سرطان، ميزبانان نو و بازخواني فرهنگي
دهباشي ميزبان نو سرطان است كه دلهاي بسياري در جهان ايراني براي سلامتش ميتپد، همانگونه كه دل او براي ايران و فرهنگ آن در اين سالها لرزيده و تپيده است.
3- علي دهباشي در جامعه امروز ايران پلي از جنس فرهنگ ميان نسلهاي ديروز و امروز و فردا و ميان پهنههاي گوناگون انديشه و دانش و هنر بوده و هست. قصه شبهاي بخاراي او روايت همه ايران و همه ايرانيان بدون هيچ چارچوببندي و گزينشگري است. او در كشف و استخراج ذخاير فرهنگي و تمدني ايران با دستان خالي كاري كارستان كرده است.
در هر شبي از شبهاي بخارا و در هر صبح و عصري از روزهاي ديگر به همت او جلوهاي جذاب از آفرينش و زايندگي فرهنگي به ميان آمد و همين حتما دعاهاي نيمهشباني را به دنبال داشته و دارد كه ميتواند دفع صد بلا بكند و از سرطان هم ميدان جديدي در سختکوشي او بسازد.
4- دهباشي از ميدانداران گفتوگو در ايران است، آن هم گفتوگوهاي فرهنگي و ميدان مقدم در گفتوگو ميدان فرهنگ است. به دلايل مختلف ميتوان گفت كه نياز اساسي ايران امروز نياز به گفتوگو است يعني به ميزاني كه گام در مسير گفتوگوي فرهنگي بگذاريم و در آن توانا شويم، بهتر ميتوانيم به حوزههاي ديگر حتي به حوزههاي سياسي، اجتماعي و اقتصادي بپردازيم. گفتوگو يك مفهوم تزييني نيست. گفتوگو فهم و خلق معنايي مشترك و ياد گرفتن نقشآفريني در كنار همديگر و نه در برابر هم است. فهم و توانش گفتوگوهايي از اين دست حداقل پنج لازمه دارد. اول اينكه بتوانيم اين پيشفرض را بپذيريم كه گفتگو و تفاهم بر ستيزه و منازعه و دوري از همديگر، اولويت و ارجحيت دارد. دوم اينكه مقولههاي اصلي گفتوگو را از جنس فرهنگ بدانيم. سوم اينكه بپذيريم كه گفتوگو بدون پذيرش تنوع و تفاوت ناممكن است. در جهاني به سر ميبريم- چه جهان بزرگتر ما و چه جهان ايراني ما- كه واقعيت آنها سرشار از تنوعها و تفاوتهاست. چهارم اينكه به مباني اخلاقي و رفتار مدني و پيشينگي اخلاق در گفتوگو توجه كنيم. پنجم اينكه قدرت فهم و تحمل اقتضائات و سازوكارهاي ورود به ميدان گفتوگو را داشته باشيم. با اين مباني و مقدمات است كه ميتوان تلاشها و رهاوردهاي دهباشي را ارج نهاد.
5- اگرچه فرهنگورزان، مساله ايران را «ضعف گفتوگو» ميدانند، اما بايد در كنار آن سخن جامعهشناسان و صاحبنظران علوم اجتماعي را نيز شنيد كه مساله ايران را عمدتا «تهديد» يا زوال همبستگي اجتماعي ميدانند. تضعيف يا زوال همبستگي اجتماعي يعني ناتوان شدن اجتماع ايراني و آسيبپذيري آن در برابر سياست و ثروت و نهايتا ظهور شهرونداني ناراضي، بياعتماد و نااميد. در ميانه چنين چالشها و تنگناهايي وجود «روشنفكران گفتوگويي» كه مرزكوشاند و به توانمندي جامعه ايراني ميانديشند سخت مغتنم است. اثربخشي علي دهباشي در جهان غير سرطاني زبانزد عام و خاص بوده، از اين پس حضور او در جهان سرطانيها و جهان زيست سرطاني هم به لطف خداوند تاثيرگذار و اميدآفرين خواهد شد.