كيف ابزار را گذاشت زمين. گوشياش را از جيب عقب شلوار بيرون آورد و گذاشت روي اوپن. دو زانو نشست جلوي ماشين لباسشويي و آرامآرام كشيدش جلو. پيچ گوشتي دسته بلند زرد رنگي از توي كيف ابزار برداشت و شروع كرد به بازكردن پيچها.
- خونهتون خيلي قديميه. نه؟
- آره ولي محكمه.
- زياد گولشو نخور. هيچ چيز محكمي وجود نداره.
به قيافهاش نميخورد بخواهد حرف فلسفي بزند يا جمله حكمتآميز بگويد.
- يعني چي كه هيچ چيز محكمي وجود نداره؟
- اگه لولههاي توكار نشتي داشته باشه، اونوقت آب قطرهقطره هم كه در بره، خرابي به بار مياره، يه جوري كه اصلا فكرشم نميكني.
- آها از اون لحاظ... نه حواسم هست. يه ذره نم و رطوبت بزنه سريع رسيدگي ميكنم.
- خيلي وقتها نشون نميده اصلا.
- يعني بدون هيچ علامتي؟ مگه ميشه؟
- آره چرا نميشه! اگه آب نمنم بره زير پي ساختمون تو مگه ميبيني؟
- نه.
- خدا پدرتو بيامرزه.
رفتم توي فكر.
- اگه بفروشيش به صلاحته.
- آخه فروش نميره به اين راحتي، تازه بخرن هم با پولش كجا ميتونم خونه بگيرم؟
همانطور كه توي كيف ابزارش دنبال قطعهاي، چيزي ميگشت، گفت:
- با وام و قرض و قوله بايد يه چيزي بذاري روش ديگه.
- واي تو رو خدا از وام نگو كه دلم خونه.
- چاره چيه؟ زندگي همينه... تنهايي؟
- آره.
- زن و بچه؟
- زنم يك ماهه گذاشته رفته.
- عجب... آقا! پابنديها كم شده.
- شما تعميرات لوله و شيرآلاتم انجام ميدي؟
- آره.
- پس بيزحمت قبل رفتن يه نگاهي به شير دستشويي هم بنداز، چكه ميكنه.
- بذار ببينم.
از پاي ماشين لباسشويي بلند شد و رفت سمت دستشويي. به در و ديوار و تركهاي سقف نگاه كرد و گفت:
- ببين اين خونه خيلي فرسوده شده. مراقب باش.
- نه بابا مشكل آنچناني نداره.
- بفروشش بره.
شير آب را دو بار باز و بسته كرد.
- از مغزيشه. درستش ميكنم.
داشت از دستشويي ميآمد بيرون، يك پا داخل يك پا بيرون، كه از توي ديوار صداي شرشر آب شنيده شد.
- اين صداي چيه؟
- نميدونم.
- تا حالا اين صدا رو نداشتي؟
- نه والا.
- ببين از من گفتن... يهو ميريزهها.
چيزي نگفتم. برگشت سر كار ماشين لباسشويي. صداي شرشر آب قطع شد. كارش را تمام كرد و چند دقيقهاي روي حالت خشككن تست كرد و گفت: بفرما اين از اين. تشكر كردم و شماره كارتش را گرفتم تا دستمزدش را با موبايلبانك پرداخت كنم. جلوي در موقع پوشيدن كفشها گفت:
- نذار خونه پابندت كنه... پابندي زيادشم خوب نيست.
خداحافظي كرد و رفت. در را بستم. صداي شرشر آب از توي ديوار ميآمد.