حرفهاي ديروز براي امروز
بهزاد نبوي
برخي ايدهها و انگارهها، هرگز از مد نيافته و قديمي نميشوند. ايدههايي چون «صلح»، «نوعدوستي»، «وحدت»، «انساندوستي»و«عشق» از جمله اين مفاهيم بنيادين و ابدي هستند كه گذشت زمان تاثيري در ضرورت و وجوب آنها ايجاد نميكند. بهزاد نبوي يكي از چهرههايي است كه سالهاست از ضرورت اصلاحات، تنشزدايي و صلح و ضرورت دستيابي به اتحاد صحبت ميكند. در جستوجوي مفاهيم ابدي به يادداشتي از بهزاد نبوي رسيديم كه در آبان ماه 96 به مناسب انتشار يك روزنامه نوشته شده است. نبوي در اين يادداشت واژهسازي كرده و از «صلح دوفاكتوي ملي» سخن ميگويد؛ وضعيتي كه مردم در شرايط خاص و بهرغم همه تفاوت و تعارضها و چالشها روي گزارهاي خاص توافق ميكنند تا همه ظرفيتها در مسير اين ايده مشترك به كار گرفته شود. راي ايران امروز اين ايده مشترك ميتواند وفاق ملي براي دستيابي به توسعهاي متوازن و همهجانبه باشد. «اعتماد» ضمن بازنشر اين ايدهپردازي توجه مخاطبان را متوجه محتوايي ميكند كه بهزاد نبوي اين چريك پير كه امروز با صراحت اعلام ميكند از هر انقلاب و دگرگوني بنياديني بيزار است، مطرح كرده است.
شروع انتشار روزنامه «جامعه فردا» را به فال نيك ميگيرم و براي روزنامهنگاراني كه در آن قلم خواهند زد، آرزوي موفقيت دارم. موفقيت يك روزنامه فقط در قالب نيل به اهداف آن قابل ارزيابي است. اهداف، اگر نيك باشند و خيرخواهانه، حتي هنگامي كه به بخشي از آنها دست مييابيم حسي از موفقيت همراه خود دارند. دوستاني از دستاندركاران تحريريه «جامعه فردا» طي ديداري نسبت به چگونگي انتشار و چيستي ماموريتهاي روزنامه از من نظر خواستند. گفتوگويي ميان ما شكل گرفت. آنچه ميخوانيد ماحصل اين گفتوگو است.
خوانندگان عزيز روزنامه را به مطالعه دقيق اين متن دعوت ميكنم. مسوولان نشريات معتدل ميانهرو را، اعم از اصلاحطلب و اصولگرا، به شعار «صلح دوفاكتوي ملي» و در واقع همان شعار «آشتي ملي» سرور گراميام، رييس دولت اصلاحات توجه ميدهم.
اهداف نيك براي روزنامهنگاران چيست؟ مسلم است كه اين اهداف شخصي نيستند؛ بلكه آماجهايي اجتماعي هستند كه يك گروه روزنامهنگار در مقابل خويش و فرا راه رسانهشان قرار ميدهند. من تلاش خواهم كرد تا اين اهداف را از نگاه خودم و متناسب با موقعيت كنوني كشور شرح دهم.
براي اين كار، ابتدا ميخواهم عبارتي را در فرهنگ سياسي كشورمان وضع كنم و از «صلح دوفاكتوي ملي» سخن بگويم. مراد من از صلح ملي در وضعيت دوفاكتو، وضعيتي است كه در آن مردم كشور فارغ از تمركز روي اختلاف بين ديدگاهها يا تفاوت جايگاه اجتماعي و سطح زندگي اعضاي جامعه و حتي نامتوازن بودن توزيع قدرت، نارضايتيهاي سياسي و حتي اختلاف حل نشده و مزمني كه بين آنها وجود دارد، توافق ميكنند تا براي دادن فرصت به تغييرات مسالمتآميز سياسي و اجتماعي، اصلاح روشهاي اداره جامعه و دور كردن كشور از تهديدهاي خارجي -كه هميشه كموبيش وجود دارند- روابط دروني خود را بر مبناي پذيرش يكديگر به صورت دوفاكتو تنظيم كنند. يعني بپذيرند ديگري وجود دارد، نميتوان وجود او را انكار كرد، قابل حذف نيست و عقايد و برنامههايش در جامعه ريشه دارد. مثلا اصلاحطلبي در جامعه ما گرايشي قابل تكذيب و حذف شدني نيست و فارغ از اراده ما به حياتش ادامه ميدهد. در چنين شرايطي، نه نيازي به توافق كامل يا تسليم كسي در برابر شخص ديگر است و نه نياز به ترس و سوءظن و مقابلهجويي و تحديد و گاردگيري دايمي و روحيه تهاجمي. تداوم چنين وضعيتي تكوين تدريجي تغييرات مثبت و اصلاح امور را در بطن خود ميپرورد و ظرفيتهاي اجتماعي، سياسي و فرهنگي كشور را افزايش ميدهد و فرصت اقدامات ضدملي را از اجزاي ناسالم و مغرض داخل و بيرون حاكميت ميگيرد. به نظر من، هنگامي كه ساختار قدرت از يكپارچگي كامل برخوردار نيست و گونههايي از مشاركت سياسي آحاد جامعه وجود دارد، خطمشي صلح دوفاكتوي ملي نتيجهبخشترين رويكرد سياسي و اجتماعي خواهد بود. اين ديكتهاي است كه در وضعيت كنوني خطير كشور -كه نيازي به شرح و بسط آن نمييابم- به تاريخ ما و ما ميكند.
بديهي است صلح ملي با رويكرد فوق به معناي تسليم عمومي به بيعدالتيهاي سياسي و اجتماعي، چشم بستن بر فساد، جمع كردن بساط نقد شيوههاي اداره جامعه و حكومتگري و كنار گذاشتن مطالبات اجتماعي نيست. صلح دوفاكتوي ملي به معناي پذيرش وضع حاضر از جنبه تنوع و تكثر از يك سو و متعهد بودن همه به حفظ اساس ساختار موجود سياسي به منظور امن كردن مسير تحرك ملي در روند حيات اجتماعي از سوي ديگر است. تحرك ملي نيز چيزي نيست جز مشاركت آگاهانه و متين در تصميمگيريهاي مبتني بر راي و نمايندگي. عقلاي جامعه بايد پيشنهاد چنين صلحي را به همه -مردم و زعماي قوم- بدهند و بر آن اصرار كنند. اينكه هماكنون صدها هزار نفر از اعضاي جامعه بهرغم ناخشنودي از برخي سازوكارها و با داشتن نقدهايي جدي بر موقعيت، در قالب نهادهاي مدني و فعاليتهاي جمعي و فردي در حيات اجتماعي مشاركت فعال ميكنند، دستاورد و نمونهاي است طبيعي از رفتار مبتني بر پذيرش دوفاكتوي وضعيت موجود كه ثمربخشي و نياز به توسعه آن در كل جامعه، در قالب صلح دوفاكتوي فراگير را آشكار ميسازد. دفاع اخير برخي مسوولان رده بالا از ابقاي يك هموطن زرتشتي در شوراي شهر يزد -كه مخالفان صلح با جامعه براساس موقعيت دوفاكتو، با تمسك به شرع انور به جنگ آن رفتهاند- نيز نمونهاي است از گرايش به پذيرش دوفاكتوي همزيستي هدفمند همه ايرانيان از سوي نظام، هرچند نمونهاي نادر است.
با پذيرش چنين ميثاقي و تا زماني كه اين ميثاق زير پاي كساني خرد نشود، وظايف گروههاي مرجع، مراقبت از موقعيت و نگه داشتن جامعه روي مسير است و روزنامهنگاران اصلاحطلب كشور نيز در زمره گروههاي مرجع هستند. به نظر من، تقويت صلح ملي ميتواند بزرگترين هدف روزنامهنگاران متعهد به اصلاحطلبي در شرايط كنوني باشد.
آبان 1396