• ۱۴۰۳ سه شنبه ۱۰ مهر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5869 -
  • ۱۴۰۳ سه شنبه ۱۰ مهر

گفت‌وگو با فرح ابوالقاسم به مناسبت برپايي نمايشگاه نقاشي‌هايش در پاريس

گل‌ها پناهگاه من هستند

حرف نقاشي‌هايم در پوششي از ايهام بيان مي‌شود

  مريم    آموسا

فرح ابوالقاسم از جمله نقاشاني است كه در چند دهه اخير با استمرارش در نقاشي و با برپايي نمايشگاه‌هاي انفرادي و گروهي توانسته به جايگاه خاص خودش در هنرهاي تجسمي ايران دست يابد. او تاكنون آثارش را در بيش از 50 نمايشگاه گروهي و بيش از 15 نمايشگاه انفرادي در ايران و جهان به نمايش گذاشته است. ابوالقاسم در كنار نقاشي دريك مقطع دو ساله در دانشگاه آزاد و دانشگاه سينما تئاتر نقاشي و طراحي تدريس كرده است. او عضو پيوسته انجمن نقاشان ايران، عضو انجمن نقاشان زن فرانسه و عضو گروه بين‌المللي زيگمنت مجارستان است. ابوالقاسم با اينكه در مقطعي به مجسمه‌سازي و خلق آثار كلاژ هم روي آورده بود، اما سال‌هاست كه تمام تمركزش را روي نقاشي گذاشته است. او در 10 سال گذشته روي مجموعه طبيعت بي‌جان كه با نام گل‌ها شهرت پيدا كرده كار مي‌كند و آثار اين مجموعه در نمايشگاه‌هاي متعددي به نمايش درآمده‌اند. ابوالقاسم در مجموعه طبيعت بي‌جانش از غياب انسان سخن مي‌گويد، در هر قاب اين مجموعه او با اشيا، جهان منحصر به فردي را مي‌سازد از خاطره و ياد آدم‌هايي كه زماني بوده‌اند و حالا نيستند؛ گل‌ها و اشيا در آثار ابوالقاسم در چنان صلح و آرامشي در كنار هم قرار گرفته‌اند كه گويي زمان آمده، گذشته اما آدم‌ها آمده‌اند و رفته‌اند اما همچنان اين اشيا هستند و همراه ما زندگي مي‌كنند و نه‌تنها در خاطرات ما حضور دارند، حتي به آنها شكل هم داده‌اند. از 5 تا 8 مهر، مجموعه‌اي از نقاشي‌هاي او با عنوان «گل‌ها» در شعبه پاريس گالري نگاه به نمايش عموم درآمد. اين نمايشگاه تا 6 ماه در پاريس برپا خواهد بود. با او به مناسبت برپايي اين نمايشگاه گفت‌وگو كرديم.

 

نمايشگاه پاريس‌تان چگونه شكل گرفت؟

من سال‌هاست كه با گالري هور همكاري دارم و در سال‌هاي اخير به واسطه گالري هور با مديران گالري نگاه آقاي برمك فتحي و خانم رژيار كماندار آشنا شدم و از من دعوت شد كه در چند نمايشگاه گروهي در گالري نگاه شركت كنم. پس از آن به من پيشنهاد برپايي يك نمايشگاه انفرادي در شعبه پاريس شد كه پس از بررسي‌هاي دوجانبه، تصميم به برپايي اين نمايشگاه گرفتم و اتفاقا گالري نگاه با تيم حرفه‌اي كه دارند نمايشگاه خوبي را در دل پاريس كه هر لحظه در آن رويداد هنري رخ مي‌دهد برگزار كردند. خودم نيز قرار بود در اين نمايشگاه حضور داشته باشم كه به دليل اتفاقاتي اين امر ميسر نشد.

در اين نمايشگاه چند اثر و از كدام مجموعه به نمايش گذاشتيد؟

همان‌گونه كه مي‌دانيد من 10 سال است روي مجموعه طبيعت بي‌جان كار مي‌كنم و اين مجموعه عنوان كلي گل‌ها را دارد. در اين نمايشگاه نيز من 16 اثر از اين مجموعه را به نمايش گذاشتم. آثار اين مجموعه ابعاد مختلفي از 30 در 30 تا 130 در100 دارند.

استقبال از نمايشگاه چگونه بود؟

پاريس سرزمين هنر است و هر لحظه در اين شهرچندين رويداد هنري در حال برگزاري است، با اين وجود كه من يك هنرمند خارجي و ناشناخته در اين شهر به حساب مي‌آيم و بي‌شك نمايشگاه مخاطبان خاص خودش را خواهد داشت، اين نمايشگاه با اقبال خوبي روبه‌رو شد و بسياري از دوستانم كه در اروپا زندگي مي‌كنند وقتي به نمايشگاهم مي‌رفتند برايم عكس و فيلم مي‌فرستادند. در عكس‌ها اقبال مخاطبان مشهود بود. تعدادي از آثارم نيز به فروش رفت. البته براي يك هنرمند همه‌چيز در فروش آثارش خلاصه نمي‌شود و در گام نخست رضايت هنرمند از كارش است. با اينكه مدت برپايي عمومي نمايشگاه چهار روز بود اما با تعيين وقت قبلي علاقه‌مندان تا 6 ‌ماه مي‌توانند از نمايشگاه آثارم در گالري نگاه پاريس ديدن كنند.

مجموعه گل‌ها، چندمين مجموعه شماست و چه شد كه سال‌هاست تمركزتان را روي اين مجموعه گذاشتيد؟

من تاكنون مجموعه‌هاي متعددي كار كرده‌ام، در مقطعي مجسمه مي‌ساختم، كلاژ كار مي‌كردم اما در 10 سال گذشته تمركزم را روي طبيعت بي‌جان‌ها كه عنوانش گل‌هاست، گذاشته‌ام. تمام اين طبيعت بي‌جان‌ها همچنان ذهني است.من براي خلق يك اثر هيچ‌وقت مدلي نمي‌چينم و همه‌چيز در فضاي ذهني‌ام اتفاق مي‌افتد. من هرگز به ياد ندارم كه از مدل براي نقاشي كردن استفاده كنم. همه‌چيز براي من ذهني شروع مي‌شود، ذهني در بستري كه فضاي آبستره و انتزاعي دارد، پيش مي‌رود و در تمام آثارم گرايشم به طبيعت مشهود است، گاه اين گرايش بيشتر و گاه كمتر است.

خود گل‌ها از كجا به آثار شما راه يافته‌اند؟

از دوران كودكي من با طبيعت رابطه دوستانه‌اي دارم و همواره در دوران كودكي‌ام در محيط زندگي‌ام گل و گياهان وجود داشته‌اند. وقتي بذر چيزي از كودكي كاشته شود تا ابد باقي مي‌ماند به واسطه همين همچنان من رابطه دوستانه‌اي با طبيعت دارم. من حداقل هفته‌اي يك‌بار به بيرون شهر و طبيعت مي‌روم. حتي اگر هوا و شرايط به‌گونه‌اي باشد كه نتوانم از ماشين پياده شوم و در طبيعت بچرخم همين ديدن و حفظ كردن تصاوير در ذهنم برايم لذت‌بخش است. اتفاقا هر بار نيز طبيعت به من هديه‌اي مي‌دهد گاه يك شاخه شكسته، چند سنگ، گل يا تكه‌اي خار . من ازهمه اين اشيا به نوعي براي خلق تابلوي بعدي‌ام ايده مي‌گيرم. هر چيزي كه از طبيعت وارد دنياي من مي‌شود، يك دوره كاري به همراه خودش مي‌آورد . بعضي از اين ابزارها همچنان درآتليه من هستند.

باتوجه به اينكه شما كلاژ هم كار مي‌كرديد، آيا همچنان از چيزهايي كه از طبيعت مي‌آوريد براي خلق آثارتان استفاده مي‌كنيد؟

مدت‌هاست كه ديگر كلاژ نمي‌سازم و اگر اشيايي كه از طبيعت به آتليه‌ام آورده باشم ذهنم را درگير كرده باشند تصوير آنها در ذهنم ساخته و پرداخته مي‌شود و بر بوم‌هايم دوباره جان مي‌گيرند. اين روزها بيش از هر زماني از ساختن لذت مي‌برم تا اينكه بخواهم از حاضرآماده‌ها در كارهايم استفاده كنم.

با اينكه طبيعت بي‌جان و به‌طور خاص سوژه‌اي است كه هنرمندان بسياري در جهان به سراغ آن رفته و مي‌روند اما طبيعت‌هاي بي‌جان شما از تشخصي برخوردار هستند كه مخاطب جدي اگر امضاي شما پاي تابلو نباشد، متوجه مي‌شود كه خالق اين آثار يك زن است.

من هرگز قائل به نگاه جنسيتي در هنر نيستم اما منكر اين هم نيستم كه يك زنم. خواه ناخواه عواطف و نوع نگاه و زيست زنانه من در آثارم نمود پيدا مي‌كند. همه ما زن‌ها از جهاتي چون همسر و مادر شدن با هم شباهت داريم و يك‌سري تجربيات مشترك با هم داريم و از مواردي اين تجربيات با مردان مشترك و از جهاتي متفاوت است. من تلاشي نمي‌كنم كه در آثارم روحيات زنانه را در دل طبيعت بي‌جان‌هايم به تصوير بكشم، اما نمود پيدا مي‌كند و اين خوش‌شناسي من است كه مخاطب با ديدن نقاشي‌هايم متوجه شود كه يك زن آنها را كشيده است.

پروسه خلق آثارتان به چه شكل است؟ آيا همزمان چند نقاشي را با هم پيش مي‌بريد يا اينكه بايد يك نقاشي تمام شود و بعد سراغ اجراي ايده‌هاي ديگرتان برويد؟

حتما بايد يك كار تمام شود و بعد به سراغ اجراي ايده‌هاي ديگرم بروم. حتي به ندرت پيش آمده كه پس از امضاي يك اثر دوباره به سراغ آن بروم و روي نقاشي‌ام دوباره كار كنم و آن را دستكاري كنم. بسياري از نقاشان پس از امضا بارها سراغ اثرشان مي‌روند و روي آن كار مي‌كنند اما من در تمام اين سال‌ها تنها دو بار روي يك نقاشي كار كرده‌ام. من زماني كه روي يك تابلو كار مي‌كنم كار زماني برايم تمام مي‌شود كه حس كنم ديگر چيزي بلد نيستم تا روي آن اجرا كنم. اما در فاصله اجراي يك كار تا تمام شود طراحي مي‌كنم اما نقاشي ديگري شروع نمي‌كنم.

پس با اين تفاسير در سفرها و زماني كه به طبيعت مي‌رويد، بوم و رنگ‌هاي‌تان را با خودتان نمي‌بريد؟

نه، طبيعت انرژي عجيبي دارد و من از طبيعت انرژي مي‌گيرم. زماني كه در طبيعت هستم تنها مي‌خواهم ببينم، بشنوم و با ذهنم از همه‌چيز عكس بگيرم. من هرگز در طبيعت نقاشي نمي‌كنم. البته در دوران دانشجويي نقاشي كردن در طبيعت را تجربه كرده‌ام.

چه ساعت‌هايي از شبانه‌روز كار مي‌كنيد؟

آتليه من در ساختمان كناري خانه‌مان است و من از صبح كه بيدار مي‌شوم چند ساعتي مي‌روم آتليه‌ام نقاشي مي‌كنم شايد برگردم خانه و دوباره در چند نوبت ديگر به آتليه‌ام برگردم و كار كنم. من در طول شبانه‌روز مدام در مسير آتليه و خانه هستم.

باتوجه به اينكه شما طبيعت بي‌جان كار مي‌كنيد آيا مسائل و حوادث سياسي و اجتماعي روي آثارتان تاثير مي‌گذارد؟

حتما تاثير مي‌گذارد، حتي مسائل عاطفي و مسائل خانوادگي‌ام نيز روي آثارم تاثير مي‌گذارد. واقعيت امر اين است كه من به بيان مستقيم و روزنامه‌اي در هنر قائل نيستم. هميشه معتقدم كه اگر در اثرم موضوعي را بخواهم بيان كنم بايد در پوششي از ايهام اتفاق بيفتد تا مخاطب در لايه‌هاي بعدي اثر خودش براساس ذهنيات و روحياتش آن را كشف كند. تلاش من اين است كه كارهايم حالت دكوراتيو به خود نگيرد. مثلا در طبيعت بي‌جان‌هايم ميوه مي‌كشم اما ميوه‌هاي من رنگ ندارند فقط طراحي دارند. گويي تنها يك دايره هستند كه جاي خالي چيزي را پر مي‌كنند. اين ميوه‌ها اين طبيعت بي‌جان‌ها، طبيعت براي من بهانه هستند، در واقع مي‌خواهند ايده من را منتقل كنند، در پشت هر يك از اشياي من مفهومي خوابيده است.

به عنوان يك مخاطب من حتي ردپاي مادرتان را با گلدوزي‌ها، در نقاشي‌هاي‌تان مي‌بينم.

دقيقا همين‌طور است. مادرم اين گلدوزي‌ها را در دوران جواني‌اش دوخته و از سفرش به ديگر سو 25سال مي‌گذرد، او زماني اين گل‌ها را با دست‌هايش دوخته و حالا من اين گل‌ها را با دست‌هايم دوباره اجرا مي‌كنم. به نوعي زندگي سراسر تكرار است و من مادرم را تكرار مي‌كنم و فرزندم مرا و اين چرخه همين‌طوري ادامه پيدا مي‌كند و اين تكرار و عدم حضور افراد به نوعي در طبيعت بي‌جان‌هاي من نمود دارند.

آيا مي‌توان دوره گل‌ها را به دوره‌هاي كوچك‌تري هم تقسيم كرد؟

نه، براي من گل‌ها فقط گل هستند و في‌نفسه موجوديت دارند.

چون گل‌ها در آثار شما تكرار مي‌شوند، از منظر شما گل چيست؟

خيلي سوال سختي است. گل‌ها پناهگاه من هستند. گل‌ها به من القا مي‌كنند كه راحت‌تر زندگي‌ام را پيش ببرم. من هر بار كه به گل‌ها و درختان نگاه مي‌كنم انرژي مثبت مي‌گيرم. حس زندگي مي‌گيرم. وقتي من ساعت‌ها با تمركز كردن به گل‌ها، يك تصوير خوب مي‌كشم به نوعي دارم خودم را پاكسازي مي‌كنم. نه تنها هنگام كار كردن حالم بهتر مي‌شود هر بار كه به اين گل‌ها نگاه مي‌كنم همين حس را دارم.

از نظر شما نقاشي چه معنايي به زندگي شما داده است، نقاشي كجاي ماجراي زندگي شماست؟

نقاشي شغل من است، من نمي‌گويم كه اگر نقاشي نكنم مي‌ميرم اما حتما زندگي‌ام سخت مي‌گذرد هم از نظر روحي و هم مالي. هر آدمي براي كاري ساخته شده است و من هم براي نقاشي كردن. البته اگر نقاشي را از من بگيرند هويتم را از دست نمي‌دهم و مي‌دانم با چيز ديگري دست به خلق مي‌زنم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون