گروه حوادث
۲۷ آبان ماه امسال مادر و دختري به جرم قتل پدر خانواده در دادگاه كيفري استان تهران محاكمه شدند. آنها متهم بودند با همدستي مردي غريبه مرتكب اين جنايت شدهاند. متهمان در جلسه دادگاه قتل را گردن يكديگر انداختند، اما اولياي دم براي آنها درخواست اشد مجازات كردند.
شب يلداي سال گذشته هنگامي كه خانوادههاي ايراني دور هم جمع شده بودند تا كنار هم بودن را جشن بگيرند، در خانهاي در غرب استان تهران، زني همراه دخترش و مردي غريبه، نقشه قتل پدر خانواده را اجرا كردند. نقشه هولناك قتل پدر در بيابانهاي حاشيه شهر پروندهاي جنايي را پيش روي پليس قرار داد. كارآگاهان پليس آگاهي با گزارش كشف جسد در محل كشف، با جسد مردي روبهرو شدند كه بر اثر ضربه چاقو به گردنش كشته شده بود. كارآگاهان هويت مقتول را كه داوود نام داشت، شناسايي كردند و پس از يك بررسي و تحقيق، پاي همسر و دختر مقتول به اين جنايت باز شد و آنها دستگير شدند. آنها ابتدا منكر قتل بودند، اما در ادامه اعتراف كردند با همدستي مردي به نام مجتبي اين جنايت را مرتكب شدند.
اظهارات مجتبي: ابتدا مقتول را با شال خفه و سپس به گردنش چاقو زدم
مجتبي دستگير شد و وقتي راز جنايت را فاش شده ديد به كشتن داوود اعتراف كرد و گفت: «من با پرايدم مسافركشي ميكنم. يك شب مينا، دختر مقتول را سوار كردم و او از من خواست شمارهام را بدهم تا اگر خواستند جايي بروند، آنها را برسانم. بعد با مادر مينا آشنا شدم كه از رفتاريهاي همسرش گلايه داشت. همين باعث شد نقشه قتل داوود را بكشيم. او شب حادثه به همسرش قرص داد تا بيحال شود. بعد من به خانهشان رفتم، داوود را سوار كردم و به منطقه خلوتي بردم. در آنجا ابتدا با يك شال خفهاش كردم و براي اطمينان از مرگش به گردنش چاقو زدم.» با تكميل تحقيقات براي مجتبي به اتهام مباشرت در قتل و براي همسر و دختر مقتول به اتهام معاونت در قتل، كيفرخواست صادر شد و پرونده براي محاكمه به شعبه سيزدهم دادگاه كيفري يك استان تهران ارسال شد. ۲۷ آبان ماه سال جاري، متهمان در دادگاه كيفري يك استان تهران پاي ميز محاكمه قرار گرفته و از خود دفاع كردند. در ابتداي اين جلسه اولياي دم براي مجتبي حكم قصاص خواستند. آنها همچنين خواستار اشد مجازات براي مينا و مادرش سهيلا شدند.
جلسات دادگاه: زن براي بيحال كردن همسرش قرصي را در چاي حل ميكند
يكي از وكلاي اولياي دم در جلسه دادگاه گفت: «داوود با برنامه از پيش تعيين شده توسط مجتبي به قتل رسيده است. او مقتول را به محوطهاي بياباني برده و ابتدا او را خفه كرده و بعد با چاقو به او ضربه زده است. بر اساس محتويات پرونده، مادر و دختر در مسير آرايشگاه با مجتبي آشنا شده و به او ميگويند داوود رفتار خوبي با آنها ندارد و در اين رفت و آمدها، او را مجاب ميكنند كه مرتكب قتل شود. سهيلا قرصي را در چاي حل كرده و به شوهرش ميدهد تا قدرت مقاومت و دفاع را از او بگيرد. دخترش هم هماهنگي را انجام ميدهد. به مجتبي پيام ميدهد و در را براي او باز ميكند. بعد به داوود ميگويند كه آژانس آمده تا تو را به بيمارستان ببرد و با اين ترفند، پدر خانواده را سوار ماشين ميكنند. بعد مجتبي با سهيلا تماس ميگيرد كه داوود را خفه كرده و سهيلا ميخواهد كه متهم اصلي برگردد و براي اطمينان به داوود چاقو بزند. متهمان در مدت يكسال فرصت كافي براي داستانسرايي پيدا كرده و در دفاع آخر سهيلا سعي ميكند دخترش را بيتقصير در ماجرا نشان دهد.»
در ادامه رييس دادگاه با تفهيم اتهام به مجتبي از او خواست از خود دفاع كند كه مرد جوان با رد اتهامش گفت: «يك شب در مسير خانه متوجه دختري شدم كه كنار خيابان ايستاده بود. او را سوار كردم و به خانه رساندم و كرايه گرفتم. وقتي به مقصد رسيدم، مينا مدعي شد زياد دربست ميگيرد و خواست شمارهام را به او بدهم تا اگر دربستي خواست، من دنبالش بروم. دو روز بعد زنگ زد و خواست مادربزرگش را به بيمارستان فارابي ببرم كه گفتم ۳۰۰هزار تومان كرايهاش ميشود كه او قبول كرد. يك ماه و نيم از اين ماجرا گذشت و من چند بار مينا و مادرش را دربستي سوار كردم. يك شب سهيلا زنگ زد و خواست شوهرش را به بيمارستان ببرم. به خانهشان رفتم. دهان و بيني داوود خونين بود. او را سوار ماشين كردم كه پس از طي مسافت كوتاهي ابتدا مينا به بهانه برداشتن دفترچه بيمه پياده شد و چند دقيقه بعد سهيلا دنبال او رفت. چند دقيقهاي گذشت و وقتي متوجه مرگ داوود شدم جسدش را در محلي خلوت رها كردم.» متهم در سوالاتي كه رييس دادگاه از او پرسيد به شرح زير پاسخ داد.
چرا با پليس تماس نگرفتي؟
ترسيده بودم.
چرا بعد از اين ماجرا دوباره با مادر و دختر در ارتباط بودي؟
از آنها پول طلب داشتم و ميخواستم پولم را بگيرم.
در جريان تحقيقات چند بار به قتل اعتراف كردي. در اين باره چه توضيحي داري؟
تمام اعترافاتم تحت فشار بازجويي بود و قبول ندارم.
وكيل مجتبي هم دردفاع از او گفت: «تمام اظهارات موكلم طبق واقعيت است. چرا پزشكي قانوني آلت قتاله را ذكر نكرده است؟ فقط گفته جسم برنده. حتي به موكلم پيشنهاد دادند كه قتل را گردن بگيرد تا آنها آزاد شوند و براي او رضايت بگيرند.» همسر مقتول دومين متهمي بود كه در جايگاه ايستاد. او هم با رد اتهامش گفت: «مجتبي فقط دوبار من را به بيمارستان رساند. شب حادثه همسرم با پاي خودش بيرون رفت و من قرصي به او ندادم. روز بعد هم خبر دادند به قتل رسيده است.»
دختر مقتول هم گفت: «مجتبي چند بار مرا تا آرايشگاه رساند و هيچ ارتباطي با هم نداشتيم. شب حادثه وقتي از سركار به خانه برگشتم، پدرم در حال بيرون رفتن از خانه بود. حرفهاي قبليام تحت فشار بازجويي بود و قبول ندارم.»
پس از آخرين دفاع متهمان و وكلاي آنها، قضات براي تصميمگيري وارد شور شدند.
مجازات مشاركت و معاونت در قتل
مشاركت در يك جرم با مساله معاونت متفاوت است و اين امر نيز باعث شده است تا ميزان مجازات افراد نيز متفاوت باشد.
طبق قانون مجازات اسلامي؛ در وقوع يك قتل به صورت عمدي، وجود چند عنصر ضروري است؛ اول اينكه فردي بايد در قالب مقتول وجود داشته باشد. دوم اينكه فردي به عنوان قاتل با سوءنيت مبادرت به قتل فرد مقابل كرده باشد. در اين شرايط و در صورتي كه قاتل تنها يك نفر باشد، ميتوان قاتل را مباشر جرم قلمداد كرد.
در اين جرم وجود عناصري ديگر از جمله شريك جرم قتل و معاون جرم قتل نيز وجود دارد. مشاركت در قتل بدين صورت است كه چندين نفر مبادرت به قتل يك نفر ميكنند خواه اينكه عمل همه آنها براي قتل لازم باشد يا خير. بدين صورت كه مشاركت در قتل بايد به صورت مستقيم صورت گيرد، اما معاونت اينگونه نيست.
در جرم معاونت؛ مجرم سعي ميكند از طريق تهديد، تطميع، ترغيب يا تهيه وسايل قتل وقوع اين جرم را تسهيل كند. البته افعالي مثل تهديد، تطميع يا ترغيب زماني به عنوان معاونت در جرم شناخته ميشوند كه با توجه به عرف يا شخصيت مجرم يا قاتل بتوان آن را دليل محكمي براي وقوع قتل قلمداد كرد. مقدم بودن افعال فوق بر جرم قتل و همچنين نيت محكوم عليه نسبت به وقوع قتل نيز از جمله مهمترين شروط ممكن براي معاونت در قتل عمد است، اما مشاركت در قتل به معناي قاتل بودن است. حال ممكن است فعلي كه يكي از افراد انجام داده است سبب مرگ نبوده و فعل يكي ديگر از افراد دليل واقعي مرگ باشد. به عنوان مثال سه نفر با افعال مختلف سعي در زمينگير كردن قرباني ميكنند و در نهايت گرفتن جان قرباني توسط يكي از آنها صورت ميگيرد. يعني اگر يكي از طرفين به قرباني چند ضربه چاقو بزند و يكي از آنها مقداري بنزين روي او ريخته و نفر سوم نيز با روشن كردن كبريت باعث سوختن مقتول شود همه آنها به جرم مشاركت در قتل به قصاص محكوم ميشوند، چراكه فعل همه آنها واجد عنصر مادي جرم قتل است. اجراي حكم قصاص در خصوص افراد فوق كار راحتي نيست، چراكه اولياي دم بايد ديه دو نفر را بپردازند تا حكم قصاص در خصوص آنها اجرا شود. اين در حالي است كه در صورت بخشش از جانب اولياي دم، شركاي قتل موظف به پرداخت ديه مقتول هستند. در واقع هر كدام از آنها موظف به پرداخت يكسوم از ديه مقتول ميشود مگر اينكه اولياي دم براي پرداخت ديه به نحو ديگري دستور دهند. فردي كه به عنوان معاون قتل شناخته ميشود اصولا در صحنه جرم حضور ندارد، اما با اعمال و افعالي كه انجام داده وقوع فعل مجرمانه را براي قاتل يا قاتلين راحتتر كرده است. مطابق قانون مجازات اسلامي، در جرايمي كه مجازات قانوني آنها سلب حيات است همانند قتل عمد، مجازات معاون جرم، حبس تعزيري درجه دو يا سه خواهد بود. حبس تعزيري درجه دو عبارت است از حبس بين ١۵ تا ٢۵سال و حبس تعزيري درجه سه عبارت است از حبس بين ۱۰ تا ١۵سال.