• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۳ مرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5818 -
  • ۱۴۰۳ چهارشنبه ۳ مرداد

بمب‌ها و آدم‌ها

مرتضي ميرحسيني

مي‌گويند نمي‌شود با معيارهاي زمان صلح و آرامش درباره تصميمات زمان جنگ قضاوت كرد. مي‌گويند وقتي بيرون ماجرا باشي، محكوم كردن آنهايي كه مجبور بودند تصميمات سخت - سخت‌ترين تصميمات - را بگيرند، كار آساني است. راستش نمي‌دانم اين حرف چقدر درست است. اما احتمالا خالي از حقيقت نيست و قطعا ناديده گرفتن شرايط، به نادرستي قضاوت‌ها منتهي مي‌شود. دن كارلين در كتاب «پايان هميشه نزديك است» با نگاهي به پايان جنگ دوم جهاني، كمي با اين مساله درگير مي‌شود. پاياني كه با حمله اتمي امريكا به ژاپن رقم خورد. مي‌نويسد: «چه اقدامات شديدي انجام مي‌داديد اگر مي‌توانستيد آن جنگ را در ابتداي شروعش پايان بدهيد؟ اگر بريتانيايي‌ها يا فرانسوي‌ها در آن زمان يك بمب اتمي داشتند، وقتي آلمان، لهستان را اشغال كرد، از انداختن آن در برلين طرفداري مي‌كرديد؟ اين تصميم سرنوشت مرگ آتشين حدود يك ميليون نفر را رقم مي‌زد كه شامل هزاران زن و بچه و پير و افراد ناتوان بود و همچنين نسل‌هاي بشري و مراكز فرهنگي بااهميت تاريخي را ويران مي‌كرد؛ با اين حال احتمال داشت كه به جنگ در روز اول، پايان مي‌بخشيد. اگر اين‌طور شده بود، جان افراد بيشتري نسبت به تعداد قربانيان يك بمب، نجات پيدا كرده بود. اعداد بهت‌آورند: سي ميليون نفر تنها در جبهه شرقي كشته شدند، شش ميليون نفر در اردوگاه‌هاي آلماني. حركت درست چيست؟» البته چنانكه مي‌دانيد - و در فيلم «اوپنهايمر» (2023) هم به آن اشاره مي‌شود - هيچ‌ كدام از طرف‌هاي درگير در ماجرا، تا مقطع پاياني جنگ به بمب اتم مجهز نبود و تصميم‌گيران اصلي چنين گزينه‌اي را پيش روي خودشان نداشتند. اما زماني كه اين انتخاب براي يكي از آنان، براي هري ترومن، رييس‌جمهور امريكا ممكن شد، او در استفاده از آن ترديد نكرد. جولاي 1945 در چنين روزي در دفتر يادداشت‌هاي روزانه‌اش نوشت: «ما وحشتناك‌ترين بمب در تاريخ جهان را به دست آورده‌ايم. شايد همان ويراني با آتش باشد كه دوره دره فرات بعد از نوح و كشتي فوق‌العاده‌اش پيشگويي شده بود... يك اخطاريه صادر خواهيم كرد تا از ژاپني‌ها بخواهيم تسليم شوند و جان‌هاي زيادي را نجات دهند. مطمئنم كه اين كار را نمي‌كنند، اما اين فرصت را به آنان داديم. حتما براي جهان خوب شد كه آدم‌هاي هيتلر يا استالين اين بمب را به دست نياوردند. به نظر وحشتناك‌ترين چيزي است كه ساخته شده، اما مي‌تواند سودمند باشد.» تصميم سختي بود. نتايج وحشتناكي داشت و پيامدهاي آن نيز فاجعه‌بار بود. اما اگر به عقب‌تر، به هفته‌هاي پيش از بمباران اتمي برگرديم و به چگونگي حملات امريكايي‌ها به خاك ژاپن دقت كنيم، به تصوير كامل‌تري از ماجرا مي‌رسيم. مي‌بينيم كه تصميم ترومن، تصميم چندان متفاوتي نبود. معمولا در روايت آن جنگ، اين بخش ناگفته مي‌ماند كه امريكايي‌ها پيش از به‌كارگيري بمب اتمي در هيروشيما و ناكازاگي، چند شهر ژاپن از جمله توكيو را با بمب‌هاي آتش‌زا نابوده كرده بودند. حداقل صدهزار نفر را هم در اين بمباران‌ها كشتند و شصت شهر را از روي نقشه برداشتند. در آن بمباران «حرارت چنان شديد بود كه شيشه مايع در خيابان جاري شد.»، «صدها نفر به مشعل‌هاي گدازان تبديل شدند و با صداي جلز ولز به رودخانه افتادند.» و «يك پزشك كه شاهد قتل‌عام بود، بعدها گفت كه نمي‌توانستيد تشخيص دهيد آنچه روي آب رودخانه سوميدا شناور بود، دست‌وپا بود يا چوب سوخته. خدمه بمب‌افكن... ماسك اكسيژن زدند تا از بوي بد گوشت سوخته استفراغ نكنند.» از اين‌رو، اگر جنايتي بود - كه بود - به استفاده از بمب‌هاي اتمي محدود نمي‌شد. خود آن جنگ كه اتفاقا ژاپني‌ها نيز در شروع و تداوم آن نقش مهمي داشتند و در جريان آن نيز از هيچ قساوتي شرم نمي‌كردند، غيرانساني و غيراخلاقي و به تعبيري، سلسله‌اي از جنايت‌ها بود. بمب اتم، فقط جنايتي بزرگ‌تر - كمي بزرگ‌تر - براي پايان‌ دادن به اين سلسله از جنايت‌ها بود.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون