• ۱۴۰۳ جمعه ۷ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5808 -
  • ۱۴۰۳ چهارشنبه ۲۰ تير

اظهارات دردناک تکواندوکار افغانستانی ساکن در ایران:

به خاطر سهل‌انگاری اداره اتباع ایران، المپیک را ازدست دادم

پدرم ۴۸ سال است در ایران زندگی می‌کند اما نمی‌‌تواند سند یک ماشین به نام خودش بزند!

روزبه   دلاور

به گزارش «اعتماد»، علیرضا عباسی تکواندوکار افغانستانی که زیر پرچم تیم پناهجویان فدراسیون جهانی در کشور چین موفق به کسب سهمیه المپیک پاریس در وزن 68- کیلوگرم شده بود، فرصت حضور در معتبرترین رویداد ورزشی جهان را به دلیل یک سهل‌انگاری کوچک از دست داد!

عباسی که در ایران به دنیا آمده است، به دلیل عدم تایید مدارکش در زمان مقرر توسط اداره اتباع فرصت حضور در المپیک را از دست داد و کمیته بین‌المللی المپیک تکواندوکاری از هنگ‌کنگ را جایگزین او کرد. تکواندوکاری که عباسی همین چند وقت پيش او را ناک‌اوت کرده بود حالا به المپیک می‌رود و ورزشکار تیم پناهجویان باید این مسابقات را از طریق تلویزیون ببیند. خبرنگار «اعتماد» با عباسی تماس گرفت تا صحبت‌های او را با شما به اشتراک بگذارد. حرف‌هایی که با بغض و حیرت به زبان آورد و ما هم بدون کم و بیش آن را به رشته تحریر در آوردیم که در ادامه می‌خوانید.

 

چند سال است که در ایران زندگی می‌کنی؟

من در ایران به دنیا آمدم و پدر من تقریبا از قبل از انقلاب در ایران بوده است. حدود ۴۷ تا ۴۸ سال پیش. من همین‌جا بزرگ شدم و درس خواندم و ورزش کردم.

پس چرا در تیم ملی ایران عضو نشدی؟

مشکل ما این است که بعد از این همه سال هنوز نمی‌توانیم شناسنامه و کارت ملی و گواهینامه بگیریم! سند هم به نام نمی‌زنند. این مشکل فقط برای من نیست برای تمام اتباع هست. یعنی پدر من که ۴۸ سال است در ایران زندگی می‌کند با کسی که مثلا دیروز به ایران آمده هیچ فرقی ندارد! برای همین هم‌ نتوانستم زیر پرچم ایران مسابقه دهم. با کلی مشکلات و بدبختی راهی باز شد به تیم پناهندگان و از آنجا به بازی‌ها اعزام شدم که این هم به مشکل خوردم.

تا حالا در چندتا تورنمنت با تیم پناهندگان شرکت کردی؟

یک بازی در پرزیدنت کاپ و یکی هم کسب سهمیه المپیک که در کشور چین برگزار می‌شد. در آنجا هم دو تا فینالیست مستقیم به المپیک صعود می‌کردند که یکی از آن فینالیست‌ها من بودم.

در کل چند تا مدال گرفتی؟‌

یک برنز پرزیدنت کاپ دارم و یک نقره جام باشگاه‌های آسیا و مدال‌های داخلی هم زیاد دارم. قهرمانی جهان هم که در باکو برگزار شده بود زیر پرچم افغانستان قرار بود شرکت کنم که آنجا هم ویزا دیر رسید و نتوانستم شرکت کنم. ۷ تا ۸ مسابقه بین‌المللی هم به دلایل مشکلات مختلف اعزام نشدم!

فقط در ایران این مشکلات برای تیم پناهندگان وجود دارد یا در تمام دنیا این اتفاقات رخ می‌دهد؟

نه. فقط در ایران این‌طور است. الان بازیکن ایرانی با تیم پناهندگان در ایتالیا است که به المپیک می‌رود یا یک بازیکن افغانستانی که از طرف انگلیس می‌رود. مشکلات برای همه نیست اما برای افغانستانی‌هايی که در ایران هستند این مشکلات وجود دارد!

برای حل مشکلاتت چه اقداماتی کردی؟

هر اقدامی از دست‌مان بربیاید کردیم. از فدراسیون ایران تا کمیته ملی المپیک و فدراسیون جهانی. به شخص گفتیم، با سازمان ارتباط گرفتیم. تلاش برای گرفتن کسب سهمیه هم کردم. اما دیگر دست‌مان به جایی نرسید.

در ایران متولد شدی اما چطور نتوانستی شناسنامه بگیری؟

در قانون نیست که به اتباع شناسنامه بدهند مگر اینکه شرايط خاصي داشته باشي که آن‌هم
پنجاه، پنجاه است که بدهند یا نه!

پس از کسب سهمیه چه احساسی داشتی؟

بهترین اتفاق زندگی من بود. تمام ورزشکاران معتبر دنیا تلاش می‌کنند تا به بزرگ‌ترین رویداد ورزشی دنیا برسند. تمام تلاش خودم را کردم. دوازده سال است که تکواندو کار می‌کنم، تمام هدف من رسیدن به المپیک بود، رسیدم اما از من گرفتند.

برای اینکه سهمیه‌ات را بگیرند چه توضیحی داشتند؟

قبل از اینکه به چین برویم برای مسابقات کسب سهمیه، تمام‌ مدارک خودمان را فرستادیم و این مدارک از فدراسیون جهانی تایید شد. پس از کسب سهمیه IOC استعلام گرفته بود از اداره اتباع ایران اما اداره اتباع جواب‌شان را نداده بودند! در بازی قبل از فینال که بازی آخر من بود حریف هنگ‌کنگی را ناک‌اوت کردم و همان را جایگزین من کردند!

علتش همین بود؟

بله. استعلامی که از اداره اتباع گرفتند اما اداره اتباع جوابی به استعلام آنها ندادند! بعد ما کارهایی که آنها باید انجام می‌دادند را انجام ‌دادیم. آنها گفتند الان مورد تایید هستید اما آن زمانی که شما سهمیه را گرفتید پناهنده نبودید وگرنه اداره اتباع به ما جواب می‌داد!

بعد چی شد؟

پیگیری‌های‌مان را کردیم و بعد اداره اتباع نامه زد که تایید نشد! دیگر کار از کار گذشته بود.

الان چه احساسی داری؟

دو ماهی است که خواب و خوراک ندارم. خودم به کنار، پدرم، خانواده‌ام. بزرگ‌ترین اتفاق زندگی من از دست رفت و خانواده‌ام این چیزها را می‌بینند و نمی‌توانند کنار بیایند.

بورسیه و حمایت از شما از طرف سازمان جهانی المپیک تا سال ۲۰۲۸ ادامه دارد؟

حمایت‌هایی است که ماهیانه می‌خواهند بدهند که فعلا خبری نیست! نمی‌دانم به دلیل تحریم‌های ایران است یا چیزهای دیگر، نمی‌دانم اما از بیست و پنجم اسفند که سهمیه المپیک گرفتم تا امروز هیچ حمایت مالی از هیچ ارگانی نشدم! فدراسیون جهانی به بازیکنانی که پناهنده و واجد شرایط باشند یک مبلغی را ماهیانه می‌دهند که از همان اول که حدود ۴ ماه است عضو پناهندگان شدم، حمایتی نشدم. نه پاداشی، نه حقوقی از هیچ ارگانی حمایت نشدم.

با این اوضاع بهتر نبود زیر پرچم افغانستان در مسابقات شرکت می‌کردی؟

افغانستان هم مشکلات خودش را دارد، چون حکومتش هنوز به رسمیت شناخته نشده آنجا هم برای مسابقات جهانی مکزیک در اردو بودیم اما تیم را اعزام نکردند. در مسابقه‌ها هم بیشتر از روی سلیقه شخصی بازیکنان را اعزام می‌کنند!

بیشتر توضیح بده!

یعنی گزینش‌ها به سبک خودشان است. مثلا در انتخابی آنجا به ‌جای آنکه، برنده از دو راند از سه راند دو دقیقه‌ای انتخاب شود یک شکل دیگر صورت می‌گیرد. انتخاب آنجا نابرابر است. من دو تا بازی می‌کردم و نفر بعدی یک بازی حالا در چه شرایطی؟ هر راند ۵ دقیقه با مجموع سه راند! یعنی یک بازی می‌شود ۱۵ دقیقه! یعنی حدود سه برابر زمان یک مسابقه رسمی در شرایط نابرابر.

برای آینده‌ات چه تصمیمی داری؟

ان‌شاءالله برای المپیک بعدی بتوانم باشم. الان تصمیم گرفتم از ایران بروم! شرایط ماندن در ایران را با این اوضاع نداریم. من یک جوان ۲۱ ساله با ۱۲ سال تلاش به جایی رسیدم اما سر اشتباه یک سازمان این‌طور زندگی‌ام تحت‌تاثیر قرار می‌گیرد واقعا ماندن من در اینجا اشتباه است! پدر من ۴۷ یا ۴۸ سال است که در ایران زندگی می‌کند اما هیچ امتیازی ندارد و حتی نمی‌تواند یک ماشین به نام خودش بزند!

خواسته‌ات از مسوولان چیست؟

الان دیگر از مسوولان هیچ خواسته‌ای ندارم! کارهایی که باید برای من می‌کردند را نکردند و الان دیگر هیچ خواسته‌ای ندارم.

صحبت خاصی مانده؟

پیشنهاد نمی‌کنم به اتباعی که در ایران ورزش می‌کنند در اینجا بمانند چون فکر می‌کنم در اینجا آینده‌ای ندارند! شاید اعزام نمی‌شدم به مسابقات و سهمیه را نمی‌گرفتم این‌قدر اذیت نمی‌شدم که سهمیه‌ای که گرفتم را از من پس گرفتند آن‌هم به چه کسی بدهند، به کسی که جلوی من ناک‌اوت شده بود و برای من این موضوع خیلی درد داشت!

البته قطعا در ایران حمایت‌هایی هم از جانب ورزشکاران و فریبرز عسکری مربی‌ات داشتی. در این باره صحبتی داری؟

عسکری برای من اسطوره و مثل پدر برای من می‌ماند. او در ورزش و مسائل روحی روانی خیلی به من کمک کرد. او یک اسطوره برای من است و به اندازه پدرم او را دوست دارم و برای او ارزش خاصی قائل هستم. او آدمی نیست که به کسی رو بيندازد اما به خاطر من این کار را کرد. ورزشکاران دیگر و دوستان من پیام می‌دادند و همدردی می‌کردند و لطف‌شان شامل حال من بود اما اصل کار من با مسوولانی بود که وظیفه‌شان را درست انجام ندادند‌. جواب یک استعلام را دادن فکر نمی‌کنم زحمتی برای‌شان داشته باشد، اما ۵۰، ۶۰درصد زندگی من با رفتن به المپیک به لحاظ مالی و بسیاری از لحاظ تامین می‌شد، اما یک مسوول که کار خودش را درست انجام نداد باعث شد ضربه‌اش را من بخورم.

 

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون