• ۱۴۰۳ يکشنبه ۱۰ تير
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5775 -
  • ۱۴۰۳ پنج شنبه ۱۰ خرداد

به مناسبت برپايي نمايشگاه «خط­‌نگاره‌ها در فرش» ابراهيم حقيقي

حقيقت فرش­‌هاي حقيقي!

شادي تاكي

نام ابراهيم حقيقي ناآشنا نيست و اغلبِ اهل هنر با سابقه‌ طولاني، تنوع و تعدد آثارش آشنا هستند. او هنرمندي است كه نخستين سال‌هاي ورود حرفه‌اي‌اش به ميدان هنر، برابر با اواخر دهه‌ 40 خورشيدي بود و تاكنون زمينه‌هاي مختلفي از گرافيك و نقاشي تا عكاسي و فيلم‌سازي را تجربه كرده است. حقيقي امسال در تاريخ ۲۱ ارديبهشت‌ماه، تعدادي از خط نگاره‌هايش را كه مجموعه‌اي شناخته شده از اشعار فارسي هستند و اغلب در طول سال‌ها به شكل نمايشگاه، كتاب و... به مخاطبان معرفي شده‌اند، با عنوان «خط‌نگاره‌ها در فرش» به تعداد تقريبا 20 اثر در گالري اعتماد به نمايش گذاشت که تا 8 خردادماه امكان بازديد براي عموم را داشت. در واقع ابراهيم حقيقي اين‌بار خط‌نگاره‌ها را از بستر قلم، كاغذ و بوم، راهي گره‌هاي رنگين و درهم بافته شده بر فرش كرده است و آن‌ها را بر بستري تازه به تصوير مي‌كشد.

بنابراين بازديد از نمايشگاه او سبب شد تا در مقام كسي كه به واسطه‌ دانش آموختگي در دو رشته‌ طراحي فرش و گرافيك، سالياني روي پيوند اين دو مطالعه و كار  كرده‌ام، در چالشي ذهني بر چگونگي كاربرد تكنيك بافت -‌يعني گره‌بافته‌ها در قالب قالي، گليم و ديگر مفرش‌ها- به عنوان يك رسانه براي نمودِ ايده در بيان هنر معاصر، بيشتر تأمل نمايم و در حد بضاعت، نتيجه‌ اين انديشه را با مخاطبانم به اشتراك بگذارم.
به محض ورود به نمايشگاهِ «خط‌نگاره‌ها در فرش» در فاصله‌ كمي از درب ورودي با نخستين فرش مواجه مي‌شويم، فرش‌ها با ابعاد مختلف و اغلب پشت به پشتِ يكديگر در فضاي گالري توسط استندهايي مخصوص چيدمان شده و توضيح كنار هر اثر، معرف اين است كه در كارگاه‌هاي قالي‌بافي شهرهاي مختلف، از رشت تا اراك، رفسنجان و تهران توليد شده‌اند. اين اطلاع‌رساني از محاسن معرفي فرش‌هاي اين نمايشگاه است و دليل تفاوت در نوع بافت، تعداد گره و اندازه‌ پرزها را مشخص مي‌كند. اغلب فرش‌ها خط‌نگاره‌هايي را به تصوير كشيده‌اند كه پيش‌تر در كتاب «خط‌نگاره‌ها»ي حقيقي يا در قالب نمايشگاه‌هاي مختلف او ديده شده‌اند، آثار شناخته شده‌اي همچون «به آفتاب سلامي دوباره خواهم كرد» و نمونه‌هايي از اين دست كه مخاطبِ آشنا با آثار ابراهيم حقيقي، آنها را روي كاغذ و هم كار شده بر بوم ديده است، بار ديگر از مجراي رسانه‌ فرش مي‌بيند. اينجاست كه نخستين و مهم‌ترين سوال از ذهن مي‌گذرد، دليل انتخاب اين رسانه (فرش) چيست؟ و اگر بر سخن معروف مك لوهان كه رسانه را همان پيام مي‌داند تكيه زنيم، نمودِ اين خط-نگاره‌ها در بستر فرش چه پيامي را منتقل مي‌كند كه ديگر رسانه‌ها مانند كاغذ و بوم كه پيش‌تر براي آنها استفاده شده بود، منتقل نمي‌كرد؟ 
به نظر مي‌آيد براي جست‌وجوي پاسخ بايد كمي به گذشته بازگشت؛ آنچه مسلم است در دهه‌ ۴۰ خورشيدي و در پي آشنايي هر چه بيشتر هنرمندان ايراني با تحولات جهاني، رويداد تاثيرگذاري كه به نام مكتب سقاخانه در عرصه‌ هنرهاي تجسمي پا گرفت، ارجاع به هنرهاي سنتي و اشياي دست ساخته‌ گذشته را بيشتر نمود تا جايي كه هنرمندانِ منتسب به اين مكتب در آثار خود مستقيم يا غيرمستقيم، با بهره‌مندي از مفهوم يا تكنيك، به صنايع دست‌ساز گذشتگان توجه نشان دادند كه دست‌بافته‌ها نيز مستثني از آن نماندند، به‌ويژه در پي جست‌وجوها و پژوهش‌هاي پرويز تناولي روي دست‌بافته‌هاي عشايري و گبه‌ها كه تا آن روزگار در مباحث هنري كمتر شناخته شده بود، اين نوع مفرش‌ها مورد توجه قرار گرفت و تناولي نخستين كسي بود كه با دانشي كه در اين زمينه به دست آورد، ايده‌هايي را با مفاهيمي همراستا و برگرفته از دنياي فولكلور نقوش گبه‌ها (به ويژه گبه‌هاي شيري)، مختصِ دست‌بافته‌هايش طراحي ‌نمود و براي اجرا به بافندگان محلي سپرد. تناولي سعي داشت كه يك شيوه‌ توليد سنتي را در بياني معاصر به‌كار گيرد. البته در گذر زمان بهره‌گيري از تكنيك دست‌بافته در آثار هنرمندان ديگر، مانند پرويز كلانتري، منير فرمانفرماييان و... به شكلي محدود و بيشتر براي تجربه‌گري در تعدادي از آثار اين افراد ديده شد و همچنين خودِ ابراهيم حقيقي نيز دو نمايشگاه در سال‌هاي 1376 و1378 در بستر دست‌بافته برگزار كرد. 
اما در دهه‌هاي اخير تاثير ديدگاه‌هاي پست مدرن بر كار هنرمندان ايراني، روز به روز استفاده‌هاي متفاوت‌تري را از هنرهاي سنتي در آثار معاصر حاصل مي‌نمايد، زيرا مبحث جهاني‌سازي به عنوان كليد واژه‌اي مهم در رويكرد پست مدرنيسم، هنرمندان را بر آن داشت كه از طريق عناصر فرمي، مفهومي يا تكنيكي فرهنگِ خود در عرصه‌هاي جهاني هنر معاصر ورود يابند. در واقع هنرمند معاصر به عنوان يك شهروند جهاني، اگرچه به مفاهيم و چالش‌هاي دنياي امروز (و حتي گاه جهانشمول) مي‌پردازد، اما در اين مسير ابزارها و