نگاهی به نمایشگاه معین معمار در هشت چشمه کاشان
جستوجوی فردی در دشتهای گسترده
حمیدرضا صادقزاده
به سادگی کشیدن خطی بر پهنه سفید کاغذ و به روانی گردش چشم بر گستره افقهای نامتناهی، نقاشی ساخته میشود. هنری که برای یگانگی همزمان جهان درون و برون، کیفیتی خاص را در خود مستتر دارد و گشودگی روزنی به جهان در امتزاج با وجود هنرمند، ورای زمان و مکان را در پس خود آشکار میکند. نقاشیهای معین معمار در فضای هنری هشت چشمه کاشان، ادامهای است بر مجموعه آثاری که او در تعامل با زیست روزمره خود در جغرافیای خشک و خشن این دیار کهن، در بستر رسانه نقاشی خلق میکند. معمار متولد ۱۳۶۹ کاشان است. تجربه تحصیل در رشته گرافیک، کنار آموزش نقاشی و طراحی، عمل نقاشانه را مبدل به کار هر روزه او ساخته. آثار مجموعه حاضر ادامهای بر جستوجوهای هنرمند در دشتهای اطراف کاشان با عنوان «گلهها» هستند؛ آثاری که در حد فاصلی میان طراحی و نقاشی معلق میمانند. خطوطی شلوغ که در برابر خالیِ سفید بوم، تاثیر کار نقاش را دوچندان میکنند. ترکیببندی پویای آثار، حرکت چشم را به دوران میآورد. در معدودی از تابلوها، رنگهای گرم در ترکیب با خاکستریها، سطوحی لکه مانند را سراسر کار پخش میکنند. در چشمه هشتم این فضای هنری، طراحیها و اتودهای هنرمند بازگو کننده مسیر پیموده شده این مجموعه هستند. وجه اشتراک قابل بازشناسی این مجموعه را باید بزهای دانست که با خطوط کلی و ساده در دل ترکیببندی قرار میگیرند و با نگاه اول، نقوش سیلک را تداعیگر میشوند. تکرار پربسامد این نقشمایه در آثار باستانی بهجا مانده از سیلک و سایر پهنههای پیشاتاریخی در خاورمیانه نشان از اهمیت این موجود در تاریخیت زیست انسانی دارد. موجودی سختجان با قابلیت پیمایش مسیرهای طولانی و صعبالعبور، چندان که شایسته خواهد بود، او را همراه و همپای گذشتههای دور انسان بدانیم که حضور در افسانهها و اسطورهها مویدی بر آن است. آثار معین معمار بیآنکه روایتگر و بازنمای این تاریخیت باشد، با صرف حضور نقش این موجود چنین ارجاعی را به دست میدهد. طریقی از همراهی انسان و طبیعت که یکجانشینی آن را منسوخ میکند تا نوعی دیگر از در جهان بودن انسان آغاز شود. ساتیرها و موجودات بدنهاد بزمانند، در اساطیر یونان و رم شاید نتیجه پایان همراهی بزها و انسان باشند؛ چراکه بز را ذاتا موجودی سرکش میبینیم که چارچوبی بر خود نمیگذارد. رفتار گلهواری ندارد و مدام در حال شیطنت و جستوجوگری و رفتن به سمت بیراههها است. حضور این موجود در آثاری که معین معمار تصویر میکند، تاکید و دلالتی بر جستوجوی فردی در پهنه دشتهای گسترده زمین و سیری یگانه بر کشف وجود و چیستی جهان از منظر شخصی و سوای باورها و پیشفرضهایی است که اجتماع مقرر میکند. پشت نقاشیهای هنرمند این مجموعه، که تصویر کلی از زیست بوم کاشان را به دست میدهد، نوعی رفتن مستقیم به سوی خود طبيعت و جهان، پنهان و نهفته شده. رفتاری استقرایی از امکانات و زندگی روزمره در جغرافیایی مشخص و تعمیم آن به جهان فکری، کار اصلی معین معمار در این مجموعهنقاشیها است. از ارائه آثار در فضای هنری هشت چشمه در مقام گالری هم به سادگی نمیتوان گذشت. فضایی با هویت معماری سنتی کویر مرکزی که با تغییر کارکرد، مبدل به جایی برای نمایش آثار هنرهای تجسمی شده و به عنوان مکان ارائه، به هیچ روی نقشی خنثی از منظر فرم و معنا در نمایش آثار ندارد. به عوض آن باب گفتوگو از انباشت تجارب زیسته انسان، در چارچوب معماری خشتی کویر مرکزی ایران را با رویکردهای معاصر آثار فرهنگی باز میکند.