• ۱۴۰۳ شنبه ۱۵ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5747 -
  • ۱۴۰۳ پنج شنبه ۶ ارديبهشت

گفت و گو با عباس عبدی درباره یادداشتی که پیش از پاسخ کوبنده ایران به صهیونیست‌ها نوشته بود

اسراييل‌ضربه راهبردي خورده است

گروه سیاسی| عباس عبدي روز قبل از حمله ايران به اسراييل يادداشتي نوشت كه درباره ايران و رژيم صهيونيستي بود. اين يادداشت روز بعد و پس از حمله پهپادها وموشك‌هاي ايران به سرزمين‌هاي اشغالي منتشر شد .تحريريه روزنامه و همچنين آقاي عبدي اطلاع نداشتند كه حمله‌اي در راه است. بعد از حمله در برخي رسانه‌ها اعلام شد كه عليه آقاي عباس عبدي و روزنامه اعتماد اعلام جرم شده است. از آنجا كه 10 روز از اين ماجرا گذشته و احضاريه‌اي براي هيچ‌كدام ارسال نشده، تصميم گرفتيم درباره نظرات آقاي عباس عبدي كه در آن مصاحبه اعلام شده بود گفت‌و گويي داشته باشيم كه مي‌خوانيد:

 

آقاي عبدي! ماجراي احضار شما به كجا انجاميد؟

هنوز اقدام قضايي به بنده اعلام نشده است.

آيا فكر مي‌كنيد منتفي شده است؟

نمي‌دانم؛ ولي با توجه به توضيحاتي كه داده‌ام و از مفاد آن مطلع هستند، به گمانم برداشت دقيقي از نوشته من نداشتند. البته معتقد نيستم كه براي نوشتن بايد براي كسي اعلام جرم كرد، اگر نوشته افراد متضمن دروغ و جعل نباشد، صرفا تحليل و نظر باشد، بايد محترم شمرده شود. و اين را نشانه قدرت مي‌دانم. هر چند معتقدم كه با توجه به شرايط كلي كشور نيز برخي از مسائل را بايد به عنوان نويسنده رعايت كنيم. البته اكنون كه مرز رسانه داخلي و خارجي برداشته شده است، متأسفانه نويسندگان داخل و در رسانه‌هاي رسمي كشور در موقعيت نابرابري با كساني كه در خارج هستند قرار دارند و اين نابرابري يكي از عوامل خروج مرجعيت رسانه‌اي از داخل است و اين خطر امنيتي براي ايران دارد.

با توجه به آن اعلام جرم، گفتيد كه ديگر در اين موضوع خاص نمي‌نويسيد. آيا اكنون كه حداقل تا حالا منتفي شده، باز هم اظهارنظر نخواهيد كرد؟

اگر اعلام جرم را اعلام نكرده بودند، بهتر بود. من متأسف شدم كه چرا بايد چنين تصوري را در جامعه القا كرد كساني كه سعي در نوشتن تحليل‌هاي منطقي دارند، نيز با اعلام جرم مواجه مي‌شوند؟ اگر بدون اعلام بود، من هم خبرش را مثل موارد ديگر منتشر نمي‌كردم. با اين حال اكنون مي‌توانم حرف بزنم، چون گمان مي‌كنم نظراتم دچار تعبيرهاي ناخواسته نخواهد شد.

پس اولين سوال را مي‌پرسم؛ آيا ايران مي‌توانست پاسخ ندهد؟

در عمل مي‌توانست، همچنان كه در موارد ديگر هم چنين كرده بود. ولي در سياست نمي‌توانست، زيرا سياست با روابط شخصي فرق مي‌كند. در روابط شخصي «گذشت و عفو» و «بزرگ‌منشي» و اين گونه رفتارها معني مي‌دهد و اتفاقا پسنديده هم هست. با گذشت از ديگران مي‌توان اختلافات را بهتر حل كرد تا انتقام گرفتن. در عفو لذتي است كه در انتقام نيست. ولي در سطح سياست به‌ويژه در سطح بين‌الملل، گذشت بي‌معناست و چه بسا موجب تشديد خصومت هم باشد. پس پاسخ ندادن موجب تشديد بحران مي‌شود. ولي در هر حال بايد به اثرات اين پاسخ توجه داشت. اين اتفاقات موجب مي‌شود تنش ميان دو طرف از حالت انعطاف‌پذير و الاستيكي به وضعيت متصلب تغيير شكل بدهد. پيش از اين طرفين اقداماتي را عليه يكديگر انجام مي‌دادند. گاه مستقيم، گاه غيرمستقيم و اغلب بدون پذيرش رسمي، در حالي كه ناظران سياسي مي‌دانستند كه كدام طرف، مستقيم يا با واسطه پشت ماجراست. با اين حال وضعيت آنها مثل مشت‌هايي است كه بوكسورها به كيسه چرمي لاستيكي مي‌زنند. ابتدا قدري تغيير شكل داده، فرورفتگي و عقب‌نشيني كرده، سپس بازگشت به حالت اول را شاهديم. پس اكنون ماجرا فرق كرده و از حالت الاستيكي و انعطاف‌پذيري به حالت نيمه شكننده تبديل شده و در ادامه به وضعيت شكنندگي خواهد رسيد. به عبارت ديگر ضربات عليه يكديگر پرهزينه است و به‌ صورت متعارف قابل ترميم نيست و هزينه بازي را بالا برده و امكان ادامه بازي را كم كرده است.

پس آيا مي‌توان نتيجه گرفت كه بحران ميان ايران و اسراييل تشديد شده است؟

در واقع همان‌گونه كه گفتم اين بحران شكننده‌تر شده است. شما به راحتي مي‌توانيد به يك جسم الاستيك ضربه بزنيد بدون اينكه نگران شكستن آن باشيد، ولي چنين ضربه‌اي را به راحتي به شيشه نمي‌زنيد. بنابراين مديريت امور از اين پس اهميت دارد.

آيا به همين علت ايران پاسخ حمله بعدي اسراييل را نداد؟

طبيعي است كه طرف مقابل هم نمي‌خواسته كه ايران پاسخ بدهد، لذا ضربه محدودي را انتخاب كرده كه اين شيشه نشكند. به عبارت ديگر طرفين از يكديگر تحليلي داشته‌اند كه منجر به مهار بحران شود. فراموش نكنيم كه موضع غربي‌ها به ويژه ايالات متحده نيز در عدم رغبت آنان به رشد تنش نيز مهم بوده است.

گمان مي‌كنيد كه زدن سفارت و پاسخ ايران و نيز پاسخ بعدي اسراييل متوازن بود؟

به نظر مي‌رسد كه اين ماجرا از نظر تاكتيكي و نظامي و خسارات وارده متوازن نبود. در هر حال سفارت ايران را زدند و ايران تعدادي از فرماندهان خود را از دست داد و چنين خسارتي حداقل با اطلاعات موجود به اسراييل وارد نشده است. ولي از نظر راهبردي كفه حمله كاملا به سود ايران بود. به عبارت ديگر اعلام رسمي و با اطلاع يافتن طرف مقابل و حمله از خاك ايران به اسراييل، فارغ از جزييات ماجرا و با آن حجم حمله يك پيروزي راهبردي بود. به‌ويژه كه انتظار قبلي به عدم حمله بوده است. به نظر مي‌رسد كه اقدام ايران نيز معطوف به همين هدف بوده و نه وارد كردن خسارت. فراموش نكنيم كه ايالات متحده و بريتانيا و ديگر كشورهاي غربي دربست در كنار اسراييل ايستاده بودند.

اين پيروزي راهبردي چه آثاري در ايران مي‌تواند داشته باشد.

رسيدن به پيروزي هميشه ممكن است و حتي در مواردي ممكن است راحت رخ بدهد، مهم حفظ و تثبيت آن است. اجازه بدهيد كه مستندتر صحبت كنم. در سال ۱۳۸۸ تحليلي نوشتم از وضع ايران و براي اطلاع مقامات فرستادم. بخشي از اين تحليل چنين است: پيش از خرداد ۸۸ بارها نوشته بودم كه حكومت در ايران از ۴۰۰ سال گذشته يعني از زمان اوج صفويه تا كنون هيچگاه بدين پايه كه اكنون هست، قدرتمند نبوده است، ولي هميشه بلافاصله اضافه مي‌كردم كه متاسفانه اين قدرت با نوعي از بي‌ثباتي هم همراه است. افزايش قدرت حكومت مثل مناره‌اي است كه قد مي‌كشد و بلند‌تر مي‌شود، اما به تناسب اين ارتفاع پايه‌هاي آن عميق‌تر و پهن‌تر نشده است. بنابراين به‌رغم اوج گرفتن، بر ناپايداري آن افزوده شده است و اين پايه‌ها در حكومت چيزي نيست جز قدرت نرم‌افزاري آن. اگر از اين زاويه نگاه كنيم، هر دستاورد خارجي بايد از دو طريق پايدار و مستحكم شود. اول از طريق قرار دادن آن در دل يك سياست خارجي معقول و قابل دفاع و عملي. دوم از طريق حمايت داخلي. يك دستاورد خارجي را مي‌توان مثل دست يافتن به يك بازيكن عالي فوتبال دانست كه فقط هنگامي مفيد و موثر است كه ۱۰ بازيكن ديگر نيز كمابيش هم‌سطح او باشند؛ زمين و امكانات و دريافتي و استاديوم و اقتصاد باشگاه خوب باشد والا آوردن رونالدو در يك تيم ايراني هيچ فايده‌اي براي فوتبال ما ندارد و همه هزينه‌هاي آن، زيان است. حمايت داخلي از اين اقدام از دو طريق ممكن است. اول احترام گذاشتن به مردم و مطالبات آنان. روشن است كه وضعيت كنوني در مواجهه با زنان و با اين ويديوهايي كه منتشر شده در تعارض با اين مساله است. دوم و سوم و چهارم نيز بهبود اقتصادي است. پيروزي‌هاي خارجي به سرعت فراموش مي‌شوند بايد از طريق بهبود شرايط تثبيت شوند والا به ضد خودشان بدل خواهند شد.

نكته مهم ضربه راهبردي است كه اسراييل در مجموعه ماجراي اخير خورده است كه در آينده به آن خواهم پرداخت.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون