• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۱۳ تير
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5802 -
  • ۱۴۰۳ چهارشنبه ۱۳ تير

شريعتي و رييس‌جمهور آينده در دولت چهاردهم

عليه پوپوليسم و لمپنيسم

عبدالرسول خليلي

دور دوم انتخابات چهاردهمين دوره رياست‌جمهوري با مشاركت حدود 40 درصدي مردم به 15 تيرماه 1403 كشانده شد. در اين مرحله مسعود پزشكيان با 43 درصد آرا (10 ميليون و 415 هزار و 991 راي) و سعيد جليلي با 39 درصد آرا (9 ميليون و 473 هزار و 298 راي) به رقابت مي‌پردازند. با توجه به قراين امكان موفقيت پزشكيان در دور دوم بيش از جليلي است. هر چند گفته شده كه مشاركت راي‌هاي خاموش به اين موفقيت قوام بيشتري خواهد افزود. در ميان اين انتخاب انديشه‌هاي دكتر شريعتي شاخص تعيين‌كننده براي انتخاب اصلح از ميان اين دو كانديداست، از نظر شريعتي كسي كه ابوسفياني زندگي مي‌كند و ايمان محمدي دارد، از مرز تشيع خارج است. آن طرف احد و خندق است. اين خندق را بايد دوباره حفر كرد. بايد معلوم شود آن طرف خندق چه كسي است. اين طرف خندق چه كسي است.

جنگ خندق جنگ الان ايران است. اين دور مدينه را بايد خندق كند، بفهميم كه داخل و بيرون مدينه چه كساني هستند. حالا خندق پر و آميخته به هم شده است. شريعتي بر آن است كه براي اينكه به توليد اقتصادي برسيم، بايد به توليد فرهنگي برسيم. اول بايد به توليد فرهنگي برسيم و بعد به توليد اقتصادي، در غير اين صورت هميشه مصرف‌كننده باقي خواهيم ماند. بايد هر دو با هم پيش بروند تا وقتي انسان به آن آگاهي انساني نرسيده نمي‌تواند به آگاهي اقتصادي برسد. بايد اول انسان بشود، تفكر داشته باشد، قدرت انتخاب داشته باشد، خلاقيت داشته باشد، حرف اروپايي را تكرار نكند، بلكه از خودش صحبت كند.

تا وقتي كه من از لحاظ شناخت اجتماعي به يك مرحله بالايي نرسيده‌ام، آيا مي‌توانم از جامعه‌شناسي اروپا مستقل شوم؟ براي اينكه من مستقل از غرب بشوم بايد غرب را بشناسم و به مرحله‌اي از استقلال فردي و انساني برسم تا از آن مستقل بشوم. اگر هر چه آنها بگويند، ما عكس آن را عمل كنيم، اين ارتجاع است و از همين هم كه داريم باز مي‌مانيم.

در انديشه‌هاي امروز مدل‌هاي نظري هستند كه مي‌توان از طريق آنها نگاه و افكار انديشه‌هاي متفكران را در زمان‌هاي مختلف متناسب با رخدادهاي نو منطبق ساخت و نتايج لازم را براي بهره‌گيري در زمان حال گرفت. ازجمله افرادي كه هنوز انديشه‌هاي او را مي‌توان متناسب با وقايع روزآمد كرد و استفاده لازم را از آن گرفت، آرا و نظريه‌هاي دكتر علي شريعتي پرچمدار نوگرايي ديني معاصر است. زمانه نشان مي‌دهد كه نوع نگاه او در برخورد با مسائل كهنه نشده و برخلاف علم‌مداران ضد روش هنوز مي‌توان از افكار و انديشه‌هاي او براي بهبود وضع موجود استفاده كرد. وضع موجودي كه روز به روز پيچيده‌تر شده مي‌شود.داشتن نگاه روش شناختي مناسب مي‌تواند عاملي باشد تا از اين طريق افكار روشنفكران غير روشمند و ناكارآمداني را كه تحجر در ذات افكار آنهاست، به‌روزرساني كرد، آنچنانكه انديشه‌هاي امروزين كارل رايموند پوپر را سقراط مي‌سازد و اسلاوي ژيژك را ژاك لكان روانكاو پساساختارگراي فرانسوي مي‌سازد كه داعيه بازگشت به فرويد را داشت و نظم‌هاي سه‌گانه را بنيان گذاشت و انديشه‌هاي ژوليا كريستوا كه نظم نشانه شناختي را به نظم‌هاي سه‌گانه او افزود.

علي شريعتي انديشمند انقلابي كه انديشه‌هاي او سرآمد روشنفكران و انديشه‌ورزان بعد از انقلاب اسلامي است، تا جايي كه هنوز جاي خالي او را بعد از انقلاب كسي نتوانسته پر كند. كساني كه قدرت و مناسبات آن چشم آنان را كور كرده است. شريعتي ميراث‌دار انديشه‌هاي نوگرا در حوزه دين و شيعه انقلابي است.از اين رو، چارچوب فكري به مثابه مدلي كه بتواند رويدادهاي اخير ايران را در انتخاب رييس‌جمهور در دور دوم 15 تيرماه 1403 به بررسي و تحليل بكشاند، همانا استفاده از مدل روش‌شناختي تحليل گفتمان انتقادي بر اساس نظريات دكتر شريعتي است.

تحليل گفتمان انتقادي كه رويكردي بِينارشته‌اي بر اساس مطالعه گفتمان است كه زبان را به عنوان شكلي از كاركرد اجتماعي بررسي و بر نحوه بازتوليد قدرت اجتماعي و سياسي از طريق متن و گفت‌وگو تاكيد مي‌كند. اين نگاه علمي در انديشه انديشمندان امروز ما با هدف قدرشناسي از بزرگان متفكر گذشته و يافتن راه‌حل‌هاي بنيادين حايز اهميت است.

شريعتي انديشمندي نوگرا بود كه به دنبال تلفيقي از سنت و مدرنيته براي پيشرفت و توسعه جامعه ايراني بود. او مذهب راستين را به مثابه مقابله با پوپوليسم مي‌دانست كه انديشه ديني را با هدف استفاده ابزاري از مردم جايز مي‌دانند. عملكرد اين طايفه بعد از انقلاب به ويژه بعد از سال 1384 مشخص شده است. آنچنانكه همين جريان در غرب، يعني پوپوليسم سياسي، جمهوريت دموكراسي را نيز بدنام كرد و به اقتدارگرايي با ابزاري مانند نوپوپوليسم دونالد ترامپ تبديل كرده است، هر چند اين دو به ماهيت با همديگر متفاوت بوده و هر دو براي جلب توده عوام به اقتصاد گرايش پيدا كرده‌اند، اقتصادي كه به مثابه علم خود نيز هيچ سررشته‌اي از آن ندارند.

از اين رو، شريعتي با نگاه پوپوليسم از هر نوع آن مخالف است، آن جرياني كه از مردم به منزله ابزاري براي رسيدن به قدرت سياسي و اقتصادي استفاده مي‌كنند. اينجاست كه مردم بايد هوشيار باشند. پوپوليسمي كه وقيحانه به لمپنيسم نيز در برخورد با مسائل سياسي و حل مسائل و مشكلات مردم دچار شده است.

شريعتي خجسته آزادي را ارج مي‌گذارد، هر چند وجود آن را در فضاي انحصار و عوام‌گرايي برنمي‌تابيد. او آزادي را دوست داشت، به آن عشق مي‌ورزيد و قامت بلند و آزاد آزادي را مناره زيباي معبد خود مي‌دانست. شريعتي خود را پرورده آزادي مي‌داند تا خود را به استبداد نفروشد، چون استادش علي است و پيشوايش مصدق، مردي كه به قول او هفتاد سال براي آزادي ناليد. او دوست داشت تا در هواي آزادي دم بزند، آنچنانكه به دانستن از آزادي نيازمند بود و مي‌خواست تا ابد هر لحظه آنجايي باشد كه آزادي هست. او با قرار دادن آزادي در مثلث عرفان، برابري و آزادي بر آن است كه مي‌توان به مسووليت اجتماعي آدمي عمل كرد. سه نيازي كه در ذات آدمي و ذات زمان امروز ما نهفته است. ابعادي كه وجود آنها در انسان رشد هماهنگ و متعدد و چند بعدي او را تضمين مي‌كند.

اسلام شريعتي، ارزشش در اين است كه روي هر سه بعد عرفان، برابري و آزادي تكيه مي‌كند. شريعتي بر آن است كه مفهوم و بعد آزادي‌خواهي و آزادي‌طلبي بزرگ‌ترين عاملي است كه انسان را از جمود و خواب و عبوديت در برابر يك قدرت خارجي نجات مي‌دهد. او ليبرته را در تفكر غربي آزاد شدن از يك بند مي‌داند، حال آنكه فلاحي كه آرمان اسلام است دربردارنده يك آزادي تكاملي وجودي است كه به واقع نوعي رشد و تعالي است. يك شكوفايي است. او همه تلاش فلسفه تاريخ انسان را در تشيع مبارزه با ظلم و براي تحقق عدالت نشان مي‌دهد، چيزي كه نياز اساسي جامعه ايران امروز است، يعني به ميزاني كه تضاد، استثمار، بهره‌كشي و فاصله طبقاتي زيادتر مي‌شود، تلاش براي عدالت توسعه پيدا مي‌كند تا جايي كه قابليت آن را دارد كه به يك انفجار قطعي جهاني برسد. شريعتي ماشين را عامل بهره‌كشي از توليد دانسته كه وضعيت بشري را حادتر مي‌كند، به نحوي كه تضاد طبقاتي را به صورت وحشتناكي به اوج مي‌رساند و درگيري، نفرت و كينه طبقاتي را جزو اساسي‌ترين واقعيت‌هاي زمان ما مي‌نمايد.

بنابراين تلاش براي عدالت به عنوان يك عامل ضد تبعيض و يك تلاش موثر در مي‌آيد كه نمي‌توان آن را ناديده گرفت و در برابرش مقاومت كرد. از اين رو، هر مذهبي و هر ايدئولوژي و هر اسلام و تشيعي كه اين مساله برايش مطرح نباشد و براي آن جواب نداشته باشد و خودش را در اين مسير و در متن اين انقلاب عدالت‌خواهانه امروز و اين جهت‌گيري ضدسرمايه‌داري نيندازد، پرت است و اصلا كلاهش پشم ندارد و آينده ندارد و محكوم به نفي و مرگ و شكست است، زيرا اسلام فاقد عدالت، اسلام علي نيست، يك عبدالرحمان عوفي كه حالا ماشين هم دارد و غارت هم مي‌كند و تمام منابع دنيا را هم مي‌چاپد، به ويژه كه علم هم دارد.

بدين ‌ترتيب، ديگر معلوم نيست كه سرمايه‌داري به كجا مي‌رود و استثمار و بهره‌كشي و تضاد به كجا مي‌رسد. عدالت به معناي برابري طبقاتي، نفي استثمار فرد از فرد و طبقه از طبقه، نفي تضاد و تبعيض اقتصادي، حقوقي و اجتماعي است. عدل نيز به اين معني است كه هر خيانتي در جهان حساب دقيق دارد و غير قابل بازگشت است. چنانكه هر خدمتي نيز اعتقاد به اين دارد كه خدا عادل است، يعني عدل به عنوان يك نظام مصنوعي نيست كه سياست يا حزب بايد در جامعه بشري ايجاد كند. در تشيع علوي كه عدل منسوب به خداوند مي‌شود به اين معني است كه عدل زيربناي جهان است و جهان‌بيني مسلمين بر عدل است. بنابراين اگر جامعه‌اي بر اساس عدل نباشد، يك جامعه بيمار، منحرف و موقتي است و محكوم به زوال.اكنون كه انتخابات چهاردهمين دوره رياست‌جمهوري به مرحله دوم رسيده است، منتخبين آن به واقع بايد به مساله عدالت و رفع تبعيض در هر نوعش پايبند بوده و مردم را در راه رسيدن به يك زندگي مرفه و شاد كمك كنند. ايران نيز بر اثر توجه به اين رهنمود آزاد و آباد خواهد شد.

استاد علوم سياسي

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون