• ۱۴۰۳ دوشنبه ۳ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5833 -
  • ۱۴۰۳ دوشنبه ۲۲ مرداد

بخشش دختر ۱۸‌ساله که با کمک دوستش، خواهر و مادرش را به قتل رساند

دختر 18ساله که با همدستی دوست صمیمی‌ خود و پسری جوان نقشه قتل مادر و خواهرش را عملی کرده بود تا بتواند از ایران خارج شود از سوی پدر و مادربزرگش بخشیده شد.
این پرونده از اردیبهشت ماه امسال در حال رسیدگی بود و هر سه متهم آن در زندان به‌سر می‌بردند تا اینکه اولیای دم (پدر و مادربزرگ دختر 18ساله) راهی دادسرای جنایی تهران شدند و او را بخشیدند. آنها اعلام کردند که از دخترشان شکایتی ندارند، اما برای دو متهم دیگر پرونده خواستار اشد مجازات هستند. با گذشت اولیای دم، رسیدگی به این پرونده وارد مرحله‌ای تازه شده است...
    
۱۹ ارديبهشت ماه سال جاري دختري ۱۳ ساله و مادر او در خانه‌شان بد‌حال و بعد از انتقال به يكي از بيمارستان‌هاي غرب تهران فوت مي‌كنند. كاركنان انتظامات اين بيمارستان از طريق تماس تلفني مرگ مشكوك اين مادر و دختر را به مركز فوريت‌هاي پليسي ۱۱۰ گزارش مي‌دهند. به دنبال اعلام اين خبر ماموران كلانتري در محل بيمارستان حضور پيدا مي‌كنند و با اطلاع موضوع به بازپرس كشيك قتل دادسراي امور جنايي پرونده‌اي در مورد مرگ مادر و دختر تشكيل مي‌شود. 
تحقيقات اوليه نشان مي‌داد اين مادر و دختر بر اثر خوردن كنسرو ماهي جان‌شان را از دست داده‌اند، اما بعد از مدتي پزشكي ‌قانوني اعلام مي‌كند كه مرگ آنها بر اثر مسموميت با سم سيانور بوده است. همين موضوع فرضيه وقوع قتلي هولناك و برنامه‌ريزي شده را براي كارآگاهان جنايي اداره دهم اداره آگاهي پررنگ مي‌كند. همچنين كارآگاهان در بازرسي خانه مقداري سيانور پيدا مي‌كنند كه ظن آنها را نسبت به اين حادثه برمي‌انگيزد. درنهايت نيز كارآگاهان، دختر خانواده و دوست او را به عنوان مظنونان اوليه دستگير و بازداشت مي‌كنند. آنها در اعترافات خود عنوان مي‌كنند كه سم را از مرد جواني در خيابان ناصرخسرو خريداري كرده‌اند. 
مرد جوان در اظهارات خود عنوان کرد: «در يك عطاري كار مي‌كنم. يك روز در بازار ناصر‌خسرو، دختر اين خانواده سراغم آمد و از من قرص خواست، اما ندادم. چند روز بعد با دوستش آمدند. مي‌گفتند؛ پشت‌كنكوري‌اند و قرص‌ها را براي كارهاي آزمايشگاهي مي‌خواهند. ۱۰ ميليون تومان پرداخت كردند و من قرص‌ها را به آنها دادم، اما چند ‌بار ديگر هم براي خريد قرص‌ آمدند، مي‌گفتند قرص‌ها بي‌نتيجه بود تا اينكه دختر خانواده يك‌ روز آمد و گفت، مي‌خواهد خانواده‌اش را بكشد، اما قرص‌ها اثر نمي‌كند. با حرف‌هايش اعتمادم را جلب كرد و فريبم داد. از ميان حرف‌هايم فهميده بود ۱۰۰ميليون تومان پول به چند نفر بدهكارم. به من گفت ۲۰ ميليون تومان ديگر مي‌دهد تا بدهي‌ام را پرداخت كنم. بعد گفت با هم ازدواج مي‌كنيم و از ثروتي كه به او مي‌رسد سهمي نصيبم مي‌شود. همين حرف‌ها وسوسه‌ام كرد كه با او همراه شوم. قرص‌هاي قوي‌تر و بعد حتي آرسنيك و سيانور به او دادم تا نقشه جنايت را عملي كند. يك‌بار خانواده‌اش شمال بودند كه من هم آنجا رفتم. خرما آورد و آغشته به قرص‌هاي سمي‌ كرد و خواست آن را براي خانواده‌اش ببرم. به شمال رفتم، اما ترسيدم و خرما را تحويلش دادم و گفتم جرات نكردم. خود دختر خانواده خرماها را به خوردشان داد و چند روزي بد حال شده بودند. روز آخر از من آرسنيك و سيانور گرفتند. در يكي از پارك‌هاي محله‌شان بسته سم‌ها را تحويل دادم. ۱۰ دقيقه بعد دختر خانواده، تلفني شيوه مصرف آن را پرسيد و ديگر تلفن‌هايم را جواب نداد. بعد از دستگيري فهميدم دو عضو خانواده‌اش را با همدستي دوستش كشته است. وسوسه پول باعث شد قرص و سم‌ها را به آنها بفروشم.» 
دختر خانواده نیز در مورد این حادثه گفت‌: «خانواده‌ام مي‌خواستند به زودي از ايران مهاجرت كنند. من و دوستم سال‌ها همكلاسي بوديم‌. او به خانه‌مان رفت‌و‌آمد داشت و ناراحت بود كه از هم جدا مي‌شويم. اين اواخر مي‌گفت اگر جدا شويم ديگر همديگر را نمي‌بينيم. همين باعث شد فريب حرف‌هايش را بخورم. انگار مرا جادو كرده بود و هر ‌چه مي‌گفت سريع قبول مي‌كردم و با خواسته‌هاي او پيش مي‌رفتم. خواست خانواده‌ام را بكشم كه قبول كردم. در اينترنت سرچ مي‌كرديم تا راهي براي قتل پيدا كنيم. با هم فيلم‌هاي جنايي خارجي و ايراني نگاه مي‌كرديم تا از روي يكي از اين فيلم‌ها و سريال‌هاي جنايي، نحوه قتل را بدون اينكه ردي بگذاريم، پيدا كنيم‌. اسفند ۱۴۰۲ بعد از كلي مطلب خواندن و فيلم جنايي ديدن، قرار شد خانواده‌ام را با سم بكشيم. از پسری که با او آشنا شده بودم سم خریدم. به پيشنهاد دوستم سم را در غذا، تن ماهي و ماست ریختم و خانواده‌ام خوردند. آنها با دل‌پيچه و مسموميت در بيمارستان بستري شدند، اما زنده ماندند. چندین مرتبه آنها را به خواست دوستم مسموم كردم كه زنده ماندند. يك‌بار هم در شمال در خرما سم ريخته و به خانواده‌ام دادم كه دوز سم كم بود و چند روز در بيمارستان بستري شدند تا اینکه نوزدهم ارديبهشت امسال نقشه آخرمان را اجرا كرديم‌. دوستم آمد و سيانور را به من داد و ما آن سم را كمي در ماست و كمي در غذاي خانواده‌ام ريختیم كه زياد تاثير نكرد‌. بعد يكي از كپسول‌ها را به جاي دارو به مادر و خواهرم دادم كه باعث مرگ‌شان شد. مي‌خواستم پدرم را به همان شيوه بكشم كه نشد و بازداشت شديم. به تحريك دوستم قاتل دو عضو خانواده‌ام شدم. او دوست نداشت من از ايران بروم و تنهايش بگذارم و از سويي طمع اموال‌مان را داشت‌.» دوست این دختر جوان نیز اظهار کرد: «با دختر اين خانواده همكلاسي و دوست صميمي هستم و به ‌خاطر درس خواندن و آزمون كنكور اين اواخر زياد به خانه‌شان مي‌رفتم. در اين ميان با روياپردازي‌هايي كه داشتيم با يكديگر تصميم گرفتيم اعضاي خانواده‌اش را با سم به قتل برسانيم و سپس تمام اموال را تصاحب و درنهايت از ايران مهاجرت كنيم. به ‌خاطر همين به خيابان ناصرخسرو رفتيم و آرسنيك خريديم و مقداري از آن را داخل غذاي خانواده دوستم ريختيم، اما نقشه‌مان عملي نشد و آنها فقط چند روز در بيمارستان بستري شدند. فهميديم احتمالا فروشنده جنس تقلبي به ما داده يا ما كم در غذا ريخته بوديم. براي همين مجدد سيانور خريديم. شب حادثه با شگردهاي مختلف و از پيش طراحي شده با كمك دوستم سم را به خانواده‌اش خورانديم كه باعث مرگ مادر و دختر شد، اما پدر خانواده جان سالم به در برد.» 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون