• ۱۴۰۳ شنبه ۱۳ مرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5662 -
  • ۱۴۰۲ سه شنبه ۵ دي

روايت‌ها از عمليات لو رفته كربلاي 4 كه دي ماه 37 سال پيش انجام شد

عملياتي براي «جنگ جنگ تا يك پيروزي»

محمدحسن  نجمي

سوم تا پنجم دي‌ماه 1365، روزهايي هستند كه يكي از تلخ‌ترين وقايع 8 سال جنگ عراق و ايران رقم خورد؛ روزهايي كه عمليات كربلاي 4 شروع و به فاصله كوتاهي از آغاز، دستور توقف و عقب‌نشيني نيروها صادر شد. پس از عمليات موفق والفجر 8 در زمستان 1364 كه منجر به دستيابي و تصرف منطقه فاو از سوي ايران شد، سپاه يك عمليات بزرگ ساليانه خود را براي اجرا در زمستان 1365 طراحي كرد.

پيشنهاد سپاه عملياتي در منطقه شلمچه، ام‌الرصاص و جزيره مينو بود و هدف از آن نيز، تصرف منطقه ابوالخضيب در شرق بصره بود. پس از بررسي‌هاي صورت‌گرفته در ماه‌هاي قبل از عمليات، فرماندهان ارشد و تصميم‌گيران براي اجراي عمليات بزرگ در مناطق مذكور به توافق رسيدند. نام عمليات هم در ادامه كربلاهاي اجرا شده، «كربلاي 4» شد.

 

چطور لو رفت؟

در روايات و گفته‌ها و مصاحبه‌هاي مسوولان جنگ، مشخص شده كه اين عمليات از رده به كلي سري لو رفته و عراق هوشيارانه در انتظار آغاز عمليات نيروهاي ايراني بوده است.

روايات از لو رفتن و علل لو رفتن عمليات فراوان است. برخي ستون پنجم دشمن در ايران را عامل اصلي مي‌دانند؛ برخي كمك اطلاعاتي امريكا را اصلي‌ترين عامل معرفي مي‌كنند و برخي نيز عدم رعايت اصول حفاظتي از سوي نيروهاي ايران را دليل اين موضوع ارزيابي مي‌كنند.

وجود ستون پنجم در ايران را نمي‌توان كتمان كرد؛ كما اينكه پس از عمليات كربلاي 5 و حضور نيروهاي ايراني در خاكريزها و سنگرهاي ارتش عراق، كالك‌هاي عمليات كربلاي 4 پيدا شده بود كه البته مربوط به چند نسخه قبل از نسخه نهايي بوده است. به عبارت ديگر اطلاعات دقيقي از عمليات مانند جهت ورود نيروها، سمت و سوي حركت و تعداد يگان‌هاي عمل‌كننده و همچنين قرارگاه‌هاي دخيل در عمليات در دسترس نفوذي‌هاي عراق در ايران بوده كه البته در عين حال آخرين تغييرات در برنامه عمليات از ديد آنها پنهان مانده بود.

 

كمك‌هاي اطلاعاتي امريكا و شوروي به عراق

كمك‌هاي اطلاعاتي ايالات متحده و در حد كمتر شوروي به عراق يكي ديگر از عوامل لو رفتن عمليات كربلاي 4 عنوان مي‌شود؛ نكته‌اي كه دور از ذهن نيست. سال 1364 كه فاو در اختيار نيروهاي ايراني قرار گرفت، كشورهاي منطقه و فرامنطقه‌اي را از بابت پيشروي‌هاي بيشتر ايران در آينده نگران كرد. پس از عمليات والفجر 8 كه منتهي به پيروزي فاو شد، ايران دست برتر نظامي را روي زمين پيدا كرد. از سوي ديگر موضوعي كه به نظر مي‌رسد امريكا را بيش از فتح فاو توسط ايران نگران و البته خشمگين كرد، افشاي ماجراي مك‌فارلين بود. از جايي كه ارتش ايران با سلاح‌هاي امريكايي تسليح شده بود و همچنين خرج مستشاران امريكايي از ايران بعد از انقلاب 1357، بسياري از دستگاه‌ها و سلاح‌ها به خصوص در حوزه پدافندي، به دليل كمبود قطعه يا خراب شدن، از دور خارج شده بودند. از همين رو بود كه ايران سعي داشت تا نيازهاي خود را از طريق بازار غيررسمي يا همان بازار سياه تامين كند كه چندان هم موفقيت‌آميز نبود. با باز شدن كانال ميان ايران و امريكا براي خريد سلاح توسط يك دلال ايراني سلاح، طي چندين سورت پرواز، هواپيماهاي حامل سلاح و قطعات يدكي تجهيزات وارد تهران شدند يا با كشتي از راه بنادر جنوب تحويل داده مي‌شدند. هرچند اين ادوات با قيمت‌هايي بيشتر از نرخ معمول به دست ايران مي‌رسيدند اما در آن شرايط همين هم غنيمت بود. اين معاملات سلاح و ادوات تا جايي پيش رفت كه رابرت مك‌فارلين به عنوان مشاور امنيت ملي رييس‌جمهور ريگان، به تهران آمد تا باب مذاكره گشوده شود كه البته با دخالت برخي بخش‌ها، هيات امريكايي بدون حصول نتيجه تهران را ترك كرد. اين اتفاق خرداد 1365 رخ داد.

 

لو رفتن ماجراي مك‌فارلين و دلجويي امريكا از عراق

چند ماه بعد، يعني آبان ماه 1365 در شرايطي كه دو طرف بر فوق محرمانه ماندن ماجرا توافق كرده بودند، نشريه الشراع لبنان دست به انتشار جزييات اين معاملات زد. اقدامي كه مانند يك زلزله سياسي داخل امريكا و همچنين هم‌پيمانان منطقه‌اي امريكا را تكان داد. اين اتفاق دو ماه قبل از اجراي عمليات كربلاي 4 بود؛ امريكايي‌ها كه در نظر متحدان منطقه‌اي خود اعتبار و آبرويش در خطر افتاده بود، مجبور به ارايه توضيحات و توجيهاتي براي آنها شد. البته كه عراق يك سر و گردن بالاتر از آنها نسبت به دولت امريكا معترض بود و به‌شدت از ايالات متحده انتقاد كرد. همين باعث شد تا امريكا براي از دست نرفتن عراق و افتادن كامل اين كشور به دامان شوروي كمونيست، كمك‌هايش را به عراق افزايش دهد و به عبارت ديگر موازنه‌اي را كه با انتقال سلاح در ماجراي مك‌فارلين برقرار كرده بود، بر هم بزند و با دستي پر از اطلاعات ماهواره‌هاي نظامي به سمت عراق برود. با اين كار به نوعي هم از عراق دلجويي و هم با مانع شدن از پيروزي ايران از برهم خوردن موازنه قدرت در منطقه جلوگيري كرد.

سپهبد «رعد مجيد رشيدحمداني» در كتاب «جنگ ايران و عراق از ديدگاه فرماندهان صدام»، درباره كمك‌هاي اطلاعاتي كشورهاي مختلف به عراق گفته «سازمان اطلاعات عراق فردي را به ما معرفي كرد به نمايندگي از دولت امريكا كه تصاوير ماهواره‌اي مورد نياز را براي‌مان تهيه مي‌كرد. سازمان اطلاعاتي فرانسه، يوگسلاوي و شوروي نيز با ما همكاري مي‌كردند. براي نمونه، KGB در رمزگشايي پيام‌هاي ايرانيان به ما كمك مي‌كرد».

 

تجمع صد هزار نفري در ورزشگاه آزادي نشانه‌اي از يك عمليات بزرگ

البته ناظران و كارشناسان براي پيش‌بيني عمليات بزرگ ايران در زمستان 1365 كار سختي نداشتند. تجمع بزرگ نيروهاي داوطلب اعزام به جبهه‌ها در ورزشگاه آزادي تهران كه به اجتماع سپاه محمد (ص) مشهور شد، مهم‌ترين علامت از قريب‌الوقوع بودن يك عمليات بزرگ بود. اين اجتماع كه با تبليغات گسترده رسانه‌ها و مقامات ايراني انجام شد، به فاصله كمتر از يك ماه مانده به تاريخ عمليات يعني 12 آذر 1365 بود.

در همين رابطه ميرزا محمد سلگي، ‌فرمانده گردان ۱۵۲ حضرت ابوالفضل (ع) در لشكر ۳۲ انصارالحسين (ع)، در كتابش با نام «آب هرگز نمي‌ميرد» نوشته «يك اشكال اساسي ما را تهديد مي‌كرد و آن عدم رعايت اصول امنيتي و اطلاع دشمن از حضور قريب يكصد هزار نيروي ايراني در عقبه اين منطقه بود كه تا زمان عمليات در اردوگاه‌ها و پادگان‌هاي مختلف جنوب مشغول آموزش بودند».

«عبدالحليم ابوغزاله» وزير دفاع وقت مصر هم در كتاب خاطراتش، به همين تجمع ورزشگاه آزادي اشاره داشت و نوشته «دسامبر (آذرماه) ايران اعلام كرد كه نيرويي بالغ بر صد هزار داوطلب را به جبهه‌ها گسيل كرده است».

سردار محمدجعفر اسدي، فرمانده لشكر ۳۳ المهدي فارس در مصاحبه‌اي كه سال 1374 با عوامل مستند «شلمچه» انجام داده، درباره موضوع غافلگيري ارتش عراق در جريان عمليات كربلاي 4 گفته «بحثي شد كه اصلا غافلگيري ميسر نيست؛ انتقال اين همه امكانات به آنجا يعني لو رفتن قضيه. بردن امكانات به هور و ... قبلا انجام داده بوديم و دشمن دست ما را خوانده بود.»

به عبارت ديگر، با اين تجمع مشخص شد كه ايران با اعزام اين تعداد نيرو به جبهه‌ها، در حال ترتيب دادن آخرين مقدمات براي آغاز يك عمليات گسترده است. قطارها و اتوبوس‌هاي مملو از نيروهاي داوطلب كه به سمت شهرهاي جنوبي در استان خوزستان گسيل مي‌شدند، در كنار تحركات وسيع لجستيكي براي انتقال آنها از شهرها به مناطق جنگي، همه و همه نشان از تب و تاب در جبهه‌هاي ايران براي آغاز قريب‌الوقوع يك عمليات وسيع داشت.

 

غافلگيري از 80 درصد به 50 درصد رسيد!

محسن رضايي، فرمانده كل وقت سپاه پاسداران در كتاب خود كه «جنگ به روايت فرمانده» نام دارد، درباره شرايط قبل از كربلاي 4 نوشته «تا يك هفته قبل از عمليات براساس ارزيابي فرماندهي، غافلگيري 80 درصد بود. هرچه به شب عمليات نزديك مي‌شديم، كاهش مي‌يافت. به حدي كه در شب عمليات به 50 درصد كاهش يافت. بنابراين تصميم گرفتيم طوري عمل كنيم كه اگر تا قبل از روشن شدن هوا متوجه لو رفتن عمليات شديم، عمليات را متوقف كنيم... در هر صورت در ساعت 22 و 8 دقيقه با خبرهاي فراواني كه رسيد، فرماندهي پي برد دشمن تك را كشف كرده است، اما اوضاع به سختي قابل اداره بود، در ساعت 22 و 30 دقيقه رمز عمليات اعلام شد و يگان‌ها همه در محورها عمليات را آغاز كردند و اين در شرايطي بود كه اين‌بار دشمن عملياتش را آغاز كرده بود».

 

آغاز عمليات در ميان شك و ترديدها

نهايتا عمليات كربلاي 4، در شامگاه سوم دي‌ماه 1365 با وجود شك و ترديدهاي زياد در ميان برخي فرماندهان مياني آغاز شد. بنا بر روايات موجود، در همان ساعات ابتدايي عمليات، نشانه‌هاي زيادي از لو رفتن عمليات وجود داشت كه نهايتا منجر به دستور توقف عمليات و عقب‌نشيني نيروها از سوي فرماندهي عمليات يعني محسن رضايي فرمانده كل وقت سپاه شد. اين اقدام به دليل كشف محورهاي اصلي پيشروي توسط ارتش عراق بود؛ با اين حال، از 220 گردان موجود، 50 گردان عمل كردند و 170 گردان وارد نشدند.

البته كه فرماندهان نظامي وقت معتقدند غالب عمليات‌ها هميشه لو مي‌رفتند اما تفاوت در درصد و ميزان گستردگي اطلاعات لورفته بود؛ به بيان ديگر طرف عراقي آگاه از اقدام ايران بوده اما اين آگاهي نسبي بوده است.

سردار محمدجعفر اسدي فرمانده لشكر المهدي فارس، در مستند «شلمچه» گفته «يادم است كه تقريبا بحث‌ها مي‌رفت كه ايجاد ترديد درشتي را در ذهن قرارگاهي‌ها ايجاد كند، برادرمان آقا محسن يك چيزي را تهيه كرده بودند و آمدند صحبت كردند؛ مواردي را آوردند كه به اين دلايل بايد انجام شود.»

 

محسن رضايي گفت عمليات بايد انجام شود

سردار عبدالمحمد رئوفي‌نژاد فرمانده لشكر ۷ زرهي وليعصر خوزستان نيز در همان مستند «شلمچه» پيرامون كربلاي 4 گفته «يك عملياتي (بود) كه همه‌چيزش لو رفته بود. همه فرمانده‌ يگان‌ها در جلسات مي‌گفتند بابا اينجا همه چي لو رفته است؛ هواپيماها، منورها، اين خط دشمن و گلوله‌هاي مستقيمي كه به سراسر خط زده مي‌شد؛ 48 ساعت قبل از عمليات به برادر محسن گفتيم اينجا مثل شب عمليات است و ما چطور به اين خط بزنيم؟ مگر مي‌شود به اين خط زد؟ گفتند نخير عمليات بايد انجام شود. ما تا لحظه آخر فكر مي‌كرديم كه ما را مي‌خواهند فريب دهند و جاي ديگري مي‌خواهند عمليات كنند!»

او ادامه مي‌دهد «شب عمليات سخت‌ترين آتش ريخته شد؛ سازمان همه يگان‌هايي كه مي‌خواستند عمل كنند را به هم ريخت. پاي همان اسكله كه برادران مي‌خواستند سوار شوند، كلي تلفات داديم.»

 

اعلام حمله ايران از راديو عراق

ساعتي بعد از آغاز عمليات

در پاورقي كتاب «محسن رضايي» روايتي آمده از نخستين دقايق و ساعات به خط زدن نيروهاي ايراني: «نيم ساعت پس از آنكه غواص‌ها به درون رودخانه رها شدند؛ برادر عزيز جعفري اطلاع داد دشمن نيروها را زير آتش گرفته اما تحرك دشمن نيز مانند شب‌هاي گذشته عادي فرض شد؛ لذا دستور داده شد همه در ساعت 30: 22 آماده باشند. اما ساعت 38: 21 لشكر ۱۴امام حسين (ع) خبر داد كه دشمن روي خط منور زيادي انداخته و داخل رودخانه نيز به نيروها حمله كرده. ساعت ۲۲ فرمانده قرارگاه قدس اعلام كرد لشكر ۳۱عاشورا متوقف شده و امكان استفاده از لشكر ۴۱ ثارالله نيز وجود ندارد.با اين همه فرمانده سپاه اظهار مي‌داشت شرايط حاد نيست چرا كه تحرك نداشتن دشمن در محورهاي قرارگاه نوح، كربلا و نجف و نيز عادي بودن شرايط در آن محورها موجب تقويت اين برداشت شده بود... . به هر صورت حدود ساعت 08: 22 با خبرهاي گوناگوني كه رسيد، فرماندهي پي برد كه دشمن تك را كشف كرده اما اوضاع به سختي قابل اداره بود. با اين حال ساعت 30: 22 سوم دي ماه ۱۳۶۵ رمز عمليات اعلام شد و يگان‌ها در همه محورها عمليات را آغاز كردند و اين در شرايطي بود كه اين بار دشمن عمليات را آغاز كرده بود. ساعت ۱ بامداد راديو عراق خبر حمله ايران را همراه با نقطه و محورهاي آن اعلام كرد؛ موضوعي كه در گذشته سابقه نداشت. اين خبر احتمال هوشياري و آگاهي دشمن را از حمله در ذهن فرماندهان بيشتر تقويت كرد».

 

عمليات شناسايي يا فريب؟

محسن رضايي فرمانده كل وقت سپاه، در مستند «شلمچه» كه مربوط به كربلاي 4 و كربلاي 5 است، گفته كه كربلاي 4 را مي‌توان عمليات شناسايي با رزم نام بگذاريم. او افزوده «ما وقتي هرچه به روز عمليات نزديك مي‌شديم و مي‌فهميديم كه دشمن هر روز اطلاعاتش بيشتر مي‌شود، فهميديم كه از يك مركزي خارج عراق با اين كشور كار مي‌كند و اين به ذهن‌مان آمد كه به هر قيمتي شده يك رودستي به دشمن بزنيم و به جاي اينكه از عمليات منصرف شويم، مانور عمليات را تغيير دهيم. لذا شب عمليات و قبل از شروع حمله، عملياتي به اسم كربلاي 4 يا والفجر 10 وجود خارجي نداشت.» اين در حالي است كه محسن رضايي سال 1397 در اظهارنظري جنجال‌برانگيز در يك برنامه زنده تلويزيوني، كربلاي 4 را عمليات فريب خواند كه با واكنش‌هاي تندي در فضاي مجازي روبرو شد.

 

قتلگاهي به نام اروند

اما روايت‌هاي فرماندهان مياني حاضر در صحنه عمليات، روايت‌هايي است كه نشان از آمادگي كامل ارتش عراق دارد؛ رواياتي كه مخرج مشترك آنها هدف قرار گرفتن نيروها است و غرق شدنشان در اروند كه آب پيكرها را به دهانه خليج فارس مي‌برد.

«ميرزا محمد سلگي» ‌فرمانده گردان ۱۵۲ حضرت ابوالفضل (ع) در لشكر ۳۲ انصارالحسين (ع) در كتاب خاطراتش آورده «ساعت ۱۰ شب غواص‌ها به ميانه اروند رسيدند...از سمت اروند، گاه و بي‌گاه فقط تق‌تق تك‌ تير مي‌آمد كه طبيعي مي‌نمود اما به يك‌باره زمين و آسمان در صداي وحشتناك غرش چند فروند هواپيما به هم پيچيد. بمب‌ها دور و اطراف اسكله و قايق‌هاي در حال انتظار فرود آمدند و با اينكه تعدادي از آنها داخل كارون منفجر شدند ولي موج انفجار و تلاطم امواج، چند قايق را وارونه كرد و بلافاصله هواپيماهاي بعدي به جاي بمب، انبوهي از منورهاي پرفروغ را بر فراز اروند رها كردند». اين منورها باعث شدند تا «غواصاني كه فقط سرهاي‌شان از آب بيرون بود» در ميدان ديد نيروهاي عراقي و به تبع آن، «در معرض تير مستقيم نيروهاي (حاضر) در خط دشمن قرار بگيرند». به نوشته او «صداي تك‌تيرها به يك‌باره به رگبارهاي مهيب، دوشكا و ضدهوايي و شليك آرپي‌جي بدل شد. منورها بيش از ۱۵ دقيقه مي‌سوختند و شب را مثل روز روشن مي‌كردند. غواصان كه تا صد متري ساحل دشمن شنا كرده بودند، هيچ راهي جز رفتن به سمت ساحل دشمن نداشتند».

اين فرمانده گردان مي‌گويد «داخل اروند قتلگاه بچه‌ها بود؛ پيكر بسياري از غواصان و نيروهاي پياده‌روي آب بود و به سمت خليج‌فارس مي‌رفت. از گردان حضرت علي‌اصغر فقط فرمانده گردان- حاج ستار- از ميان جهنم آتش رد شده بود».

 

چه كسي در قيامت جواب مظلوميت

شهداي غواص را مي‌دهد؟

به گفته سلگي، پس از عمليات «خيبر» اين «دومين‌بار بود كه هواي جبهه از ماتم و غم پر مي‌شد. عملكرد همه لشكرها در عدم استقرار در ساحل دشمن مشابه بود. عراقي‌ها از آن طرف آب به علامت خوشحالي تير هوايي مي‌زدند».

«گردان‌هاي غواصي از گردونه رزم خارج شده بودند» اما «بيشتر نيروهاي پياده و آبي- خاكي لشكرهاي عمل‌كننده سالم و دست‌نخورده باقي مانده بودند».

بنا بر روايت اين فرمانده، «تعدادي از بچه‌ها خيلي صريح و جدي مي‌گفتند كه دشمن دست ما را خوانده بود، چرا مسوولان و فرماندهان تدبير مناسبي نداشتند؟! و چه كسي در قيامت جواب مظلوميت شهداي غواص را مي‌دهد».

 

دست و پاهاي قطع‌شده، شناور روي آب

«سيد نورالدين عافي» در كتاب «نورالدين پسر ايران» نيز روايتي مانند «سلگي» دارد: «هنوز وارد اروند نشده بوديم كه ناگهان صدايي از آب بلند شد؛ ‌دشمن از آتش‌بارهايي استفاده كرد كه اول روي آب را تا سطح 6۰-5۰ متر گاز مي‌پوشاند و بعد مي‌سوخت و مي‌سوزاند. غواصاني كه به ستون در آب حركت مي‌كردند در يك لحظه زير آتش‌بار دشمن لت و پار شدند. ناباورانه شاهد گلوله‌باران بچه‌هاي غواص درون آب بوديم.صداي ناله مظلومانه غواص‌ها در ميان غرش آتش‌بارها خيلي غريب بود. نيروهاي گردان‌هايي كه از بالا وارد آب شده و از محور ما مي‌گذشتند مقابل چشم ما قتل‌عام مي‌شدند».

بنا بر روايت اين كتاب، «از گردان ولي‌عصر لشكر عاشورا تنها حدود ۴۰ نفر به ساحل رسيدند و بيشتر غواصان گردان ولي‌عصر آن شب شهيد و تعدادي مفقود شدند». او در بخش ديگري از لحظاتي نوشته كه نيروهاي ايراني زير آتش سنگين عراق قرار گرفته بودند: «بچه‌ها كه در يك رديف طناب را گرفته و به هم وصل بودند به طرز فجيعي در آب زخمي و شهيد مي‌شدند. گاه صداي ناله و فريادشان را مي‌شنيدم و دلم آتش مي‌گرفت. دست و پاي قطع شده بچه‌ها روي آب شناور بود». به گفته نورالدين، جريان آب بيشتر شهداي كربلاي ۴ را با خود سمت دريا مي‌برد.»

 

بچه‌ها تكه‌تكه شدند

«مهدي‌قلي رضايي» از رزمندگان لشكر عاشورا، در كتاب «لشكر خوبان» از لحظاتي نوشته كه نيروهاي ايراني در آب زير آتش سنگين بودند: «مي‌ديدم بچه‌هايي در وسط آب، زير بارش گلوله و خمپاره و آرپي‌جي تكه‌تكه مي‌شوند. عراقي‌ها ستون بچه‌ها را در وسط آب با خمپاره و آرپي‌جي مي‌زدند و خمپاره توي آب هم منفجر مي‌شد! زير نور منورها زخمي شدن بچه‌ها و حتي رنگ خون آنها را كه آب را قرمز كرده بود مي‌ديدم».

 

ژنرال عراقي در انتظار حمله ايران

ژنرال «وفيق السامرايي» از فرماندهان ارشد اطلاعاتي ارتش عراق، در كتاب «ويراني دروازه شرقي» كه به خاطرات دوران خدمتش پرداخته، گفته كه حتي از زمان عمليات هم خبر داشته است: «ما روز آغاز حمله احتمالي را شامگاه 24 يا 25 دسامبر 1986 (سوم يا چهارم دي 1365) پيش‌بيني كرديم. با غروب خورشيد، از مركز اصلي فرماندهي در «قصرالسلام» با مدير شبكه اطلاعات منطقه شرقي تماس فوري و مستقيم برقرار كردم. از او خواستم نيروهاي گشتي- شناسايي را در منطقه مورد تهديد، به داخل ايران گسيل دارد و خود شخصا كار دريافت اطلاعات مربوط به هرگونه تحرك نيروهاي ايراني را از طريق بي‌سيم دنبال نمايم و فورا مرا از هر تحولي مطلع سازد».

السامرايي روايت كرده كه «ساعت هشت شب، تيم‌هاي شناسايي خط مقدم تحركات غيرطبيعي ايراني‌ها را مشاهده كردند»؛ در نتيجه او با «حامد يوسف حمادي» منشي صدام حسين، تماس گرفت و به او اطلاع داد كه «حمله ايراني‌ها بسيار نزديك شده است». چند دقيقه بعد، صدام با وفيق السامرايي تماس گرفت تا «وضعيت را جويا» شود؛ او نيز در پاسخ به صدام مي‌گويد: «تا چند دقيقه ديگر حمله در منطقه مياني آغاز مي‌شود و به دنبال آن حمله منطقه جنوبي آغاز خواهد شد.»

اين ژنرال عراقي حدودا نيم ساعت در انتظار آغاز حمله بوده و براي سپري شدن دقايق به آرايشگاه براي اصلاح موي سر رفت. السامرايي آورده كه «آرايشگر در نيمه‌هاي كار اصلاح من بود كه زنگ تلفن به صدا درآمد، به من اطلاع دادند كه حمله ايراني‌ها آغاز شده است و بايد خيلي زود خود را به مركز فرماندهي برسانم. حمله در دو منطقه آغاز شده بود و در پيش‌بيني زمان و محور حمله و ميزان نيروهاي مهاجم موفقيت بزرگي نصيب ما شده بود. اين حمله به‌شدت سركوب شد».

 

حساسيت اعلام خبر

هاشمي رفسنجاني طبق آنچه در خاطرات سوم دي 1365 نوشته، در جريان نبوده كه عمليات چه زماني آغاز مي‌شود: «معلوم نبود كه امشب حمله آغاز مي‌شود يا خير؟ آقاي سنجقي را به منطقه فرستاديم. نزديك ساعت 10 خبر دادند كه عمليات با نام كربلاي چهار آغاز شده است؛ غافلگير شديم. فورا آقاي (منصور) ستاري براي انتقال هاگ عازم شد و به قرارگاه غرب به نيروي زميني ارتش هم اطلاع داديم. محسن رضايي و محسن رفيق‌دوست، تلفني خبر از موفقيت اوليه دادند».

او وقايع روز بعد را هم يادداشت كرده و نوشته «امكان برقراري تماس تلفني از طرف ما نبود. يك تلفن مبهم آقاي رفيق دوست كه گفت قبل از رسيدن آقاي سنجقي كه به سوي ما حركت كرده، مطلبي را اعلان نكنيم؛ نگراني ايجاد كرد و ابهام را بيشتر كرد....گفتند به اهداف اوليه نرسيده‌اند. ... قرار شد اسم عمليات را كربلاي چهار و هدف را جواب به شرارت‌هاي اخير عراق اعلام كنيم».

عمليات كربلاي 4 و البته كربلاي 5، به گفته هاشمي رفسنجاني، «اوج نيروي انساني» بود. اين عمليات براي ايران اهميت بالايي داشت كه موفق نشد؛ از همين رو اعلام اخبار مربوط به كربلاي 4 از حساسيت بالايي برخوردار بود.

هاشمي رفسنجاني در يك مصاحبه درباره چگونگي اعلام اخبار كربلاي 4 در جامعه گفته كه «با بيانيه‌ها موفق شديم تا حدودي لااقل در داخل به جاهاي ديگر جا بيندازيم كه اين عمليات انهدامي بوده و عمليات اصلي هنوز شروع نشده اين ظاهر كار بود اما باطن كار اين بود كه عمليات اصلي در قدم اول ناموفق شد».

او كه در آن زمان رييس مجلس بوده، چهاردهم دي ماه رياست جلسه علني را بر عهده داشته و تذكرات نمايندگان با موضوع «تبريك و تسليت شهداي كربلاي چهار» را قرائت نكرد: «چون نشان كثرت شهدا است و مطابق آيين‌نامه، اجباري به خواندن نيست.»

 

آمار شهدا و مجروحين

آمار شهدا و مجروحان اين عمليات داراي ابهامات زيادي است. برخي معتقدند تعداد شهداي اين عمليات چندين هزار نفر است اما روايت رسمي بنياد شهيد اين عدد را كمتر از هزار نفر اعلام كرده است. رييس وقت مجلس، در خاطرات دهم دي ماه 1365، گزارش علي شمخاني از فرماندهان سپاه درباره آمار شهدا، مفقودين و زخمي‌هاي كربلاي 4 را ثبت كرده است: «آقاي شمخاني اطلاعات لازم را درباره نتايج عمليات شكست خورده كربلاي چهار داد؛ خيلي بدتر از آنچه تا به حال گفته بودند. نزديك به هزار شهيد و سه هزارو 900 مفقودالاثر داشتيم كه اكثر آنها را بايد شهيد حساب كرد و حدود 11 هزار مجروح كه حدود نصف آنها سرپايي معالجه شده يا مي‌شوند».

هاشمي رفسنجاني سيزدهم دي ماه نوشته كه آمار مفقودين به «حدود دو هزار نفر» كاهش يافته چون «مثل اينكه كم‌كم پيدا مي‌شوند.» اما او در مصاحبه‌اي كه خرداد 1394 با خبرگزاري ايسنا انجام داده، بدون قيد عدد، تنها گفته بود «عده زيادي شهيد يا اسير شده بودند». سال 1365، عمليات‌هاي «كربلاي يك»، «كربلاي ۳»، «فتح يك»، «كربلاي ۴» و «كربلاي 5» انجام شد كه دو عمليات كربلاي 4 و 5، وسيع‌ترين عمليات‌هاي اين سال محسوب مي‌شوند. طبق آمار موجود، در اين سال بيش از 41 هزار نفر به شهادت رسيدند.

 

جنگ جنگ تا يك پيروزي

كربلاي 4 يكي از مهم‌ترين عمليات‌هايي بود كه براي تصرف بخش مهمي از خاك عراق برنامه‌ريزي شده بود؛ هدف اين عمليات در امتداد شعار «جنگ جنگ تا يك پيروزي» بود تا بتوان با يك پيروزي بزرگ، يكسال پس از در اختيار گرفتن «فاو»، با دست بالاي نظامي جنگ را متوقف كنند؛ تلاشي كه ناكام ماند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون