• ۱۴۰۳ جمعه ۱۵ تير
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5784 -
  • ۱۴۰۳ دوشنبه ۲۱ خرداد

درباره نتايج ضعيف سروقامتان ايران در ليگ ملت‌ها

«ايكيگاي» را براي تيم ملي واليبال ترجمه كنيد

مهران موسوي‌خوانساري

بالانشيني ژاپني‌ها در جدول ليگ ملت‌هاي واليبال همانقدر اتفاقي نيست كه پايين‌نشيني ما در اين جدول. اين دو كشور، دو قدرت بلامنازع واليبال آسيا هستند و كسي را در اين قاره ياراي مقاومت در برابر آنها نيست، اما در رقابت بين خودشان، اين چشم بادامي‌ها هستند كه سال‌هاست توانايي‌هاي‌شان را بر پسران ايران ديكته كرده‌اند. شهريور ماه سال گذشته وقتي هزاران نفر در سالن مملو از جمعيت ورزشگاه اروميه، از ورزشكاران كشورشان بريدند و يكصدا به حمايت از سامورايي‌ها پرداختند، ميليون‌ها نفر در ديگر نقاط كشور باور كردند كه چيزي در معادله رقابت بين اين دو قدرت تغيير كرده است. سال گذشته تيم ملي ژاپن در سه ست متوالي و مقتدرانه ايران را در اروميه به زانو درآورد و قهرمان آسيا شد و حالا 9 ماه بعد در ليگ ملت‌ها وقتي همه انتظار پيروزي ايران در دوئل انتقامي آسيا را داشتند، باز هم با همان نتيجه به ژاپن باختيم. چرا؟ چه عاملي باعث شده تيم ما از شرايط آرماني سال‌هاي دورترش بگذرد و به زنگ تفريح قدرت‌هاي جهاني و قاره‌اي تبديل شود؟ جداي از نظر اهل نظر كه مسائل فني و نسلي و حاشيه‌اي را در افت فاحش تيم ملي واليبال دخيل مي‌دانند، از يك عامل مهم در رسيدن به شرايط فعلي نبايد گذشت. عاملي كه به نظر مي‌رسد حداقل در ديدار با ژاپن حرف اول را در ميدان «كوكورا» (و نه بيرون از آن) مي‌زد و رنكينگ چشم بادامي‌ها را بالاتر برد و ما را رو به سقوط‌تر؛ چيزي به نام «انگيزه».

 

خاموشي انگيزه در ژاپن ممكن نيست

79 سال پيش در چنين روزهايي، رايش سوم با امضاي قرارداد تسليم به قدرت‌هاي فاتح جهاني عملا به شكست در جنگ جهاني دوم اذعان كرد. قبل‌تر از آن، ايتاليا، متحد نازي‌ها در جنگ نيز با تسليم به قواي متفقين و بعدتر اعدام بنيتو موسوليني، رهبر فاشيست اين كشور، چيزي از اتحاد بين ديكتاتورهاي اروپا باقي نگذاشت.

اما اين مثلث محور ضلع سومي هم داشت كه بدون توجه به اتفاقات رخ داده در قاره اروپا، همچنان شرق آسيا را محل تركتازي خودش قرار داده بود. امروزه تاريخ‌نگاران متفق‌القول معتقدند كه در چند ماه بعد از تسليم آلمان نازي و ايتالياي فاشيست، جهان تازه بيرون آمده از جنگ ويرانگر دوم نمي‌دانست با «ژاپن» خستگي‌ناپذير بايد چه كند تا فصل آخر كتاب جنگ بين‌الملل به انتها برسد؟ كشوري كه از نگاه خودشان جنگ را حق مي‌پنداشتند و حاضر نبودند به هيچ پيمان صلحي (بخوانيد تسليم) تن در دهند. اراده اينها در ادامه جنگ خلل‌ناپذير مي‌نمود. پس تنها يك راه براي وادار كردن ژاپن به ترك مخاصمه باقي مي‌ماند. راهي كه تا آن روز عليه هيچ ملت و تمدني تجربه نشده بود. بسياري در جهان تصور مي‌كردند ويران شدن دو شهر بزرگ ژاپن با بمب‌هاي اتم ايالات متحده و تسليم فوري آن كشور به قواي پيروز جنگ دوم، كمرشكن‌تر از آن باشد كه از ميان ويراني‌هاي باور نكردني جنگ جهاني دوم يك ژاپن مدرن طلوع كند؛ اما طلوع كرد و امروز در تابستان 2024 نزديك به 80 سال بعد از تسليم آن كشور در تابستان 1945، با كشوري مواجه هستيم كه مختصات پيشرفت همه‌جانبه آن براي عالم رشك‌برانگيز و الگو است. در تاريخ كشور ژاپن، نقاط عطف منحصربه‌فرد كم نيست؛ از پيروزي تا شكست. فقط كافي است تاريخ را گذرا مرور كنيد تا دست‌تان بيايد با چه ملتي طرف هستيد. اينها از خاك برخاستن را به معناي درست آن تعبير كرده‌اند؛ از ديروز تا امروز. نسل‌هاي امروزين در ژاپن هم تاريخ كشورشان را خوب از بر هستند. سه‌شنبه هفته گذشته بعدازظهر كه دوربين‌هاي پيشرفته ساخت ژاپن لحظه‌اي از جنگ واليبالي داخل ميدان «كوكورا» فارغ مي‌شد و گشتي بر فراز سالن مسابقه مي‌زد، به وضوح مشخص بود كه نسل جديد آن كشور چگونه و با چه انگيزه‌اي هموطنان‌شان را براي بردن ايران حمايت مي‌كنند: حساب شده، بدون هياهو، بدون احساسات زائد و بدون طبل‌هاي پر سر و صدا، اما تو خالي. شك نكنيد همه اينها برگرفته از تاريخي است كه هر ژاپني موظف است آن را به خاطرش بسپارد و به وقتش از تجربيات برگرفته از آن استفاده كند. آنچه بعدازظهر سه‌شنبه در «كوكورا» اتفاق افتاد، ناشي از همين تفكر بود؛ نبرد انگيزه در برابر بي‌انگيزگي، تفكر خواستن و توانستن در مقابل انديشه انفعال: برديم، چه بهتر؛ نبرديم هم چيزي از ارزش‌هاي‌مان كم نمي‌شود! ژاپني‌ها اما مثل ما فكر نمي‌كنند، چون مي‌دانند اگر ببازند چيزي از ارزهاي‌شان كم مي‌شود، چون مي‌دانند خُلق عادت كردن به باخت، مخرب‌تر از خود باخت در يك مسابقه است. براي همين خيلي‌ها معتقدند اگر بمب‌هاي اتم امريكايي‌ها نبود چه بسا جنگ دوم براي مدتي ديگر هم ادامه پيدا مي‌كرد.

 

از اتاق‌هاي بي‌نتيجه فكر تا جهان واقعيت‌ها

شايد شما هم با واژه «ايكيگاي» آشنا باشيد. اين مفهومي در زبان ژاپني است كه وراي آن، «دليلي براي بودن» يا «ارزش زندگي كردن» نهفته است. ايكيگاي براي ژاپني‌ها حس هدف، انگيزه و رضايت از زندگي است. نمود اين واژه را در تاريخ معاصر ژاپن (و چه بسا بسيار دورتر) كم نديده‌ايم و آخرينش سه‌شنبه بعدازظهر در سالن «كوكورا». از مسائل فني ديدار ايران و ژاپن بگذريد كه از بس درباره‌اش كارشناسي كرده‌اند و خواهند كرد، همه از بر هستند نحوه توپگيري‌ها و كيفيت سرويس‌ها و رفتار سرعتي‌زن‌هاي دو تيم چه تفاوت‌هايي با هم دارند و از ما بايد چگونه باشد كه حالا نيست. اصلا اين هنر ماست كه بعد از شكست در هر مسابقه‌اي در هر رشته‌اي بلافاصله اتاق‌هاي فكر تشكيل بدهيم و كارشناسان‌مان درباره علت و علل آن شكست به بحث‌هاي بي‌سرانجام و بي‌پايان دست بزنند و فردا روز هم دوباره روز از نو و روزي از نو. در حالي كه زندگي بيرون از اين اتاق‌هاي فكر در جريان است. واقعيت اين است كه در اين يكي، دو سال اخير واليبال ما به شكل تحقيرآميزي در انتهاي جدول، طعمه بزرگان جهان شده است و هر تيمي از راه مي‌رسد سهمي از شكست را نصيب ما مي‌كند تا جايي كه در خوف و رجاي ماندن و حذف شدن از سطح اول واليبال جهان بال بال بزنيم و از آن قعر، ژاپني‌ها را در صدر مي‌بينيم كه مدعيانه به مراحل بسيار بالاتر مي‌انديشند و چه بسا فتح ليگ جهاني را در سر مي‌پرورانند. اين برگرفته از همان مفهوم «ايكيگاي» است؛ يعني دليلي براي زندگي كردن و لذت بردن از بودن. اين فلسفه كه چشم بادامي‌ها به آن باور دارند، در ديدار واليبال ايران و ژاپن از هزاران كيلومتر آن سوتر از پشت‌گيرنده‌هاي منازل ميليون‌ها ايراني به عينه مشخص بود. حريفي شاداب، فعال، پر از انرژي و دونده كه به وقت شادي كسب امتياز انگار جهان را به آنها داده باشند و به وقت غم از دست دادن امتياز انگار جهان را از آنها گرفته باشند. در مقابل، تيم ما، خسته، بي‌انگيزه و سنگين چون لشكري كه گويي به اجبار و تهديد روانه ميدان نبرد با لشكري ديگر شده‌اند بدون آنكه دقيقا بدانند هدف‌شان از اين نبرد چيست! رفتن به المپيك؟ صعود به مراحل بالاتر ليگ ملت‌ها؟ يا صرفا يك پايان آبرومند؟ باور كنيد جداي از بازيكنان ما، مسوولان فدراسيون هم درست نمي‌دانند هدف از شركت تيم ملي واليبال ايران در ليگ جهاني چه مي‌تواند باشد! جايگاه ايران در جدول 16 تيم ليگ ملت‌هاي واليبال بيشتر از هر چيزي نماد همين بي‌انگيزه بودن است. بازي با ژاپن فقط يك نمونه است. بازي‌هاي ايران با تيم‌هاي ديگر هم چيزي كم از فاجعه ميدان «كوكورا» ندارد. پس اگر قرار است به روزهاي درخشان تيم ملي بازگرديم، بايد همان چيزي را به تيم برگردانيم كه پيش‌تر در بين بازيكنان ما موج مي‌زد و امروز از آن اثري نمي‌بينيم: «انگيزه». 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون