انگيزه تحصيلي وجود ندارد، حاشيهپردازي نكنيم
معدل امتحانات نهايي؛ نوك كوه يخ نظام آموزشي
محمد داوري
اين روزها در رسانهها و شبكههاي اجتماعي پستهاي مختلفي دست به دست و به اشتراك گذاشته ميشود كه نشان از پايين بودن معدل دانشآموزان در آزمونهاي نهايي دوره دوم متوسطه دارد و جالب اينكه اين موضوع را به بحث تاثير معدل در رتبه كنكور داوطلبان مرتبط ميسازند و چنين نتيجهگيري ميكنند كه پس حالا كه آموزش ضعيف است و آموزش و پرورش توانايي انجام آزمونهاي نهايي را ندارد بايد شرط معدل و تاثيرگذاري مستقيم آن در كنكور حذف شود!!
اين نتيجهگيري بسيار اشتباه و سادهسازي بسيار غيركارشناسي ريشه در تحليل سطحي از موضوع مهمي دارد كه متاسفانه به دليل سكوت بيشتر كارشناسان يا شنيده نشدن صداي اندك كارشناسان فعال در حوزه آموزش دارد. اوضاع به نفع مافياي آموزشي و مافياي كنكور رقم ميخورد و همسو با اين اوضاع برخي نمايندگان مجلس و مسوولان عالي نيز تحت تاثير جوسازيهاي غيركارشناسي قرار گرفتهاند و ابراز نظرهاي اشتباهي كردهاند، در حالي كه صورت مساله و ابعاد آن چيز ديگري است كه به نظر ميرسد با اشاره به سه ضلعي «آموزش»، «انگيزش» و «سنجش» بهتر قابل تبيين است.
الف) آموزش؛ در چند سال اخير محتواي آموزشي و برنامهريزي و روشهاي آموزشي تغييري نكرده كه داد همه بلند شده است و معدل پايين را بر سر آموزش و پرورش ميكوبند و ميگويند چرا كيفيت آموزشي اينقدر پايين آمده و معدل دانشآموزان چرا اينقدر پايين است، برعكس متاثر از دوره كرونا و استفاده از تكنولوژي و ورود معلمان فارغالتحصيل دانشگاه فرهنگيان و ورود نيروهاي جوان كمي اوضاع آموزشي از رويكرد سنتي به سمت رويكرد مدرن حركت كرده و بهتر هم شده است، اما چون قبلا امتحان نهايي در پايههاي پايينتر برگزار نميشد خيلي اين امر محسوس نبود و چون معدل در كنكور تاثير نميگذاشت چندان اهميت نداشت، پس ربط دادن اين موضوع به كيفيت آموزشي منطقي و كارشناسانه نيست. هر چند بحث پايين بودن كيفيت آموزشي و اين مطالبه كه از حقوق دانشآموزان است در جاي خود بسيار حياتي و محوري است.
ب) سنجش؛ امتحان يا آزمون يا به عبارتي سنجش عملكرد تحصيلي دانشآموزان يك امر بسيار تخصصي است كه جاي آن اصلا عرصه عمومي و رسانههاي عمومي و كوچه و بازار نيست كه اين روزها عموميت پيدا كرده است. آنقدر اين امر در ذيل علوم تربيتي و مديريت آموزشي اهميت دارد كه در دانشگاه تحت عنوان سنجش و ارزشيابي تا مقطع دكترا رشته تخصصي وجود دارد كه فارغالتحصيلان اين رشته كه در نظام آموزشي ما مشغول خدمت هستند شايسته ابراز نظر در اين زمينه هستند كه متاسفانه يا اكثر آنها ابراز نظر نكرده يا صداي اندك افرادي كه واكنش نشان دادهاند، شنيده نشده در حالي كه طبق اصول علمي سنجش امري است كه دو وجه مكمل دارد؛ يكي سنجش فرآيندي و ديگري سنجش پاياني و بايد عملكرد تحصيلي دانشآموز يا دانشجو را در ميانگين نمرات فرآيندي و پاياني ديد نه فقط پاياني در حالي كه متاسفانه در نظام آموزشي ما به سنجش فرآيندي بهايي داده نميشود و كنكور از جمله آزمونهاي صرفا پاياني است و از سوي ديگر يك آزمون استانداردهايي دارد كه بايد رعايت شود مثلا تركيبي بودن پرسشها و تناسب دشواري از جمله شاخصهايي است كه باز هم از اين منظر كنكور يكي از غيراستانداردترين آزمونهاست، پس اين استدلال كه سنجش در آموزش و پرورش ضعيف است و همه چيز را بايد به دست كنكور سپرد نيز بسيار غيرمنطقي و غيركارشناسي است. هر چند كه ترديدي بر تقويت سنجش در آموزش و پرورش نيست و نكته ديگر كه آزمونهاي نهايي در آموزش و پرورش سنجشي براي بررسي عدالت و كيفيت در آموزش و كنكور سنجشي براي عدالت در گزينش است كه دو مقوله متفاوت از هم هستند و بيترديد شرط معدل و تاثير آن در كنكور عدالت در گزينش را كمي ارتقا خواهد داد.
ج) انگيزش؛ از همه مهمتر اينكه دليل اصلي پايين بودن معدل دانشآموزان كه فقط منحصر به اين چند سال اخير نيست نه كيفيت آموزشي و نه سنجش، بلكه سطح پايين انگيزش تحصيلي در دانشآموزان دليل اصلي افت آموزشي است كه آن هم بيشتر متاثر از شرايط اقتصادي است و چشمانداز منفي آينده شغلي و تحصيلي است كه متاسفانه اين بحث مغفول مانده و به حاشيه رفته است. خيلي ساده ميشود به پايين بودن انگيزه تحصيلي دانشآموزان پي برد و پايين بودن معدل نوك كوه يخ نظام آموزشي ماست كه در اين زمينه نمايان شده است و اگر مسوولان ميخواهند بر مساله اصلي متمركز شوند، افكار عمومي را فريب ندهند و بر سر معدل و تاثير آن بر كنكور دعواي زرگري راه نيندازند، بلكه همين سر نخ را ادامه دهند تا متوجه بحران نظام آموزشي ما بشوند و ببينند چگونه در اين نظام آموزشي كودكي و نوجواني و آينده فرزندان اين مرز و بوم تيره و تار شده است و بيشتر آنها نه تنها براي كنكور و دانشگاه آماده نميشوند كه براي يك زندگي معمولي نيز تربيت نشده و آموزش نميبينند. اين موضوع ابعاد گستردهاي دارد كه بحث بيشتري را ميطلبد، اما در هر صورت چشمها را بايد شست و جور ديگري بايد ديد.