ازکارافتادگی و ازجادررفتگی
در پی جلبتوجه مخاطب و استفاده تبلیغاتی از زمان محدود او و درنهایت کسب سود و افزایش درآمد است. با اینکه هر یک از این دو گونه رسانه در انتهای مسیر در علم ارتباطات اجتماعی به یکدیگر میپیوندند، اما نمیتوان یکی را جایگزین دیگری کرد. آنچه اکنون به چشم میآید، این است که در ایران روزنامهنگاری مستقل و حرفهای از کار افتاده است و نمیتواند خصوصا در بزنگاههای تاریخی نقش خود را بازی کند. در آن سو، بسیاری از مخاطبان روزنامهنگاری قبای کاربران رسانههای اجتماعی را پوشیدهاند و از رسانههای اجتماعی کارآمدی رسانههای رسمی را میطلبند اما شبکههای اجتماعی مثل عضوی از بدن که از جای خود در رفته باشد، نمیتواند بار روزنامهنگاری را بردارد. این است اندام ناساز و تن بیمار نظام رسانهای در ایران: روزنامهنگاریاش از کارافتاده است و رسانههای اجتماعیاش از جای درست خود در رفته است. از این نظام رسانهای به سختی میتوان انتظار حرکت به سوی پیشرفت و کمک به توسعه داشت.