انتخابات زودهنگام پارلماني فرانسه برگزار شد
پايان مكرونيسم؟
نظرسنجيها براي دور اول انتخابات زودهنگام پارلماني فرانسه نشان ميدهد كه حزب اجتماع ملي فرانسه ميتواند اكثريت ائتلاف ميانهروي امانوئل مكرون، رييسجمهور فرانسه در مجلس را كنار زده و قدرت را در سه سال باقيمانده از دوره رياستجمهوري او شريك شود. اين امر قطعا براي مكرون و ائتلاف او ناخوشايند است، هرچند ناظران بر اين باورند كه اين شراكت در قدرت ميتواند بار انتقادات از نحوه مديريت فرانسه از سوي مكرون را كاهش دهد، اما گروههاي متمايل به چپ و كمونيست كه از خود مكرون نيز دلخوشي ندارند، اين حركت او را خيانت به راي سلبي آنها به مكرون و ائتلافش ميدانند. رايگيري در ساعت 8 صبح به وقت محلي آغاز شد. اين انتخابات سه سال زودتر از موعد مقرر و سه هفته پس از شكست حزب رنسانس مكرون از سوي حزب اجتماع ملي فرانسه به رهبري مارين لوپن، در انتخابات پارلمان اروپا برگزار ميشود. دقايقي پس از شكست تحقيرآميز حزب مكرون در انتخابات پارلمان اروپا، مكرون در تلاشي مذبوحانه براي عدم پذيرش شكست و فراخواني رايدهندگان به اميد اقبال مجدد به او گفت كه نميتواند پيام ارسال شده از سوي رايدهندگان را ناديده بگيرد و تصميم «جدي و سخت» را اتخاذ كرد تا انتخابات زودهنگام را براي اولينبار از سال 1997 در فرانسه اعلام كند. نتيجه هر چه كه باشد، مكرون متعهد شده است كه تا انتخابات رياستجمهوري بعدي فرانسه در سال 2027 در سمت خود باقي بماند.
مجلس ملي فرانسه مسووليت تصويب قوانين داخلي از حقوق بازنشستگي و ماليات گرفته تا مهاجرت و تحصيل را بر عهده دارد، در حالي كه رييسجمهور سياستهاي خارجي، اروپايي و دفاعي كشور را تعيين ميكند. وقتي رييسجمهور و اكثريت مجلس به يك حزب تعلق دارند، اوضاع به خوبي پيش ميرود. اگر اين امر رخ ندهد، دولت ميتواند چشمانداز برنامهريزي شده براي پاريس ميزبان بازيهاي المپيك تابستاني در ماه آينده را متوقف كند. اين امر بر كل فرانسه تاثير خواهد گذاشت. فرانسه سابقه داشتن چنين دولتي را در كارنامه خود به نام دولت «همزيستي» دارد. اين دولت همزيستي زماني بر سر قدرت بود كه ژاك شيراك، رييسجمهور راستگرا رايگيري زودهنگامي برگزار كرد و مجبور شد قدرت را با سوسياليستي به نام ليونل ژوسپن به عنوان نخستوزير به مدت پنج سال شريك شود.
دور اول آرا، نامزدهاي ضعيفتر را پيش از دور دوم در يكشنبه آينده از دور رقابتها حذف ميكند. اگر نامزدي در اولين رايگيري با مشاركت ۲۵ درصدي اكثريت مطلق آرا را به دست آورد، كرسي را از آن خود ميكند. بهطور معمول، تنها تعداد انگشتشماري از نمايندگان از اين طريق انتخاب ميشوند، اما بيشتر آنها به دور دوم ميروند. تنها كساني كه بيش از 5/12 درصد از آراي رايدهندگان ثبتنام شده را به دست آورند، اجازه دارند در دور دوم شركت كنند. دور دوم غالبا بين دو نامزد، اما گاهي اوقات سه يا چهار نامزد برگزار ميشود. برخي نامزدها در اين مرحله انصراف ميدهند تا به متحدانشان شانس بيشتري براي پيروزي بدهند.
اكثر رايدهندگان يكي از سه بلوك را انتخاب ميكنند: اتحاد راست افراطي به رهبري حزب اجتماع ملي؛ جبهه مردمي جديد (NFP)، ائتلافي كه اخيرا از سوي جناح چپ تشكيل شده است و ائتلاف مركزگرا به رهبري حزب رنسانس مكرون. ائتلاف حزب اجتماع ملي به دبيركلي جردن باردلا، رهبر 28 ساله حزب تلاش كرده تصوير حزبي را كه به لحاظ تاريخي مملو از نژادپرستي است، اصلاح كند. اين حزب از سوي ژان ماري لوپن، پدر مارين لوپن، رهبر دوفكتو حزب، تاسيس شد و مواضع بسيار افراطي داشت. به عقيده ناظران، تا همين اواخر، چشمانداز يك دولت راست افراطي غيرقابل تصور بود. به گزارش سيانان، در گذشته، احزاب اپوزيسيون براي جلوگيري از ورود حزب اجتماع ملي تحت نام قبلي خود، جبهه ملي، پيوندهايهاي مناسبي انجام دادهاند. به گزارش خبرگزاري فرانسه، ظرف چند هفته آينده، جردن باردلا ميتواند نخستوزير فرانسه و جوانترين نخستوزير اروپا در بيش از دو قرن اخير شود.
در جناح چپ، گروهي از احزاب كه قبلا از هم پاشيده بودند، اخيرا با هم متحد شدهاند تا جبهه مردمي جديدي را تشكيل دهند. اين ائتلاف براي احياي جبهه مردمي اصيلي است كه مانع از به دست آوردن قدرت از سوي فاشيستها در سال 1936 شد و شامل ملانشون، نامزد سه بار رياستجمهوري و رهبر حزب «فرانسه نافرمان» و همچنين رهبران ميانهرو مانند رافائل گلوكسمن از حزب سوسياليست «مكان مردمي» است. در همين حال، گابريل آتال، نخستوزير مستعفي فرانسه كه تنها در ماه ژانويه از سوي ماكرون به سمت خود منصوب شده بود و سپس استعفا كرد، نماينده ائتلاف آنسامبل ميانهروي ماكرون است. طبق گزارشها، آتال يكي از آخرين افراد حلقه نزديك ماكرون بود كه متوجه شد انتخابات زودهنگام قريبالوقوع است. حال نتيجه اين انتخابات ميتواند نه تنها براي فرانسه، بلكه براي سراسر اروپا مهم باشد. خيزش راستگرايان بيش از هر زماني ديده ميشود و ميتواند صحنه سياسي سالهاي آتي اروپا را دگرگون كند.