۱۰۰ پيشگام پزشكي تاثيرگذار تاريخ به انتخاب بريتانيكا
در اين كتاب میبينيم كه چگونه انسان گام به گام به روش آزمون و خطا بر معرفت خويش میافزايد و سطر به سطر از كتاب طبيعت رازگشايی میكند. میبينيم كه هر آزمايشی، آزمايش ديگری را به دنبال دارد تا يك فرضيه را تاييد يا رد كند. به تدريج حقيقت علمی آشكار میشود و پزشكان آن را میپذيرند و به اجماع میرسند.
میبينيم كه چگونه تاثيرگذاران اوليه پزشكی مانند بقراط، جالينوس، رازی و ابنسينا طولانیترين تاثير را در پزشكی داشتهاند و میبينيم چگونه نظريهها، روشهای آنان به تدريج اصلاح شد، تغييريافته يا رد شده است، به طوری كه اگر آنها به پزشكی امروزين نظر كنند و ببينند كه كوششی را كه آنها آغاز كردند، چه تغيير عظيمی يافته است، انگشت حيرت به دندان میگيرند. شايد هم به پاس اين موفقيت بزرگ لبخند بزنند، اما اين موضوع به هيچوجه از قدر و ارزش آنها نمیكاهد. ما بايد سپاسگزار آنان باشيم. هر پيشگام بر شانه پيشگام ديگر گام گذاشته و بالا رفته است تا بنای عظيم پزشكی نوين را بسازد. چه نظريات و روشهای درمانی و دارويی او را قبول داشته باشد، اصلاح كرده باشد يا رد كرده باشد. بدون درك و فهم دانش پزشكان پيشين، پزشكی به پيش نمیرفت.
در اين كتاب میخوانيم كه چگونه وساليوس پس از تشريح تعداد زيادی انسان و دريافتن اينكه كالبدشناسی جالينوس و ابنسينا اشتباه است، چون از روی بدن جانوران استفاده شده است و نه انسان، به اهميت مشاهده و آزمايش در پزشكی میرسد و نقلقول كوركورانه گفته بزرگان پزشكی گذشته را به كناری مینهد، اما اين نقد نظريهها و روشهای درمانی پزشكان گذشته و پذيرش نظريههای جديد به آسانی به دست نيامد. بسياری از اين پيشگامان در ابتدا مسخره شدند و مورد اذيت و آزار قرار گرفتند. مارچلو مالپيگی به خاطر پژوهشهايش روی بافتهای گياهان و جانوران با مخالفت روبهرو شد. خانهاش سوزانده شد و ابزارها و ميكروسكوپش خرد شد و مقالات، كتابها و دستنوشتههايش نابود شد. حتی در آغاز قرن بيستم در كشور امريكا كسانی مانند مارگارت سنگر، پيشگام بهداشت مادر و نوزاد و تنظيم خانواده، به خاطر توزيع بروشورهايی كه تنظيم خانواده و محدوديت تعداد فرزندان را تبليغ میكرد بازداشت شد و پس از ايجاد اولين كلينيك پيشگيری از بارداری به زندان افتاد. در اين كتاب میخوانيم پزشكان در قرون گذشته چه عمر كوتاهی داشتند و در اثر ابتلا به بيماریهای سادهای فوت میكردند كه اكنون همه اين بيماریها درمانپذيرند. به خاطر كوششهای مداوم همه آنها بود كه طی قرون اخير ميانگين متوسط عمر، نه تنها پزشكان، بلكه كل جوامع انسانی افزايش يافته است. در برابر نظريات انقلابی درست و كوششهايی كه برای كشف ساختمان بدن انسان و شناخت بيماریها انجام میشد نظرياتی هم ابراز میشد كه بعدها رد شد. نظريه اخلاط اربعه و نظريه امزاج چهارگانه يونانيان و رومیها كه به جهان اسلام هم وارد شد، با كشف ميكروبها و ويروسها به كلی رد شد. معلوم شد كه بسياری از بيماریها بر اثر موجودات ذرهبينی ايجاد میشود و نه برهم خوردن تنظيم اخلاط و مزاجها. ويليام آسلر معروفترين پزشك اوايل قرن بيستم میگفت كه امكان ندارد كه بتوان شكم انسان را باز كرد، اما با ابداع داروهای بيهوشی، ضددرد، ضدعفونت، نه تنها شكم انسان باز شد، بلكه تعويض و پيوند اندامهايی مانند قلب و كبد ممكن شد.