انتخابات و راهبرد سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران
عارف دهقاندار
کمتر از یک هفته تا برگزاری چهاردهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری فرصت باقی است. هر چه به انتخابات نزدیکتر میشویم، تنور انتخابات داغتر و فضای کشور سیاسیتر میشود.
در این نوشته بنا داریم به راهبرد سیاست خارجی، در دولت چهاردهم، مبتنی بر آرایش شکل گرفته در انتخابات بپردازیم.
مساله سیاست خارجی، از جمله مسائلی است که همواره محل مناقشه جریانات سیاسی ایران در انتخاباتهای گذشته بوده است و شاید بتوان سال ٩٢ را نقطه عطفی در تاثیر مساله سیاست خارجی در نتیجه اننخابات دانست. انتخاباتی که در یکسوی آن حسن روحانی، مسوول پرونده هستهای ایران در بین سالهای ٨٢ تا ٨۴ و در سوی دیگر آن، سعید جلیلی، مسوول پرونده هستهای ایران در بین سالهای ٨۶ تا ٩١ قرار داشت.
اما در این دوره با توجه به عدم تایید صلاحیت علی لاریجانی، دبیر اسبق شورای عالی امنیت ملی ایران، پیشبینی میشد که موضوع سیاست خارجی، خاصه مذاکرات هستهای و نحوه مواجهه حاکمیت با مساله تحریمها، تا حد زیادی در حاشیه قرار گرفته و موضوعات دیگری همچون مسائل اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی محوریت اصلی را در مناظرات انتخاباتی داشته باشد، اما باتوجه به گره زدن مساله اقتصاد به موضوع تحریمها توسط مصطفی پورمحمدی در مناظره اول و جدال میان وی و علیرضا زاکانی بر سر این موضوع و همچنین حمایت محمدجواد ظریف، وزیر سابق امور خارجه ایران از مسعود پزشکیان و حضور وی به عنوان کارشناس در کنار پزشکیان در میزگرد سیاسی و پرداختن به موضوع تحریمها و انتقادات وی به روند مذاکرات در دوران مسوولیت سعید جلیلی و باقری کنی و درنهایت محوریت مساله سیاست خارجی در یکی از مناظرات پایانی، به نظر میرسد که بار دیگر همچون سال 92، مساله مذاکرات هستهای و نحوه مواجهه با تحریمها، میتواند در نتیجه انتخابات پیش رو موثر باشد.
پیشبینی میشود که در دور اول ما با یک سه قطبی جدی در انتخابات مواجه باشیم؛ سه قطبیای که یک سر آن نامزد جبهه اصلاحات یعنی مسعود پزشکیان قرار داشته و دو قطب دیگر آن، دو کاندیدای اصلی جریان اصولگرا، یعنی محمدباقر قالیباف و سعید جلیلی خواهند بود که باتوجه به اختلافات جدی این دو در نگاه به مسائل کلان حکمرانی همچون اقتصاد، سیاست خارجی و فرهنگ، بعید به نظر میرسد که با یکدیگر ائتلاف کنند.
هر چند که هنوز مناظره مربوط به مسائل سیاست خارجی میان کاندیداهای انتخابات، برگزار نشده است، اما باتوجه به سابقه، مواضع و رویکردهای کاندیداها در قبال مسائل سیاست خارجی، به نظر میرسد که عمده اختلاف ایشان معطوف به نوع مواجهه با امریکا، چالش بیست و یکساله هستهای و مساله تحریمها باشد.
براساس سه قطبی مذکور، در حوزه مسائل بینالملل و موضوع هستهای. ما با سه نگاه عمده از سوی سه کاندیدای اصلی انتخابات مواجه هستیم:
1) تاکید بر رفع تحریمهای اقتصادی از طریق مذاکره مستقیم با امریکا و عدم به نتیجه رسیدن سایر اولویتهای سیاست خارجی ایران بدون حل مشکلات امریکا و غرب، نگاهی است که بیشتر از سوی مسعود پزشکیان و مشاران وی همچون محمدجواد ظریف، مطرح میشود. محمدجواد ظریف در مصاحبههای اخیر خود، بارها اشاره داشته است که یکی از موانع پیوستن ایران به سازمان همکاریهای شانگهای، تحریمها و نپیوستن به FATF بوده است.
2) توجه به رفع تحریمها از طریق مذاکره با غربیها در کنار تلاش برای بیاثرسازی آنها، نگاهی است که توسط محمدباقر قالیباف، کاندیدای عملگرای جریان اصولگرا مطرح میشود. وی ازجمله شخصیتهایی است که در مناظرات انتخاباتی سال 96، ضمن تایید برجام، بیان میداشت که یک دولت قوی میبایست سر کار بیاید و چک برجام را نقد نماید. همچنین در زمان ریاست وی در مجلس یازدهم بود که «قانون اقدام راهبردی برای رفع تحریمها» توسط مجلس به تصویب رسید.
3) تاکید بر دور زدن و خنثیسازی تحریمها و برنامهریزی برای اداره کشور با فرض ماندن و ادامه آنها، نگاهی است که بیشتر از سوی سعید جلیلی مطرح میشود. وی معتقد است که دنیا تنها امریکا و چند کشور اروپایی نیست و نباید آینده کشور را معطل رفع تحریمها گذاشت و «نظم در حال گذار نظام بینالملل» و «افول امریکا» ازجمله کلیدواژههایی است که توسط وی و نزدیکانش به کرات بیان میشود.
البته میبایست توجه داشت که مساله مذاکرات با طرفهای غربی، حول برنامه هستهای، امروز ابعاد گستردهتری پیدا کرده است. قطعنامه اخیر شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی علیه ایران که با ابتکار ترويیکای اروپایی به تصویب رسید، احتمال فعال شدن مکانیزم ماشه و رفتن مجدد پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل متحد و همچنین احتمال روی کار آمدن مجدد دولت جمهوریخواه ترامپ در ایالاتمتحده و احتمال تشدید تحریمهای یکطرفه امریکا، ازجمله مسائلی است که نامزدهای انتخاباتی میبایست بهطور مشخص برنامه خود را برای مواجهه با آنها بیان نمایند.
باتوجه به پیشرفتهای فنی ایران در حوزه هستهای و غیرقابل بازگشت بودن بسیاری از تواناییهای ایران، به نظر میرسد که احیای توافق هستهای، دیگر نه مزایای گذشتهاش را برای غرب داشته باشد و نه برای ایران. باتوجه به نامشخص بودن وضعیت ماندن دولت دموکرات در کاخ سفید، عملا امکان یک توافق طولانی با امریکا وجود نداشته و میبایست تا فرجام نتیجه انتخابات صبر کرد. شاید آن زمان پس از مشخص شدن ريیسجمهور ایران و ريیسجمهور امریکا، بتوان تحلیل دقیقتری از آینده مذاکرات و چالش هستهای بیان نمود.
پژوهشگر روابط بینالملل