گذاشتند و خودشان را تسليم كردند. آنها گفتند بعد از فرار دچار عذاب وجدان شدند و همين موضوع موجب شد تا خودشان را تسليم كنند. يكي از آنها گفت: من و دوستم مدتي ميشد كه با مقتول دچار اختلافاتي شده بوديم و مدام باهم درگيري داشتيم. بر سر مسائل مختلف با يكديگر جر و بحث ميكرديم و براي هم كري ميخوانديم. حتي اين كلكلها و كريخوانيها به دعوا و درگيري در خيابان كشيده شده و يكديگر را بهشدت كتك زده بوديم. او ادامه داد: اختلافات ما ادامه داشت تا اينكه يك هفته قبل از قتل، با او در خيابان درگير شديم و تا حد مرگ او را كتك زديم اما مقتول دست از رفتارش و كريخواني براي ما برنميداشت. او در فضاي مجازي براي ما كري ميخواند و ما بارها به او تذكر داديم تا اينكه شب حادثه من و دوستم به صورت اتفاقي از آن محل رد ميشديم كه مقتول را ديديم. باز هم باهم درگير شديم كه از شدت عصبانيت با چاقو چند ضربه به او زديم و فرار كرديم. ما اصلا فكرش را نميكرديم كه مقتول جان باخته است. يك روز بعد وقتي در قهوهخانه بوديم شنيديم كه او فوت شده است.