• ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5737 -
  • ۱۴۰۳ يکشنبه ۲۶ فروردين

شهرهاي «دور افتاده»

بهروز مرباغي

در ادبيات اجتماعي، بارها و بارها با اصطلاح «شهر دور افتاده» مواجه مي‌شويم. غالبا مي‌شنويم فلان مدير يا مسوول وقتي از شهر و ديار خود ياد مي‌كند، آن را «دور افتاده» مي‌نامد. اولا معلوم نيست منظور از اين «دور» چه مسافتي است و از كجا و كدام نقطه دور است. آيا منظور «دور از پايتخت» است يا دور از مثلا مركز استان؟ اما در دل اين عنوان و اصطلاح، نوعي حسرت و گلايه نهفته است. دور افتاده را درباره هر شهر و دياري به كار بگيريم، در دل خود مفهوم «دور از توجه» را دارد. يعني «كسي حال ما را نمي‌پرسد، هيچ‌كس نمي‌داند اوضاع و احوال ما چطور است». اين همان درد مزمني است كه در بسياري از شهرهاي ما وجوددارد. ما گنجينه‌ها و استعدادهاي فراواني در شهرها و حتي روستاهاي كشور داريم ولي نه تنها رسانه‌ها و نهادها و فضاهاي خبري به آنها بي‌توجه هستند، بلكه اغلب مردم هم خبري از آنها ندارند. غالب شهرهاي جنوبي ما در چنين فضاي بي‌خبري سير مي‌كنند. 
منظور بي‌خبري اهالي آن شهرها از اوضاع كشور و جهان نيست. منظور بي‌خبري مردم و دولت از داشته‌ها و استعدادهاي آن شهرهاست. تصورش را بكنيد كه در هيچ كتاب رسمي معماري و شهرسازي ما صحبتي از بافت تاريخي يگانه‌ و خاص بوشهر نيست. در هيچ اثر آموزشي حتي دانشگاهي ما خبري از سيراف و ارزش‌هاي باستاني و بي‌نظير آن نيست. انگار كشور در مرز استان فارس به آخر رسيده است. بگذريم كه محوطه‌هاي باستاني بندر سينيز يا بندر مهروبان حتي براي بسياري از شهرسازان، معماران و باستان‌شناسان هم شناخته‌شده نيست. چرا چنين است؟ فعلا نمي‌دانيم يا لازم نيست واردش بشويم. اما وارد اين مبحث مي‌شويم كه وظيفه تك‌تك مردم به ويژه فعالان مدني است كه در غياب توجه دولت و حكومت، اين داشته‌ها را بشناسند و به رخ بكشند. يقين بدانيم آينده مدني كشور با اين داشته‌ها رقم خواهدخورد نه با اقدامات فلان حكومت يا دولت. الان، با اطمينان مي‌شود گفت در جامعه ما، در كنار «جريان رسمي» و حاكم، جريان نيرومندي هم وجود دارد كه راه خود را مي‌رود. بي‌توجه به تاثيرات يا خواسته‌هاي جريان رسمي. به خوب و بد بودن اين روند كاري نداريم. مهم آن است كه چنين جريان نيرومندي وجود دارد و آينده، قاعدتا، متاثر از آن خواهدبود. بهتر آن است كه اين جريان روال منطقي و مترقي در پيش بگيرد و دچار اعوجاج و انحراف نشود. چگونه چنين اميدي محقق مي‌شود؟ اين‌گونه كه اين جريان‌(ها) در محدوده تنگ يك شهر و ديار باقي نمانند و تجربه و پشتيباني ديگر افراد و شهرها را پشتوانه خود بدانند. اگر چنين شود، عنوان «دورافتاده» براي اين شهرها بي‌معنا مي‌شود و مردم تمام شهرها خود را نزديك و همجوار تمام شهرهاي ديگر تلقي‌مي‌كنند. كمك مي‌گيرند و كمك مي‌رسانند. رشد مي‌يابند و سبب رشد مي‌شوند. جامعه مدني يعني اين!
معمار و مدرس دانشگاه

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون