« آلن تورن » جامعه شناس فرانسوي جنبشهاي اجتماعي را يك تحول تعريف ميكند نه يك بحران زيرا تلقي آن به منزله يك بحران به معناي حذف كنشگران اجتماعي و روابط واقعي ميان آنها است. اما با توجه به تحول جامعه، اگر آغاز را به وجود يك بحران اجتماعي بدانيم پس از آن به بحران فرهنگي ميرسيم بحران فرهنگي راه را به دگرگوني فرهنگي ميبرد، در نتيجه دگرگوني اجتماعي ايجاد ميشود و در نهايت تحولات سياسي شكل ميگيرد. نكته مهم زير سوال بردن جامعه نو و فرهنگ موجود است كه راه را براي آيندهاي متفاوت ميگشايد. (تورن ۱۹۸۱)
درجريان بلواي نان ، زنان براي تأمين مايحتاج روزانه كه نان در آن جايگاه مهمي داشته تلاش وافري كردند و با شركت در جنبشهاي اجتماعي به اينگونه وارد ميدان اجتماع و سياست با انگيزههاي اقتصادي شدند .
اهميت نان در ظهور و افول دولتها
اهميت نان در رژيم غذايي مردم ايران و نقش آن در افول و ظهور دولتها يا دولتمردان، به عنوان يك موضوع پژوهشي و ارتباط آن با حضور زنان در جنبش «بلواي نان » و اهميت اقتصادي نان و جايگاه آن درشرايطي كه جوامع به جهت بحرانهاي اقتصادي وارد مرحله سقوط دولتها خواهد شد در جهت آگاهي و بازنگري تاريخ ميتواند راهگشا باشد . نخست به معناي كلمه نان پرداخته ميشود.
كلمه نان: كلمه نان در ايران براي انواع مختلف نان استفاده ميشود .نخستين مدارك زبانشناسي نشان ميدهند كه عشاير ايراني از دوكلمه مختلف به معناينان استفاده ميكردند Nayna/ Nikana.درمطالعات صورت گرفته بين زبانشناسان هارماتا كلمه نيكانا دربين ايرانيان نخستين استفاده ميشده و كلمه nikanaاز فعل kanبه معناي كندن مشتق شده است .اما در فارسي مياني به معناي «به خاك سپردن »و درنتيجه شبيه به معناي «پختن درخاكستر » است. در هر حال كلمه nikanaنه تنها به خميري كه بر روي تخته سنگ بود، بلكه به روش پخت نان از طريق پوشاندن با زغال و خاكستر نيز اشاره ميكند.با توجه به اين روش پخت ايرانيان به اين نوع نان، با اصطلاحي به معناي (حفر كردن، پوشاندن) اشاره كردهاند. دومين كلمه nayana روش پخت را بهتر معرفي ميكرد و تعبير مدرن آن يعني «نان » اشاره ميكند و در تنور پخته ميشود. (1874 Bellew)
نكته قابل ذكر آنكه تنها در زبان فارسي از كلمه nan به معناي نان استفاده ميشود، اين كلمه در سدههاي سوم و چهارم ميلادي شكل گرفت .زبانهاي ديگر از اين كلمه استفاده كردند و از فارسي زبانان قرض گرفتند. (1953 Harmatta) در دورههاي تاريخي انواع نان نيز شكل گرفت مانند نان سنگگ و تافتون و بربري و نان خشك و نان روغني ونان سمناني و شيرمال وكماج و فطير و انواع شيرينيها ....
زنان و نقش آن در معيشت مردم
نقش نان در مراسم مذهبي ايران در اسلام و دينهاي محلي تا به امروز باقي مانده است. نان قوت مردم است.اين موضوع با ضربالمثلها و پندهاي بيشماري نشان داده شده كه در آن نان مكفي و بسنده، مظهر تندرستي فرد و امنيت و سلامت خانواده است. «ايجاد معيشت براي يك شخص، فراهم كردن نان اوست . » «محتاج بودن اين است كه شخصي نانش را از ديگري بگيرد ». اگر كسي را تحت فشار اقتصادي بگذارند تا آزارش دهند بايد « نان او را ببرند».
ملكم يك نكته اخلاقي را عنوان كرده است: « هرگز در خانه شخص ديگر دستور نده و خودت را به خوردن نان سفره خود عادت بده ».
زنان نانپز و زنان نانآور
زنان ايلات بختياري و تركمن و نسطوريان اروميه و ايلات قشقايي و لر و كرد و بلوچ و ساير.... نان خانواده را ميپختند. زمان پخت نان صبح و عصر و در زمان كوچ يك باره ميپختند و خشك ميكردند تا كوچ به اتمام برسد . نان اغلب از گندم و ذرت پخت ميشد. در تنورهاي خانگي يا در فضاي باز و داغ آفتاب، نان پخته ميشد. براي آنكه هميشه زنان بتوانند نان بپزند لازم بود خمير فطير و بيمايه باشد زيرا نان پخته شده با اين خمير را ميتوانستند براي مدت طولاني نگه دارند و در زمان طولانيتر بخورند . در هر حال جايگاه نان در تاريخ اقتصادي با كشاورزي مردان و پخت تمام مراحل آن مانند آسياب كردن غلات، الك كردن، آماده كردن خمير و پخت آن توسط زنان انجام ميگرفت. از جمله مرداني كه هرگز نان نپختهاند مردان طايفه «بمادي»بختياري بودند (خورشيد، 136.96)
آسياب كردن كار پر سروصدايي بود، قبل از سپيده دم از صداي بم آسياب دستي كه عموم بانوان گندم را براي نان صبحگاهي آرد ميكردند تا نان را آماده نمايند و روي سيلندرهاي گازي شكل ميپختند و در نزديكي ورودي درهاي خانه قرار ميدادند.
با رواج آسيابهاي مدرن انواع قديم ترفراموش شد. در دهه 1310 شهرداري تهران قوانيني در خصوص آسياب كردن آرد براي انواع مختلف نان صادر كرد .
تا اواسط دهه 1960 ميلادي آسيابهاي موتوري حتي در بسياري از روستاها نيز وجود داشت، مانند بلوچستان كه كوچ نشين سرحد بلوچ غلات خود را به آنجا ميآوردند تا آرد كنند.
از وظايف زنان الك كردن گندم و غلات ديگر بود، آرد را با الك درشت يا اردبيز به كمك سابيدن با دست الك ميكردند . (سنايي، 1380.ص23) با اين روش آرد پر از ناخالصي بود. جيمز موريه ذكر كرده به دليل آنكه خرمنكوبي روي زمين انجام ميشد، نان پراز سنگريزه بود كه البته دانههاي شن و سنگ در تمام نانهاي روستايي پيدا ميشد .به گفته كوئلز جانورشناس امريكايي «نان در اينجا خوشمزه است اما پر از شن است و همكار ما گفت وجود شن در نان ناشي از سنگ آسياب است كه از سنگ گچ ساخته شده است . احتمالا دانههاي شن همراه با گندم آسياب ميشده است .»
زمينه نخستين حضوراجتماعي زنان
جنبش فكري سده سيزدهم ق/نوزدهم م ايران تحت تأثير تحولات داخلي و خارجي شكل گرفت و يك جنبش اجتماعي را تدارك ديد كه نمودهاي آن در قيامهاي اين دوران تجلي يافت؛ زيرا جنبش اجتماعي هميشه با يك اساس فكري جديد مشخص ميگردد (روشه 1379: ۱۳۰) . جنبشهاي اجتماعي با اهداف خاص و گسترش ارزشهاي معين بين نخبگان و جنبشهاي اجتماعي ارتباط تنگاتنگي ايجاد مينمايند، زيرا جنبشهاي اجتماعي يا از نخبگان حمايت ميكنند يا خود مورد حمايت آنان قرار ميگيرند (روشه، ۱۳۷۹: ۱۲۹) .
مشاركت زنان در جنبشهاي سياسي اجتماعي، نمونه بارز تغيير اجتماعي در ساخت سنتي جامعه ايران بود. طيف زنان طبقات پايين اجتماعي كه فاقد قدرت بودند تا زنان درباري كه از نخبگان قدرت در اين طيف قرار داده ميشود، رابطه جنبشهاي اجتماعي سده سيزده ق در ايران با بخشهايي از نخبگان ترسيم خواهد شد .
در شكلگيري انقلاب مشروطه عوامل اقتصادي نقش تعيينكنندهاي داشتند و زمينه نارضايتي و گسترش آن را بههمراه داشتند .استقراضهاي حكومت از انگلستان و روسيه و گرفتن وامهاي متعدد و واگذاري امتيازات اقتصادي كه همگي خرج سفرهاي پرهزينه شاه به سفرهاي اروپا شده بود (مظفرالدينشاه طي پنج سال سه سفر به اروپا رفت)، تبعيض در نظام گمركي به نفع تجار خارجي (نمونه موردي آن حق گمركي پنج درصدي بازرگانان روسيه بود كه فقط يك بار پرداخت شده بود در حالي كه تجار ايراني بايد به هر شهري وارد ميشدند ماليات پرداخت ميكردند) از سويي گسترش نارضايتيهاي اقتصادي و سياسي همگي از عوامل ضدحكومتي و ضد بيگانه در جامعه بود كه منجر به اعتراضات در چندين شهر بزرگ ايران شد . گزارشهاي روايت شده حكايت از حضور جدي زنان به ويژه در اعتراضات پايتخت دارد. درخرداد 1284/1906 عدهاي از زنان معترض به قيمت بالا و كمبود ارزاق در تهران دست به تظاهرات زدند و به گفته يك شاهد عيني با عصبانيت خشم خود را نسبت به حاكم شهر اعلام كردند. (تفرشي1352: 2) .
بحرانهاي اقتصادي ناشي از ورشكستگي دولت و تورم بيسابقهاي كه از سال 1283آغاز شده بود از مهمترين وقايع و رويدادهايي بود كه موجب نارضايتي عمومي از حكومت مظفرالدينشاه شد و زمينهساز جنبش مشروطه خواهي شد. قيمت نان 90درصد و قند و شكر 33درصد افزايش يافت . علت تورم اقتصادي، ناشي از بدي محصول و از سوي ديگر بر اثر شيوع وبا، افول ناگهاني در تجارت شمال به دليل جنگ 1905 ژاپن و روسيه و در پي آن آشوبهاي امپراتوري روسيه تشديد شده بود (همان: 86)
به دليل اين بحرانها علاءالدوله حاكم تهران به دستور عينالدوله صدراعظم چند تا تاجر قند و شكر را به بهانه احتكار و گرانفروشي فلك كرد.بهدنبال اعتراض علما و روحانيون و بازاريان، حدود دو هزار تن اهالي تهران به سوي شهرري حركت كردند تا در آنجا متحصن شوند. پس از 25 روز برجمعيت بستنشين اضافه شد. در جريان بستنشيني متحصنين جمعيت معترضين افزايش مييافت و به تدريج به گسترش خواستهاي آنان به خصوص « تشكيل عدالتخانه » تغيير كرد.
تا آنكه شاه تقاضاي متحصنين را پذيرفت اما عينالدوله تابعيت نكرد. مجددا مردم اعتراض كردند و بازارها بسته شد (كسروي 1376: 67) .
نقل است كه وقتي شاه از مهماني منزل امير بهادر جنگ باز ميگشت، زنان گرد كالسكه اورا گرفته و فرياد ميزدند: «ما آقايان و پيشوايان دين ر ا ميخواهيم .... ما مسلمانيم و حكم آقايان را واجب الاطاعه ميدانيم . عقد ما را آقايان بستهاند، خانههاي ما را آقايان اجاره ميدهند .... اي شاه مسلمان علماي اسلام را ذليل و خوار نخواهيد، بفرما روساي مسلمانان را احترام كنند.... اي پادشاه مسلمان اگر وقتي روس و انگليس با تو طرف شوند شصت كرور ملت ايران، به حكم اين آقايان جهاد ميكنند .... » (كرماني 1362: 361)
به عقيده كسروي در آن روز زنان با همه روبند و چادر كار بسياري كردند و به خاطر همين فشار عمومي بود كه شاه به عينالدوله دستور داد كه: «مقاصد آقايان را اجرا داريد و آنها را تا فردا (به تهران) بياوريد و الا من خودم ميروم و آنها را ميآورم »(كسروي 1376: 69) .
حضور زنان در جنبش پيشا مشروطه
«بلواي سياسي نان »
در اواخر دوره ناصري درسالهاي 1309-1308 ق اولين رويارويي جدي مردم با حاكميت قاجارشكل گرفت كه شامل شورشهاي كوچك و بزرگ بود. جريان «بلواي سياسي نان »بهدنبال قحطي بزرگ سال 1277ق درتهران اتفاق افتاد. درزيراسنادي مرتبط با شورش زنان دربلواي نان درشهرهاي شيراز و اصفهان آورده ميشود:
همچنين درتهران شورشهاي زنان جريان داشت چنانكه درگزارشي كه استريك نماينده سياسي انگلستان درايران از اين جريان آورده، زنان را عامل برپايي اين طغيان نشان ميدهد:
«مردم پايتخت از بيناني، پريشان حال بودند ....بهدليل بدي راهها غله به شهر نميرسيد.گرسنگي شرم زنان را برده بود، به هر كس دركوي و برزن ميرسيدند، ياري ميجستند. روز هفدهم شعبان 1277ق /1860 م شاه از شكار باز ميگشت كه انبوه چند هزار نفري زنان جلوي او را گرفتند. نان ميخواستند و پيش چشم شاه دكان نانوايي را چپاول كردند. همين كه شاه به قصرخود رسيد، به دستور او دروازههاي شهر را بستند .روز بعد آشوب از نو برخاست. با وجود آنكه دروازهها را بسته بودند، چند هزار زن هجوم آوردند، به ضرب سنگ و چوب نگهبانان را ازپاي درآوردند، به شهر ريختند. قرار اين بود كه مقدمه هنگامه را جماعت زنها فراهم سازند، و در پي آن مردان بريزند و شورش بر پا كنند . شاه از بالاي قصر با دوربين به ازدحام مردم مينگريست . كلانتر شهر هم آمد و پهلوي شاه ايستاد . از شاه سرزنش و پرخاش شنيد كه اين چه وضعي است .كلانتر گفت ميرود غوغا را بخواباند. او با گروهي از گماشتگان به جمعيت زنان حمله بردند.خودش با چوبه دستي كه داشت زنان را ميزد . به ضرب چوب او از زني خون جاري شد و از زنان شيون و فغان برخاست . شاه برآشفت و كلانتر را فراخواند . بيدرنگ فرمان داد ريشش را بتراشند و او را به چوب و فلك ببندند . كلانتر شوريدهبخت زير چوب و فلك بود كه شاه گفت: «طناب » درآني امر شاه اجرا گشت... جسد برهنه كلانتر را در بازار روي زمين كشاندند و تا سه روز او را از پا درميدان شهر آويزان كردند . بدنبال اعدام كلانتر، همان روز همه كدخدايان محلههاي شهر را آوردند و به چوب و فلك بستند (چون نتوانسته بودند جلوي طغيان مردم را بگيرند) ....روز بعد شاه جامه سرخ غضب پوشيد و با تنبيه كسان ديگر سعي كرد ترس در دل مردم اندازد. اما مشكل نان حل نشد.آشوب پي در پي بر پا گشت .در يكي از غوغاها نزديك بود امام جمعه تهران كشته شود كه غش كرد و نجاتش دادند. زنان باز برخاستند. چنين قرار نهاده بودند كه دوگروه تشكيل دهند. گروهي روانه سفارت انگليس گردند و گروه ديگر به سفارت روس بروند و از وزيران مختار تقاضا كنند كه از جانب مردم در كار تامين نان شهر با شاه گفتوگو نمايند. جمعي به سفارت انگليس رفتند و چادر از سر برداشتند (كه در واقع نشانه اعتراض به دولت بود) . سفارت به زحمت توانست آنان را خارج كند .... (آدميت 1351: 79)
ناصرالدين شاه براي ختم غائله برخوردي قهرآميز با منصوبين خود كرد تا با ايجاد رعب و وحشت هم شورشها را آرام كند و هم مسووليت مشكل پيش آمده را از دوش خود بردارد؛ كه البته به مقصودش نيز رسيد.
پس از قحطي شديد سالهاي 1871 ناصرالدينشاه دست به اقداماتي براي جلوگيري از بلايا و مصائب زد.دستور داد انبار غله بزرگ دولتي ساخته شود تا ذخيره كافي حداقل ششماهه جمعيت تهران نگهداري شود. چنانكه گندم كهنه هر سال به نانواها داده ميشد و گندم جديد ذخيره ميشد . لذا دولت از تشكيل شبكههاي احتكار و ارايه نان نامرغوب تلاش كرد جلوگيري نمايد اما به دليل نظام اداري فاسد و آلوده مشكل بود . كوزوگفسكي آگاهانه اشاره كرده كه: «اين سياست از يك سو مفيد و پرفايده بود اما از سويي منبع در آمد است » (كوزو گفسكي، 1341، ص171) .
پس از آن هم انباري در شاه عبدالعظيم براي نگهداري گندم مناطق روستايي اطراف تهران ساخته شد. وزارت امور مالي هم يك اداره جديد بهنام «اداره انبار دارالخلافه » تشكيل داد . (صنيع الدوله 1306، ضميمه، ص 27)
نرخهاي گندم به لحاظ دولتي تعيين شد. چنانكه يك خروار گندم انبار دولتي به قيمت 5 تومان فروخته شد. يك من (3 كيلوگرم) نان بايد 8 شاهي فروخته ميشد. نانوايان ميتوانستند دو يا سه خروار (900-600) كيلوگرم گندم دولتي در هر روز خريداري كنند. آنها بايد آنچه را در بازار باقي مانده بود خريداري ميكردند .از آنجا كه اداره انبارداري كيفيت گندم را دستكاري ميكرد، همچنين اينكه حاكمان با تعيين چندين نوع باج و ماليات جديد نانوايان را سر كيسه ميكردند، نانواها نيز شروع به فروش نان ناخالص و كم وزن كردند.نانواها نان را با كيفيت پايينتر ارايه ميكردند. (كوزوگفسكي، 1344، ص181)
در دوره مظفرالدينشاه با سياست (پول ميخواهم) كارها خرابتر شد. او براي تأمين هزينههاي سفرهاي اروپايي خود اجازه فروش سريع املاك خالصه را صادر كرد و موجب بدهي ملي شد. همان سال سرماي شديد به كشاورزان و عرصه گندم آسيب گسترده در برداشت محصول زد. در آذربايجان كه انبار غله ايران محسوب ميشد در سال 1898 قحطي بزرگي اتفاق افتاد.در شهرهاي تبريز و روستاها هم، آشوبهاي نان و غارت از محتكران كمبود نان و نبود نان رخ داد. (كوزوكفسكي 1341، ص240)
محصول سال بعد 1899 هم ناكافي بود و اين بدگماني نيز وجود داشت كه بازار گندم را دلالان و محتكران قبضه كردهاند و در دست خود دارند (گزارش كنسول امريكا 1900 صص69-168)
دولت مداخله كرد و دستوراتي براي كنترل نرخ و ارايه گندم صادر كرداما در دوران سلطنت مظفرالدينشاه كه با اجازه وي دخل و تصرف بيحد حاكمان و مقامات در ايران انگشتنما بود، نان دوباره گران شد و ديپلمات فرانسوي، دلوري مينويسد: «اين سال براي ايران پراز بلا و مصيبت بوده است . هيچ آبي، هيچ ناني، هيچ پولي . درباريان ثروتمند گندم را انبار كردهاند، آنچنان كه قدرتي مانند شاه نيز جرأت بيرون آوردن آن را ندارد. قيمت يك خروار گندم 5/9 يا 10 تومان بود و در طول زمستان افزايش يافت و تا 12 تومان رسيد. مظفرالدين شاه در سال 1905 ميلادي هنگام زيارت حرم شاهعبدالعظيم در جنوب تهران با زنان معترض مواجه شد. عينالدوله، صدراعظم 1000 تومان از نانوايان دريافت كرد تا به آنها اجازه داد قيمتهايشان را خودشان تعيين كنند و با مخلوط كردن خاك اره با آرد، در نان تقلب كنند . چنين آردي را «آرد آستار خان » ميناميدند . شاه كمي بعد از اين اتفاق ايران را به مقصد اروپا ترك كرد اما زنان دو روز بعد مقابل كاخ وليعهد شروع به تظاهرات كردند . وليعهد از آنها فرصت خواست تا اوضاع را بهبود بخشد و بعداز چهار روز موقتا نان فراوان شد اما بهصورت موقت! در نيمه دوم همان ماه با جدي شدن كمبود نان، زنان هر روز در مقابل كاخ وليعهد كه قول بهبودي اوضاع را داده بود، تظاهرات ميكردند . حتي حاكم تهران نانوايان را با تنبيه بدني سخت تهديد كرد، اما هيچ تغييري در اوضاع موجود اتفاق نيفتاد (سپهر 1368، 146 و 151)
يك مجله طنز ايراني طرز تهيه خمير را با يك شيوه شيميايي ابتدايي چنين شرح داده است:
سبوس، سنگ ريزههاي كوچك، خاك اره، لوبيا، نمك، را با مقدار مساوي مخلوط كنيد سپس 2 درصد آرد به آن اضافه كنيد ! سپس شخصي تكههاي تخت از اين خمير آماده كند و در تنور بگذارد و بلافاصله از تنور بيرون آورد. خواص: جامد و سخت، انعطاف پذير، داراي استحكامي چون چرم، در حلال نميتواند حل شود . به خصوص در اسيد معده، تلخ و شور است و چگالي آن مانند نقره است . خواص فيزيكي: سبب دل پيچه، سردرد، سرگيجه و يبوست ميشود . سمي قوي است .
مشروطه، مجلس اول و مساله نان
بسياري از مردم به خصوص طبقات پايين بر اين باور بودندكه در مورد هدف مشروطيت، نزاع بر سر پايين آوردن قيمت مايحتاج زندگي آنها بود. واقعيت آنكه عدهاي از تبليغاتچيها كه حتي قول نان ارزانتر را داده بودنددر ذهن مردم ميپروراندند. (كسروي 1319، ص22)
مجلس مشروطه خواه قيمتها را پايين آورد و به همين دليل پس از انقلاب هيچ نانوايي جرأت كمفروشي نان را نداشت.اما عليرغم يه سري اقدامات مانند اينكه حاكمان مناطق بايد به حمايت از توسعه كشاورزي به خصوص در مناطقي كه احتمال كمبود و قحطي بيشتر بود را صادر كردند و موظف به تعديل بهاي غله و ساير ضروريات زندگي مردم شدند و حتي بناي مقابله با كم فروشي و دخل و تصرف در بازار برخورد شديدي ميكردند . اما مجلس هميشه به سود مردم كار نميكرد . اين اتهام كه تعدادي گروههاي منفعتطلب در مجلس يا مجالس ولايتي قيمتها را با در نظر گرفتن منافع خود تعيين ميكردند، قابل قبول و توجيهپذير بود. اما اين اقدامات و اعتراضات ديگر نه بر مقامات و نه بر مساله غذا تأثيري نداشت (كسروي 1319، جلد 1 ص 320)
مردم با نوشتن شعر و نثرهاي طنزآلود به سوداگري در بازار غله انتقاد ميكردند. براون يكي از شعرهاي اينچنيني را نقل كرده كه مربوط به « احتكار يا انبارداري » است .شعر زير را كه سروده ميرزا محمدخان افراشته بود، ميرزا حسين طبيبزاده براي براون از حفظ خوانده بود.
مادامي كه انگشتان احتكاركنندگان نان روي نان است، ناآرامي در دنيا و ويراني و تباهي روزگار وجود دارد . طالع خوب روي ستاره عدالت خاموش شده:
آن صورت زيباي برابري و مساوات پنهان شده .
كودك گرسنه ! اينچنين فرياد نزن و گرنه محتكران نان بر صورتت سيلي خواهند زد.
مادر، از آن آغوش زيبايت تكهاي به زمين تسليم كن،
در زندگي بشر چيزي ارزانتر از لقمهاي نان نيست
قلم از صحبت بسيار از نان خسته است؛
صفحات كمال با خون رنگين است؛
چه زيان و آسيبي در اين است . (براون، ١٩١٤)
مدير فصلنامه پژواك زنان در تاريخ
مورخ و عضو پژوهشكده تاريخ پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي