برنامه اصلاحات عربستان به دليل جنگ غزه درگير آينده مبهمي شده است
بن سلمان معلق در دوراهي تهران-تلآويو
احسان پناهبر
طرح نوسازي پادشاهي سعودي كه وليعهد آن، محمد بن سلمان بنيانگذار آن است و در برنامه چشمانداز 2030 به تفصيل بدان پرداخته شده است، به چالشهاي متعدد ملي و منطقهاي ميپردازد. تغييري كه از سوي بن سلمان به دليل ارتباطات سياسي او به وجود آمده است، شور و شوق عمومي را به ويژه در ميان جوانان برانگيخته است. رياضت اقتصادي شديدي كه پس از كاهش شديد قيمت نفت در سال 2014، پادشاهي سعودي را به لرزه انداخت، راه را براي جايگزيني تغييري كه بن سلمان با تاييد پدرش تجسم كرده بود، هموار كرد: چشمانداز 2030 كه تحت نظارت و مسووليت او قرار گرفته است، از طريق صندوقي مستقل موسوم به صندوق سرمايهگذاري عمومي (PIF) تحت رياست خود او اجرا ميشود. هدف اين صندوق اين است كه تا سال 2025 از 1700 ميليارد دلار فراتر رود. اين پشتيبان مالي بالقوه پروژههاي بزرگ براي طراحي مجدد مناظر اجتماعي، شهري، سرزميني و گردشگري سعودي (شهر باستاني ٱلْعُلا، شهر گردشگري القِدِّية، كلان پروژه درياي سرخ، كلان پروژه نئوم و غيره) را فراهم ميكند. اما مشكلات عديدهاي بر سر راه اين وليعهد جوان وجود دارد. ابهامات فراواني درباره آينده اين پادشاهي به چشم ميخورد، به خصوص اينكه بهار عربي نشان داد هيچ كس مصون از توفان نيست. علاوه بر اين، هزينه گزاف اصلاحات محمد بن سلمان، بحرانهاي اقتصادي و بهداشتي جهاني ناشي از شيوع
كوويد-19، جاهطلبيهاي او را با مشكل مواجه كرده است. چالشهاي عمده ديگري نيز در دستور كار او قرار دارند. كاهش شديد قيمت نفت در 9 مارس 2020 منجر به افزايش قابل توجه كسري بودجه شد. دولت رياض اگرچه به آتشبس با انصارالله تن داده است، همچنان شبح درگيري با اين جنبش را بر سر خود ميبيند كه علاوه بر تحميل هزينههاي دفاعي، با كاهش ملموس سرمايهگذاري در عربستان مواجه است. همچنين، بحران در روابط اين بازيگر با اين متحد ايالاتمتحده ادامه دارد. تغييري كه شاهزاده ارايه ميكند، پرسشهايي را در مورد تاثير حكومت مطلقه او ايجاد ميكند. شاهزاده مضطرب كه همه جا در كار پيچيده اصلاحات حضور دارد، به نظر ميرسد كه فرسنگها با تحقق وعدههايش فاصله دارد. در اين ميان، او كه داشت يكييكي مشكلات پيش گفته را مديريت ميكرد و حتي در اين راه روابط رياض با تهران و دوحه را نيز عاديسازي كرده بود، از مشكل عمدهاي غفلت كرد: مساله فلسطين و اشغالگري اسراييل كه به جنگ و فاجعه غزه ختم شده است.
شبح جنگ غزه
جنگ غزه، محمد بن سلمان را در مخمصهاي گرفتار كرده است. در واقع غزه كه منطقهاي عربي است كه ميرود دوباره از سوي رژيم اسراييل اشغال شود، از يكسو و قدرت گرفتن گروههاي مقاومت در آن
از سوي ديگر وضعيت را براي بن سلمان بغرنج كرده است. آنگونه كه فارن افرز نوشته، غزه را حماس اداره ميكند، جنبشي كه به شدت با پادشاهيهاي منطقه سر ستيز دارد و به دليل وابستگياش با نهضت اخوانالمسلمين، نسبت به نيات اميرنشينها و پادشاهيهاي عربي به شدت بدبين است، اما باتوجه به محبوبيت آرمان فلسطين در بين شهروندان سعودي، محمد بن سلمان بايد در كنار فلسطينيها قرار گيرد كه در سراسر جهان عرب و اسلام قربانيان تجاوزات و اشغالگري اسراييل تلقي ميشوند. از سوي ديگر، پادشاهي سعودي ميخواهد امنيت خود را تقويت كند و اميدوار است كه با عاديسازي روابط با اسراييل، بتواند با ايالاتمتحده و متحدان منطقهاي واشنگتن اتحادي امنيتي برقرار كند. اما رياض زماني كه اسراييل غيرنظاميان غزه را بمباران ميكند و از به رسميت شناختن حق فلسطينيان براي داشتن كشور خود امتناع ميورزد، چنين روابطي را ايجاد نخواهد كرد.
در همين رابطه، برنارد هيكل، تحليلگر جهان عرب در فارن افرز مينويسد كه جنگ در غزه تغييرات مدنظر بن سلمان را پيچيده كرده است.
هدف عربستانسعودي همچنان عاديسازي روابط با اسراييل است، اما پادشاهي سعودي خواستار قيمت بسيار بالاتري براي روابط ديپلماتيك خود است. اكنون سعوديها اصرار دارند كه اسراييليها امتيازات تضمين شدهاي را ارايه دهند كه منجر به ايجاد كشور فلسطيني بادوامي شود. آنها همچنين در تلاشند تا واشنگتن را متقاعد كنند تا كشور فلسطين را رسما
به رسميت بشناسد و در عين حال از شوراي امنيت سازمان ملل متحد نيز بخواهد كه اين كار را انجام دهد. هيكل معتقد است كه انگيزه سعوديها براي متقاعد كردن اسراييل و ايالاتمتحده فقط كاهش رنج فلسطينيان نيست. رياض مدعي است كه اگر مناقشه اسراييل و فلسطين حل شود، تهران تضعيف خواهد شد و به اين طريق ميتواند يكي از رقباي منطقهاي خود را از دور خارج كند. سپس پادشاهي ميتواند تحول ملي خود را از سر گيرد و چشمانداز خود را براي ايجاد منطقهاي تحت نفوذ و با محوريت خود محقق كند.
با اين حال، اكنون بيش از چهار ماه از جنگ اسراييل و حماس ميگذرد، همه گامها براي عاديسازي عربستان با اسراييل معلق شده است.
آنا جاكوبز، تحليلگر ارشد مسائل خليجفارس در گروه بينالمللي بحران (ICG) معتقد است كه «هر نوع مذاكرات عاديسازي عربستان و اسراييل در اين زمان براي رياض بسيار سمي خواهد بود. جاكوبز معتقد است از آنجايي كه جنايات گسترده اسراييل در غزه، افكار عمومي عربستان و جهان عرب را «در خود غوطهور» ميكند، از سرگيري مذاكرات عاديسازي براي رياض «از نظر سياسي به بمبي ساعتي» شبيه خواهد بود. تظاهراتي در سراسر منطقه به راه افتاده است كه خواستار پايان دادن به تجاوزات اسراييل به غزه و حتي در حمايت از حماس شدهاند. جاكوبز گفت، اگرچه ممنوعيتهاي شديد آزادي بيان، خيابانهاي عربستان را ساكتتر از كشورهاي همسايه كرده است، كانالهاي رسانههاي اجتماعي عربستانسعودي خشم خود را نسبت به اسراييل نشان داده است. در واقع، به نظر ميرسد هرگونه تلاش در اين زمينه با شكست مواجه خواهد شد. بنابراين، يكي از گامهاي مهم در پيشبرد اهداف جاهطلبانه بن سلمان در هوا معلق مانده است و او در اين برهه نخواهد توانست روابط خود با رژيم اسراييل را عادي كند.
لفاظي نه اقدام
به علاوه، رهبري عربستانسعودي در لفاظيهاي خود در زمان جنگ با دقت عمل ميكند و سعي دارد نظر مردمي كه به طور فزايندهاي از اسراييل نااميد و متنفر شدهاند را تا حدي تعديل كند و علاقه آن به حفظ توافق عاديسازي با تلآويو برگرداند. به نظر ميرسد بن سلمان خود رهبري ديپلماسي عمومي را به عهده گرفته است. نشست سران عربي-اسلامي كه در بحبوحه جنگ غزه در رياض برگزار شد، دهها تن از رهبران عرب و جهان اسلام را گردهم آورد كه خواستار توقف فوري عمليات نظامي اسراييل در غزه شدند.
وليعهد سعودي همچنين خواستار راهحل دو كشوري است كه در ابتكار صلح عربي به رهبري عربستان در سال 2002 بيان شده است. اما از آنجايي كه جنگ ادامه دارد و غيرنظاميان به شكل بيرحمانهاي كشته ميشوند، لفاظيهاي «وضعيت موجود» سعوديها براي مقابله با خشم عمومي قطعا قافيه را ميبازد. به عقيده ناظران، سعوديها تحت فشار هستند تا چيز كمي قدرتمندتر و موضعي قويتر ارايه دهند. بنابراين درخواست براي تحريم تسليحاتي اسراييل راهي براي رياض بيشتر جهت تسكين احساسات جريحهدار شده عمومي است تا اقدامي عملي با نيت واقعي عليه اسراييل. عامر سبائله، تحليلگر سياسي اردني معتقد است كه درخواست محمد بن سلمان براي تحريم تسليحاتي سياسي نبود، بلكه اقدامي براي سعوديها تلقي ميشد كه با ورود به درگيري از جنبههاي بشردوستانه، «خود را در خط مقدم قرار دهند و در عين حال رويكردي واقعبينانه اتخاذ كنند.» همين امر آنها را در موقعيت بهتري براي ايفاي نقش كليدي در مذاكرات سياسي پس از جنگ قرار ميدهد، چراكه از يكسو افكار عمومي را اقناع كرده و از درگيري شديد با اسراييل نيز اجتناب كرده است. در همين حال، در مذاكرات كنوني جنگ، عربستانسعودي با فقدان كانال موثري با حماس، سعي دارد ابتكار عمل را از طريق فشار بر تلآويو
به دست آورد. به نظر ميرسد امنيت داخلي عربستانسعودي براي توسعه و پيشرفت مدنظر بن سلمان به امنيت منطقه گره كوري خورده است. رهبر دوفاكتو سعودي ميداند كه در خانه شيشهاي ساكن است و نه تنها پرتاب نكردن سنگ از طرف او كافي نيست، بلكه بايد بتواند به ديگران هم فشار آورد كه اين كار را نكنند. او بايد با تمام توان ديپلماتيك خود نتانياهو را متقاعد كند كه هر چه زودتر جنگ و فاجعه را در غزه تمام كند و پيش از مذاكره بر سر عاديسازي با عربستان، به راهحل دوكشوري تن دهد. دستكم تا بدينجا كابينه نتانياهو با هر دو درخواست مخالفت جدي داشته است. حمله به آخرين پناهگاه مردم غزه در رفح آغاز شده است و مذاكرات آتشبس نيز آيندهاي ندارد. بنابراين، بن سلمان بايد اين روزها علاوه بر خاكستر شدن غزه در نتيجه آتشافروزي اسراييل، آتش گرفتن آمال و آرزوهاي خود در آتش اين جنگ و ناامنيهاي آينده منطقه را تصور كند. حماس در توفانالاقصي شايد هدفش ضربه به اسراييل بوده باشد، اما مهمترين هدف اين جنبش از اين عمليات بيدار كردن سران عرب از خواب غفلت نسبت به وضعيت فلسطين بود. آنها در تلاش بوده و هستند تا آرمان فلسطيني را به عنصري وجودي در افكار عمومي عرب، به خصوص در عربستانسعودي بدل كنند. به گفته ناظران اگر بن سلمان پيشرفت ميخواهد، بايد هر چه در توان دارد براي آرمان فلسطين خرج كند.