رسانه‌هاي ويژه‌ فرهنگ‌هاي بومي و نيز جغرافيايي كه از آن برخاسته است را بر مي‌گزيند كه البته اين انتخاب رسانه به تناسب ايده انجام مي‌پذيرد، وگرنه بيان هنرمند را دچار نقصان مي‌سازد. در اين بين هنرمنداني از كشورهاي خاورميانه و گاه حتي از كشورهاي اروپايي براي پيوند با هنر شرقي از رسانه‌ دست‌بافته‌ (يا به تعبيري فرش) بهره برده‌اند. براي مثال در ميان هنرمندان ايراني‌تبار مي‌توان به فرهاد مشيري اشاره نمود، هنرمندي كه در چندين پروژه‌ خود با رسانه‌ فرش كار كرده است. اصول ايده‌هاي مشيري بيشتر بر پايه‌ پيوند معاني متناقض براي ابراز نگاهي انتقادي و گاه شوخ‌طبعانه به مفاهيم شناخته شده و بديهي است. «فرش پرنده»  عنوان چيدماني در هفتمين حراج هنرهاي مدرن و معاصر بين‌المللي دوبي است كه در سال 2010 به نمايش مي‌گذارد. اثر او شامل برش تعدادي قالي به شكل يك هواپيماي جنگي است كه هم شكل برش خورده و هم فضاي منفي كار را كه نقش هواپيما از وسط آن بيرون كشيده شده، در كنار هم چيدمان مي‌كند. فرش پرنده در واقع بيانگر تناقضي ميان زيبايي، فرهنگ و اصالت در برابر جنگ، ويراني و ابزارهاي دنياي جديد است، عنوان اثر نيز كه ارجاعي به افسانه‌ها و روايت‌هاي كهن از قالي پرنده دارد در كنار تصوير خشك و خشن از هواپيماي جنگي، اين تناقض و رويارويي را بيشتر جلوه مي‌دهد. همچنين مشيري در دوسالانه‌ هنر ونيز، سال 2013  چيدمان ديگري را ارايه مي‌دهد كه شامل500  تخته فرش كوچك اندازه است كه هر يك جلد مجله‌اي با تصايري از افراد مشهور را نشان مي‌دهد. اين اثر با عنوان «فروشگاه مجله»  نگاهي انتقادي به فرهنگ مصرف‌گرايي دارد به‌طوري كه با تصوير كردن جلد مجلات به عنوان كالاهاي روزانه و زودگذر روي فرش در مقام هنري كه با اصالت و ماندگاري تعبير مي‌شود، به نوعي هويت متزلزل معاصر را به سخره مي‌كشد. نكته قابل توجه اينجاست كه در هر دوي اين چيدمان‌ها لزوم استفاده از فرش چنان با بيانِ معنا نزد هنرمند عجين است كه اگر فرش به عنوان ابزار و بستر ظهور اين ايده‌ها از چيدمان‌ حذف شود، معنا را نيز دچار دگرگوني مي‌سازد. البته مشيري تنها هنرمندي نيست كه در اين مسير گام برداشته است، بابك گلكار، صادق تيرافكن، احمد فائق، مونا حاتوم، رنا رشيد و... از ديگر افرادي هستند كه رسانه‌ فرش را به عنوان تكميل‌كننده‌ ايده و انتقال پيام براي آثارشان برگزيدند كه در اين نوشتار مجال پرداختن به آنها نيست.
باتوجه به شرح بسيار كوتاهي كه از تاريخچه و جايگاه كاربرد تكنيك دست‌بافته در هنر معاصر اشاره شد، همچنان چرايي استفاده از رسانه‌ فرش براي به تصوير كشيدن خط‌نگاره‌هايي كه بر همان بستر كاغذ يا بوم به شيوايي بيان زيبايي‌شناسانه و شاعرانه‌ خود را منتقل مي‌كنند، بي‌پاسخ مي‌ماند! اين آثار نه تنها از لحاظ مفهوم و انتقال پيام هيچ كمكي از رسانه‌ خود دريافت نكرده‌اند، بلكه از لحاظ تكنيك نيز مصرانه بر فرم، رنگ و حتي اثر تاش قلم و به‌طور كلي بر چارچوب اجراهاي پيشين خود پافشاري مي‌كنند
 تا جايي كه حتي تناليته‌ رنگي كه رد خط قلم در طراحي اصلي ايجاد كرده، در قالب رنگرزي‌ نخ‌ها با درجه‌هاي مختلف روشني و تيرگي، براي تك‌تك گره‌ها انتخاب شده است. اين مهارت در بافت تا جايي‌ پيش مي‌رود كه اثر را همچون يك كار چاپي، البته نه بر كاغذ يا بوم كه بر سطح فرش تداعي مي‌كند. بنابراين شايد بتوان گفت، اين خط‌نگاره‌ها نيستند كه به فرش‌ها ارزش مي‌دهد، بلكه در اين آثار توانايي و مهارت بافندگان قالي از نقاط مختلف كشور است كه جلوه‌گري مي‌كند و شايد مهم‌ترين پيامي است كه استفاده از رسانه‌ فرش براي اين نمايشگاه مي‌تواند منتقل نمايد!
* دانشجوي دكتراي هنرهاي تجسمي 
دانشگاه تهران
* منابع در دفتر روزنامه موجود است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون