• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۶ مهر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5874 -
  • ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۶ مهر

ظريفيان در گفت‌وگو با «اعتماد» پروسه بازگشت به تحصيل و تدريس دانشجويان و استادان دانشگاه را بررسي مي‌كند

اعتراض حق دانشجو است

مهدي بيك‌اوغلي

هر چند مسعود پزشكيان در ايام تبليغات انتخاباتي از بيان وعده‌هاي دهان پركن و راي‌آور پرهيز مي‌كرد، اما بلافاصله پس از حضور در پاستور دست به اقداماتي زد كه حتي نزديك‌ترين مشاوران او هم توقع نداشتند. آزادي زندانيان سياسي يكي از گام‌هايي بود كه تحليلگران تحقق وفاق را در گروي آن مي‌دانستند. خبرهاي خوب اما يكي‌يكي از راه رسيدند و چهره‌هايي چون محسن برهاني، ياشار سلطاني، وحيد اشتري، مومني و... آزاد شدند و از پرونده افرادي چون شروين حاجي‌پور و توماج صالحي و...گره‌گشايي شد. پايان دادن يا كاهش برخوردهاي سلبي گشت‌هاي ارشاد بر سر حجاب اقدام مهم ديگري بود كه پزشكيان، آن را عملياتي ساخت. در اين ميان اما موضوع بازگشت به تحصيل و تدريس دانشجويان و استادان محروم شده توسط كميته‌هاي انضباطي يكي ديگر از مطالبات جدي اقشار مختلف جامعه از دولت تازه بر صدر نشسته بود. در اين زمينه هم دولت چهاردهم بدون اينكه اقداماتش را در بوق و كرنا كند، قدم‌هاي بلندي برداشت.

روز شنبه بود كه رسما خبري درباره بازگشت به تحصيل و تدريس همه دانشجويان محروم از تحصيل رسانه‌اي شد. در اين بخشنامه كه به امضاي وزير علوم دولت چهاردهم رسيده، آمده: «پيرو جلسه شوراهاي صنفي دانشجويي با رييس سازمان امور دانشجويان بخشنامه‌اي در خصوص بازگشت به تحصيل دانشجويان به تمامي دانشگاه‌ها ابلاغ شد.» كمتر از 24 ساعت پس از اين ابلاغيه، اما توپخانه‌هاي برخی رسانه‌هاي اصولگرا با قدرت هر چه تمام‌تر در حال نواختن وزارت علوم و بهداشت دولت هستند. بهانه اين حملات هم كامنت‌هاي يكي از دانشجويان محروم از تحصيل است. حسين كرمانپور، سرپرست روابط عمومي وزارت بهداشت در توييتي در واكنش به اين حملات نوشت: «اين مثل «گنه كرد در بلخ آهنگري به شوشتر زدند گردن مسگري»، حكايت بازگشت ده‌ها دانشجو با دستور موكد رييس‌جمهور كشورمان به تحصيل است كه از كميته‌هاي انضباطي حكم گرفته ‌بودند و حال به دليل توييت‌هاي متاسفانه گاهي توهين‌آميز يكي از ميان ده‌ها نفر، زمينه را براي هدف قرار دادن شادي و اميد ايجاد شده در دل بخش قابل توجهي از جامعه و اقدام شايسته رييس‌جمهور، وزير علوم و وزير بهداشت فراهم ساخته است. انصاف، اخلاق و عدالت حكم مي‌كند مراقب اين اميد باشيم و همه را به خطاي يك نفر چوب نزنيم!» «اعتماد» اما براي ارزيابي موضوع و حملات عليه دولت گفت‌وگويي با غلامرضا ظريفيان، معاون وزير علوم در دولت اصلاحات و يكي از چهره‌هاي دانشگاهي كشورمان ترتيب داده تا درباره همه ابعاد و زواياي چنين تصميمي گفت‌وگو كند.

‌روز شنبه بود كه خبر بخشنامه جديد وزارت علوم براي بازگشت همه دانشجويان و استادان محروم از تحصيل رسانه‌اي شد. همزمان برخي طيف‌هاي تندرو هم به نقد اين رويكرد پرداخته و از دولت جديد خواستند برخورد با دانشجويان پرسشگر و تحول‌خواه را ادامه دهد. اين رويكرد جديد وزارت علوم دولت چهاردهم و موانع پيش روي آن را چطور ارزيابي مي‌كنيد؟

پاسخ اين سوال را بايد مبتني بر درك كاركرد دانشگاه‌ها داد. دانشگاه علاوه بر كاركرد اصلي خود كه توليد علم، توزيع علم، آينده‌پژوهشي و ايجاد نظام دانايي در عرصه توسعه است، اما در تعريف بين‌المللي، محيطي است براي جامعه‌پذيري نسل جواني كه از تحصيلات مقدماتي وارد عرصه آموزش عالي مي‌شوند. در همه جوامع تلاش مي‌كنند در اين دوره، علاوه بر آموزش‌هاي آكادميك، دانشجويان را با ابعاد ديگر زير اجتماعي، فرهنگي و سياسي آشنا كنند تا وقتي دانشجو از اين دالان عبور كرده و وارد جامعه مي‌شود و ارزش افزوده‌اي پيدا مي‌كند به يك انسان چند بعدي بدل شده باشد. دانشگاه در عين حال همواره محل پرسش و طرح مساله و حل مساله بوده است. اگر مسوولان اين گزاره‌هاي ضروري را در خصوص كاركرد دانشگاه بپذيرند، در اين صورت دانشگاه با نقد، پرسش، طرح مسائل مختلف و... اين ظرفيت را به جامعه اعطا مي‌كند كه نسبت به مسائل مهم كشور و جهان حساس شود.

‌در ايران اين روند كنشگري دانشگاهي به چه صورت بوده است. آيا مي‌توان مقطعي را به عنوان مبدا كنشگري دانشجويان، اساتيد و نهاد علم در نظر گرفت؟

اگر از تاسيس و بالندگي دارالفنون عبور كنيم و تاسيس دانشگاه تهران را به عنوان مرجع تاسيس رويكردهاي نوين علمي در نظر بگيريم تا به امروز دانشگاه علاوه بر كاركردهاي ذاتي‌اش، به صورت آماتوري نقش مهمي را در عرصه سياست‌ورزي كشور داشته است. اين نقش هم مورد تاييد جامعه بوده و هم روشنفكران و انديشمندان و متفكران اين نقش و حضور را تاييد كرده‌اند. بر اين اساس است كه سال 1313 دانشگاه تهران تاسيس مي‌شود، اما دانشجويان و دانشگاه يك‌سال بعد در سال 1314 در رابطه با يك مساله اجتماعي يعني حقوق معلمان دست به كنشگري و تحصن مي‌زنند. در واقع الگويي از تعهد اجتماعي خود را ايفا مي‌كند. اگر اين كاركرد دانشگاه را به رسميت بشناسيم و نقش‌آفريني آن را فرصت بدانيم بايد به تبعات آن هم تن دهيم. مثلا در دوران دكتر مصدق، دانشگاه‌ها در دفاع از نهضت ملي به ميدان آمده و منشا تاثيرات فراواني مي‌شوند. در تهران در سال 1332 كه حدود 10هزار دانشجو حضور دارند، 6هزار دانشجو (يعني 60درصد) در دفاع از نهضت ملي، استقلال كشور، مبارزه با برخوردهاي ظالمانه قدرت‌ها و...تظاهرات مي‌كنند. همين مسير (و حتي وسيع‌تر و كاربردي‌تر) تا زمان پيروزي انقلاب هم در دانشگاه‌ها دنبال مي‌شود. نقش اصلي و بنياديني كه دانشجو، دانشگاه و استادان در دفاع از حقوق اساسي مردم دنبال مي‌كنند، برجسته است. همين نقش در دفاع مقدس هم وجود دارد. دومين گروه اجتماعي شهيد شده و دومين نرخ از شهدا را در ميان اقشار مختلف دانشجويان و دانشگاه‌ها دارند.

‌اين حضور و نقش‌آفريني اما به خصوص پس از رخدادهاي 1401 تبلور متفاوتي پيدا مي‌كند. نقش دانشجويان در پيگيري مطالبات مردم در اين دوران و پس از آن را چطور مي‌بينيد؟

نه فقط در اين برهه، بلكه همين وضعيت را در دوران‌هاي مختلف مي‌توان رديابي كرد. دانشجو سعي كرده در مجموع نسبت به پيرامون خود، رنج مردم، سياست‌هاي غلط، حقوق اساسي مردم و... بي‌تفاوت نباشد. البته طبيعي است كه چنين نقشي را در برخي جوامع احزاب ايفا مي‌كنند. اما با توجه به اينكه احزاب در جامعه ايراني با ضعف‌هاي جدي مواجهند، اين‌ بار سنگين را دانشگاه و دانشجو به دوش مي‌كشد.

‌اما برخي افراد و گروه‌هاي تندرو اين كنشگري بنيادين و وجودي دانشگاه‌ها و دانشجويان را برنتابيده و با بخشنامه‌هاي دستوري و... خيلي محرمانه تلاش مي‌كنند دانشجويان (و ساير اقشار) را از حق طبيعي خود كه تحصيل است، محروم سازند. اين رويكرد سلبي را چطور مي‌توان تحليل كرد؟

براي اين دفاع و اين تعهد در دانشگاه‌ها ساز و كارهاي خاصي تدارك ديده شده است. حتي اگر دانشجويي دچار تخطي شود و تندروي كند با ساز و كارهاي درون دانشگاهي مسائل رتق و فتق مي‌شود. اما متاسفانه از دوره‌اي فعاليت‌هاي فرهنگي، اجتماعي، سياسي و... دانشجويان به جاي اينكه فرصت تلقي شود، تهديد تلقي شد. به‌رغم تنوع و تكثري كه در محيط دانشگاه به عنوان يك ايران كوچك با نگرش‌هاي مختلف وجود دارد، تلاش شد تنها يك جريان فكري در دانشگاه‌ها سيطره پيدا كند. فعاليت دانشجو و دانشگاه در عرصه‌هاي سياسي و اجتماعي كمرنگ شد و زماني كه دانشجو تلاش كرد از حقوق اساسي ملت دفاع كرده و از كژكاركردي‌ها انتقاد كند، با تصميمات تند و غلط با او برخورد شد. مثلا در اين برهه استاد يا دانشجويي كه در حال انجام فعاليت‌هاي سياسي است از تدريس و تحصيل محروم مي‌شود! حتي واژه‌هايي در خصوص اين دانشجويان به كار برده شد كه بار معنايي بسيار منفي داشت. دانشجوي ستاره‌دار يكي از همين واژه‌هاست. دانشجويي كه در فعاليت‌هاي سياسي شركت كرده بود، در انجمن اسلامي حضور داشت و عضو كانون‌هاي مختلف بود با برخوردهاي غيرمتعارفي مواجه شد. اين دانشجو كه در كنكور سراسري شركت كرده و براي ورود به دوره دكتري يا كارشناسي ارشد رتبه خوبي آورده، به دليل همين فعاليت‌ها از تحصيل محروم شده است.

‌اين رويكردهاي سلبي چه تاثيري در فرآيند رشد و توسعه جامعه ايراني داشت؟

به‌طور كلي اين برخوردها براي جامعه ايراني كه فرهنگي است و جامعه‌اي كه اساسا انقلاب كرده تا مقابل خودكامگي بايستد، استقلال خود را به دست بياورد، آزادي مصرح در قانون اساسي را كسب كند و انقلاب كرده تا اعتماد به نفس، استقلال و پرسش داشته باشد، زيبنده نيست. بنابراين اقدام و گامي كه وزارت علوم براي بازگشت دانشجويان و اساتيد برداشته حقيقتا قابل ستايش است. البته به اين معنا نيست كه با دانشجويي كه خطاي اخلاقي و انضباطي و...دارد، برخورد نشود. طبيعتا دانشجويي كه در امتحان خود تقلب كرده يا گرفتار مواد مخدر و...شده، پرونده‌اش بايد از مسير قانوني مورد بررسي قرار بگيرد. اما در خصوص تعهد اجتماعي و سياسي دانشگاه، دانشجويي كه در حال كمك است و هشدار مي‌دهد، نبايد با برخوردهاي تند مواجه شود. حتي اگر خطايي صورت گرفته نبايد دانشجو را از حق طبيعي خود كه تحصيل است، محروم كرد. اقدامي كه با همه فراز و نشيب‌ها در حال انجام است، درست است. به دانشجو بايد گفته شود براي فعاليت‌هاي قانونمند سياسي و اجتماعي لازم نيست هزينه‌اي پرداخت كند. بايد به دانشجو گفته شود كه تعهدش نسبت به مردم و جامعه لايق تشويق است نه تنبيه.

‌همزمان با بازگشت استادان و دانشجويان محروم به دانشگاه‌ها، طيف‌ها و رسانه‌هاي تندرو به بهانه رفتار يك دانشجو، كل مساله را زير سوال برده و خواستار تداوم محروميت دانشجويان شده‌اند. اين نگاه چقدر مي‌تواند به جامعه ضربه بزند؟

اين نگاه سلبي ذيل همان نگاه‌هايي است كه نه فقط در خصوص نهاد علم، بلكه در ساير بخش‌هاي اجتماعي و فرهنگي و...هم در حال تسري است. نهايتا هم مردم به خاطر نفي اين نوع نگاه بود كه به مسعود پزشكيان راي داده و انتخاب جديدي داشتند. جامعه به‌رغم همه مشكلاتي كه با آن روبه‌رو بود و اينكه در انتخابات مجلس نوعي واگرايي وجود داشت، اما نهايتا مردم رويكردي را برگزيدند كه حق پرسشگري، حق دفاع از حقوق اساسي مردم، حق بهره‌مندي از آزادي‌هاي اساسي مردم، حق استقلال فردي، اعتماد به نفس و...را به رسميت مي‌شناخت. در عين حال قيموميت‌هاي بيهوده و نگاه از بالا به پايين، خالص‌سازي و تقسيم جامعه به خودي و غيرخودي را به رسميت نشناختند. مردمي كه به اين رويكرد راي دادند، طبيعتا توقع و انتظار دارند كه دولت در رويه‌ها، سياست‌ها و روش‌هايي كه مردم از آنها تبري مي‌جستند، دوري كرده و رويكرد جديدي به كار بگيرد.معتقدم نگاه تند و راديكال در جامعه در اقليت است. از منظر تخصصي هم معتقدم اين نگاه، اشتباه مي‌كند. جامعه ايراني اگر قرار است بالنده باشد و از مخاطراتي كه كشور با آن روبه‌رو است در امان بماند و با ظلم و ستم و زياده‌خواهي اسراييل مقابله كند بايد با مشاركت همه اقشار به پيش برود. در غير اين صورت دانشجويان ايراني اقدام به مهاجرت كرده يا دلسرد و دلزده مي‌شوند. با رويه‌هاي درست بايد از همه ظرفيت‌هاي كشور در مسير توسعه بهره برد.


   دانشگاه علاوه بر كاركرد اصلي خود كه توليد علم، توزيع علم، آينده‌پژوهشي و ايجاد نظام دانايي در عرصه توسعه است، محيطي است براي جامعه‌پذيري نسل جواني كه از تحصيلات مقدماتي وارد عرصه آموزش عالي مي‌شوند.
  سال 1313 دانشگاه تهران تاسيس مي‌شود، اما دانشجويان و دانشگاه يك سال بعد در سال 1314 در رابطه با يك مساله اجتماعي يعني حقوق معلمان دست به كنشگري و تحصن مي‌زنند.
  مثلا در دوران دكتر مصدق، دانشگاه‌ها در دفاع از نهضت ملي به ميدان آمده و منشا تاثيرات فراواني مي‌شوند. در تهران در سال 1332 كه حدود 10 هزار دانشجو حضور دارند، 6 هزار دانشجو (يعني 60درصد) در دفاع از نهضت ملي، استقلال كشور، مبارزه با برخوردهاي ظالمانه قدرت‌ها و... تظاهرات مي‌كنند.
  دانشجو سعي كرده در مجموع نسبت به پيرامون خود، رنج مردم، سياست‌هاي غلط، حقوق اساسي مردم و... بي‌تفاوت نباشد.
  از دوره‌اي فعاليت‌هاي فرهنگي، اجتماعي و سياسي دانشجويان به جاي اينكه فرصت تلقي شود، تهديد تلقي شد.
   حتي واژه‌هايي درخصوص اين دانشجويان به كار برده شد كه بار معنايي بسيار منفي داشت. دانشجوي ستاره‌دار يكي از همين واژه‌هاست.
  جامعه علي‌رغم همه مشكلاتي كه با آن روبه‌رو بود و علي‌رغم اينكه در انتخابات مجلس نوعي واگرايي وجود داشت، اما نهايتا در انتخابات رويكردي را برگزيدند كه حق پرسشگري، حق دفاع از حقوق اساسي مردم، حق بهره‌مندي از آزادي‌هاي اساسي مردم، حق استقلال فردي، اعتماد به نفس و... را به‌رسميت مي‌شناخت.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون