کوتاه درباره اوپنهایمر
چگونه آموختم نگران نباشم و به «پدر بمب اتم» عشق بورزم؟
محسن آزموده
چند ماه است كه در ميان اهل سينما تب فيلم اوپنهايمر داغ شده. هر اهل فيلمي را ميبيني، ميپرسد: اوپنهايمر را ديدي؟ نظرت چيه؟ خوب بود؟ معمولا هم جوابها در دو سوي طيف قرار ميگيرد، يا مخاطب سوال، خيلي فيلم را دوست داشته و از آن تعريف ميكند، يا ميگويد نه، فيلم خوبي نبود، اصلا دوست نداشتم. به عنوان مخاطب غيرحرفهاي و معمولي سينما، سعي ميكنم ديدگاهي ميانه داشته باشم. قاعدتا نگاهي تخصصي به فيلم ندارم و از منظر يك تماشاگر عادي، فيلم را بسيار پسنديدم. كريستوفر نولان، كارگردان فيلم، سينماگري كاركشته و برجسته است و چنان كه از او انتظار ميرود، اثري جذاب و تماشايي خلق كرده. ضرباهنگ فيلم، بازيها، تصاوير و موسيقي فيلم را دوست داشتم، اگرچه خيلي طولاني بود و به نظرم سكانسهاي مربوط به دادگاه و بازخواست اوپنهايمر گاه پيچيده و ملالآور ميشد. اما آنچه موجب ميشود كه فيلم را دوست نداشته باشم، وجه ايدئولوژيك آن است. به نظر من فيلم در ستايش يك قهرمان ملي امريكايي است. ج. رابرت اوپنهايمر (1967-1904)، دانشمند باهوش و نابغه و چپگرا و چند بعدي امريكايي كه از خانوادهاي مرفه بر آمده و هوشي سرشار و پشتكاري ستودني دارد و براي كشورش هر كاري ميكند. مشكل من با اين قيد آخر يعني «هر كاري» است. راستش من تا پيش از تماشاي اين فيلم اوپنهايمر را خيلي نميشناختم. فقط در همين حد ميدانستم كه «پدر بمب اتم» است. اين را هم شنيده بودم- دقيقا نميدانم از كجا- كه از اين كار خودش خيلي پشيمان شده. با تماشاي فيلم ابعاد بيشتري از زندگي اوپنهايمر برايم روشن شد. حقيقتش را بخواهيد، از او خوشم آمد. قطعا بازي خوب و چهره جذاب كيلين مورفي بازيگر مشهور ايرلندي در نقش اوپنهايمر در اين جذابيت نقش داشته است. اين يعني انتخاب فيلمساز و كار او در قهرمانسازي از سازنده بمب اتم موفق بوده. نكته ديگري كه باعث ايجاد همدلي (سمپاتي) با اوپنهايمر ميشد، روايت شخصيت و كار او از خلال ماجراي مككارتيسم بود. گويا در دوران مك كارتيسم، يعني دوره اوج مخالفت با چپگرايان در امريكا، اوپنهايمر به علت سوابق چپگرايياش در جواني و افرادي كه حول و حوشش بودند، به جاسوسي براي شوروي محكوم ميشود، ادعايي كه هيچوقت ثابت نميشود اما باعث ميشود كه مجوز امنيتي او لغو شود. كريستوفر نولان، كارگردان فيلم با دستمايه قرار دادن اين ماجرا، اوپنهايمر را چهرهاي مظلوم جلوه ميدهد و در نهايت با آشكار شدن غلط بودن اين اتهام، از او اعاده حيثيت ميكند. واقعيت اين است كه ماجراي اوپنهايمر در دوران به راستي بدنام و ننگآميز مككارتيسم در تاريخ امريكا، ربط مستقيمي به مخاطبان غيرامريكايي ندارد. آنچه به نظر مهمتر ميآيد، ساخت بمب اتم با استفاده از دانش جديد است، يعني سلاحي كشتار جمعي كه با هر انفجار مهيب جان صدها هزار آدم را ميگيرد و زندگي چند نسل از آدمها را مختل ميسازد. نولان در اين فيلم از كنار اين وجه كار اوپنهايمر-كه از قضا شهرت او به همين خاطر است- خيلي راحت گذشته و در مساله بمب، صرفا به ابعاد فني و علمي آن علاقه نشان ميدهد. اوپنهايمر و ساير دانشمندان درگير پروژه منهتن، خيلي ساده و با اين استدلال به ظاهر درست راضي به همكاري ميشوند كه اگر ما نسازيم، نازيها ميسازند. اين يعني ما آدمهاي خوبي هستيم، پس از بمب اتم خوب استفاده ميكنيم، اما نازيها بدند، از آن استفادههاي بدي ميكنند! نكته عجيب آنكه از كاربرد واقعي مهمترين دستاورد اوپنهايمر، يعني انفجار بمب اتم در ناكازاکي و هيروشيما هيچ تصويري در فيلم نديديم، در حالي كه دقايقي طولاني از فيلم صرف نمايش آزمايش بمب اتم شد. شگفتآورتر آنكه در فيلم تصديق شد كه ضرورت چنداني براي استفاده از بمب اتم براي ژاپنيها نيست مخصوصا كه آلمانيها قبل از آن تسليم شده بودند، جز اينكه امريكاييها اولا ميخواستند انتقام پرل هاربر را بگيرند، ثانيا قدرت خود را به جهانيان نشان بدهند و ثالثا بمب خود را با اهدافي واقعي امتحان كنند! و اين آزمايش بمب به قيمت مرگ بيش از 220 هزار نفر تمام شد. ناراحتي اوپنهايمر از اين ماجرا، تنها در دو- سه سكانس حاشيهاي و محدود نمايش داده شد، يكي سكانسي كه در آن كابوس ديد و ديگري ديدارش با روزولت كه باعث رنجش خاطر پرزيدنت شد. ج. رابرت اوپنهايمر به روايت نولان يك وطنپرست واقعي است، نابغهاي كه دانش و عمرش را وقت كشور كرده، اما به چه بهايي؟ آيا اگر فيلم يا تصوير يا روايتي از دويست هزار نفري كه در هيروشيما و ناكازاکي كشته شدند، نشان ندهيم، فراموش ميشوند؟ دانشمندان تا كجا بايد با سياستمداران همكاري و مطابق ميل آنها عمل كنند؟ چرا نيلز بور و اينشتين حاضر نشدند با اوپنهايمر همكاري كنند؟ آيا اين پرسش از اساس غلط است و نميتوان ميان انتخابهاي آنها قضاوت كرد؟ اصلا چطور ميشود آدمي مثل اوپنهايمر با آن پيچيدگيهاي شخصيتي و عمق فهم و تكثر و تنوع علاقهمنديها و فرهيختگيها و دغدغهمندي به مسائل اجتماعي حاضر شود مهيبترين سلاح كشتار جمعي جهان را بسازد، آدمي آنقدر حساس و عاطفي كه از خودكشي معشوقش آن طور به هم ميريزد؟ ما چرا بايد پدر بمب اتم را دوست داشته باشيم؟