• ۱۴۰۳ يکشنبه ۲۷ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5879 -
  • ۱۴۰۳ يکشنبه ۲۲ مهر

روزهاي آتش زيرخاكستر!

مهردادحجتي

(قسمت دوم و پاياني)

مردم اهواز يك صبح زود اواخر تابستان ۵۹، با غرش چند هواپيما كه ديوار صوتي شهرشان را شكسته بود از خواب پريده بودند! هيچ كس از هيچ چيز خبر نداشت. همه با تعجب به هم نگاه مي‌كردند. فرزندان از پدران و مادران و پدران و مادران از همسايگان و همه مردم شهر از مسوولان! وضعيت سردرگمي بود. مسوولان هم از چيزي خبرنداشتند.همه‌چيز غافلگيرانه بود! چند بمب‌افكن تيز‌پرواز ساخت شوروي، اول صبح، ديوار صوتي مركز خوزستان را شكسته بودند و بمب‌هاي خود را در چند نقطه ريخته بودند. بعد هم اخبار از حمله همزمان عراق به چند شهر خبر داده بود. از جمله پايتخت كه فرودگاه مهرآباد را هدف قرار داده بود. تحركات عراق البته طبق اسناد، خصوصا روزنامه‌هاي اطلاعات و‌كيهان، از مدت‌ها پيش آغاز شده بود. ارتش عراق به شكلي روشمند پاسگاه‌هاي مرزي را هدف قرار داده بود. در چند نقطه هم به چند روستا آسيب زده بود. اما در آن روزها به‌دليل عدم استقرار كامل دولت مركزي در تهران، اداره كشور از وضعيت با‌ثبات و هوشمندي برخوردار نبود. همين هم سبب جدي گرفته نشدن آن تهديدها شده بود. البته درگيري با گروه‌هاي سياسي در پايتخت و حل مساله كردها در كردستان و درگيري‌هاي مسلحانه در گنبدكاووس و ده‌ها درگيري ريز و درشت، مجالي براي سر جنباندن رهبران در تهران باقي نگذاشته بود. از طرفي، همان سال - ۱۳۵۹ - انقلاب فرهنگي نيز رخ داده بود و دانشگاه‌هاي سراسر كشور با يك فرمان تعطيل شده بود. تقريبا پس از پيروزي انقلاب در ۲۲ بهمن ۵۷، تا زمان شروع جنگ در شهريور ۵۹، هيچ‌گاه كشور روي آرامش به خود نديده بود. بخشي از اين ناآرامي‌ها متوجه گروه‌هاي سياسي بود و بخشي متوجه كم‌تجربگي مسوولان و البته سرآسيمگي و كم خردي. گاه هم وضعيت چنان بحراني شده بود و تنش بخش وسيعي از بخش‌هايي از كشور را در برگرفته بود. اما پشتگرمي رهبران به حمايت اكثريت مردم، همه مسائل را به هر نحو حل كرده بود! در آن روزها، عامه مردم، از همه اعمال حكومت و دولتمردان حمايت مي‌كردند. كسي مسوولان را بازخواست نمي‌كرد. نحوه مديريت مقامي زير سوال نمي‌رفت و همين، آنها را در حصاري امن، دور از دسترس منتقدان قرار داده بود.

آن روزها افرادي در پي يكدست‌سازي حكومت بودند. گروهي تحمل گروه ديگر را در حاكميت نداشتند.گاه اختلاف‌ها از پرده بيرون مي‌افتاد و سبب نگراني آيت‌الله خميني مي‌شد. او بارها به مسوولان «وحدت كلمه» را يادآور شده بود. اما گاه اختلاف‌ها به قدري نگران‌كننده مي‌شد كه سر از مطبوعات هم درمي‌آورد. مثل اختلاف جدي سران حزب جمهوري با‌رييس‌جمهور بني‌صدر . بني‌صدر در هنگام انتخابات به‌شدت محبوب بود. همان محبوبيت هم سبب شكست مهم‌ترين رقيبش از حزب جمهوري اسلامي شده بود. اما سران حزب تحمل چنين شكستي را نداشتند. خصوصا جناح تندرو حزب كه از همان فرداي پيروزي بني‌صدر كمر به عزل او بسته بود. حزب، در اركان حكومت دست بالا را داشت. برخلاف بني صدر كه درون حكومت، جز رهبر پر نفوذ انقلاب، آيت‌الله‌خميني، تقريبا هيچ پشتيباني نداشت. به‌شدت تنها بود. همان هم سازمان مسعودرجوي را براي نزديك شدن به او به طمع انداخته بود. معادلات آن روزها سخت پيچيده بود. خصوصا پس از دو رخداد، اشغال سفارت امريكا همراه با به گروگان گرفتن بيش از پنجاه ديپلمات و دومين رخداد؛ انقلاب فرهنگي كه چندماه از ماجراي سفارت، رخ داده بود. تعطيلي دانشگاه‌ها و آغاز تصفيه‌هاي گسترده استادان و دانشجويان. حكومت، خود به يك جمع‌بندي براي يكدست‌سازي رسيده بود، چون چند‌ماه پس از شروع جنگ، رييس‌جمهور را عزل و كاملا همه حكومت را يكدست كرده بود. تنها يك‌سال پس از انقلاب فرهنگي در خرداد ۵۹، خرداد ۶۰ شاهد رخدادهاي خونين وقايع پس از عزل بني‌صدر شده بود. در آن فاصله هم جنگ در بخش اعظم نوار مرزي غرب آغاز شده بود و بخش‌هايي از كشور توسط ارتش عراق اشغال شده بود.

آن روز صبح كه هواپيماهاي جنگنده دشمن، بر فراز شهرهاي ايران پديدار شده بود، نخستين روز از يورش گسترده عراق براي تجاوز به خاك كشور بود. مردم اهواز از آن پس هر روز با صداي توپ و خمپاره از خواب برمي‌خاستند! آنها در خبرها مي‌شنيدند كه عراق بخش‌هايي از خرمشهر را تصرف كرده است و مردم با دست‌هاي خالي در برابر يك ارتش تا بن دندان مسلح ايستادگي مي‌كنند.آنها كه تعدادي از بستگان‌شان در خرمشهر سكونت داشتند، نگران جان آنها بودند. اتوبوس‌هاي مسافربري جز يكي، دو روز نخست، ديگر هيچ مسافري را تا خرمشهر نمي‌رساندند. ايستگاه قطار هم آسيب ديده بود و مسافرانِ خرمشهر بايد در اهواز از قطار پياده مي‌شدند.چند روز بعد ايستگاه قطار اهواز هم آسيب ديد و مسافران به مقصد تهران بايد از ايستگاه «سوخت‌گيري‌كارون»‌اهواز سوار قطار مي‌شدند. علاوه بر آن خبر رسيد كه ارتش عراق تا ۱۲ كيلومتري اهواز پيشروي كرده و يك لشكر موتوريزه‌اش را در نزديكي «كارخانه نورد لوله» مستقر كرده است! همان پيشروي كه موجب قطع ارتباط زميني اهواز با خرمشهر شده بود. پس از آن بود كه اهواز هر روز زير حملات خمپاره قرار گرفته بود.

ارتش در ابتداي انقلاب، درست چند روز پس از پيروزي، ژنرال‌هاي خود را از دست داده بود و به تعبيري كاملا بي‌سر شده بود! تيمسارهاي پر شماري در دادگاه‌هاي انقلاب، محكوم به اعدام شده بودند و بخش عظيمي از افسران هم در تصفيه‌اي گسترده، از ارتش كنار گذاشته شده بودند. وضعيت در روزها و‌ حتي هفته‌هاي آغازين جنگ، به شكل تاسف‌آوري نگران‌كننده شده بود. حكومت نو تاسيس جمهوري اسلامي، به يك‌باره غافلگير شده بود. بخش عظيمي از خاك كشور ظرف چند روز اشغال شده بود و خسارات عمده‌اي به زير‌ساخت‌هاي كشور وارد شده بود. مهم‌ترين هدف صدام، جدا‌سازي بخش‌هايي از خوزستان براي ضميمه كردن به خاك آن كشور بود! او طبق اطلاعاتي كه از قدرت‌هاي جهاني حامي خود به دست آورده بود، ارتش ايران را ضعيف و شكننده تلقي كرده بود و حكومت را هم در پايتخت درگير با مسائل ريز و درشت ارزيابي كرده بود. همان هم او را به طمع يورش به خاك ايران انداخته بود. آن وضعيت غافلگير‌كننده اما در ماه‌هاي نخست، دست بالا را در همه جبهه‌ها به ارتش صدام داده بود. هرچند از مقطعي به بعد، با شكل‌گيري گردان‌هاي مردمي، وضع در بسياري از جبهه‌ها تغيير كرده بود و در نهايت منجر به بازپس‌گيري بسياري از اراضي اشغالي شده بود. از جمله «خرمشهر » كه بالاخره با تلفات گسترده در سوم خرداد ۶۱، بازپس گرفته شده بود.هر چه بود، آن اتفاق مهم‌ترين رخداد آن دوساله نخست جنگ شده بود.

پس از آن اما جنگ چند سال ديگر ادامه يافته بود.بحث‌هايي پشت درهاي بسته ميان فرماندهان درگرفته بود و تصميم به ادامه جنگ گرفته شده بود. همان تصميمي كه كشور را در مسيري تازه قرار داده بود. اما آيا پس از بازپس‌گيري اراضي اشغال شده و دستيابي به سرحدهاي كشور، ادامه جنگ براي كشور به صرفه بود؟ همه آگاهان سال‌ها بعد در تحليل‌هايي كه ارايه دادند، ادامه آن را منطقي ندانستند. همان‌طور كه ادامه گروگانگيري سفارت امريكا را منطقي ندانستند. اساسا هر اقدامي بايد متضمن منافعي براي كشور باشد.پرسش اين بود كه ادامه آن گروگانگيري چه عوايدي براي كشور داشت؟ يا ادامه جنگ به مدت چند سال پس از آزادي خرمشهر؟

جعفر شيرعلي در يادداشتي، نكات مهمي را از تاريخ جنگ بازگو كرده است. او نوشته است: «اگر در اين عمليات بصره عراق را نيز تصرف مي‌كرديم، در چه صورتي و با چه ميزان تلفات انساني مي‌توانستيم اين عمليات را يك پيروزي محسوب كنيم؟ براي مثال آيا تصرف بصره با ۲۰۰ هزار شهيد يك پيروزي محسوب مي‌شد يا يك شكست؟ تاثير تصميم‌ها‌ي كلانِ سياسي- نظامي بر زندگي مردم بسيار مهم است و بايد در محاسبه‌ها، زندگي‌هاي ازهم‌پاشيده و آسيب‌هاي اجتماعي را نيز در نظر گرفت.»

اين پژوهشگر جنگ در يادداشتي ديگر با عنوان«آيا مردم موافق ادامه جنگ بودند؟» نوشته است: «دهم خرداد ۱۳۶۴ رفسنجاني با اشاره به زمزمه‌هايي درباره خستگي‌ مردم از ادامه جنگ، گفت كه در مشورت با نخست‌وزير و رييس‌جمهور تصميم گرفته‌اند «براي اينكه هم خودمان را بشناسيم، هم ديگران ما را بشناسند، اعلام ‌كنيم: آنهايي كه در سراسر اين كشور، زير اين آسمان، موافقند كه جنگ تا پيروزي و رفع فتنه ادامه پيدا كند» در مراسمي شركت كنند و «نظرات خودشان را با پلاكاردهايي كه با خودشان مي‌آورند به دنيا اعلام كنند.» (روزنامه جمهوري اسلامي، ۱۱ خرداد، ص۸)

هاشمي[اما] نگفت مردمي كه مخالف ادامه جنگ هستند چگونه نظرات خود را اعلام كنند... با وجود تهديدهاي حكومت عراق براي بمباران بي‌سابقه در روز قدس، جمعه ۲۴ خرداد ۶۴ راهپيمايي روز قدس با شعارهايي در حمايت از ادامه جنگ برگزار شد. هاشمي نوشته است فرزندان او نيز در راهپيمايي شركت كردند و ياسر، [فرزندش هم] كفن‌پوش آمده بود. او در مراسم سخنان پرشوري گفت: «هدف بزرگي كه شما دنبال مي‌كنيد بهاي گزافي دارد كه بايد بهاي آن پرداخته شود.» (روزشمار جنگ سپاه، ج ۳۷، ص ۷۸۸)

آيا مردمي كه در حمايت از ادامه جنگ به خيابان‌ها آمده بودند از بهايي كه جنگ به كشور تحميل مي‌كرد باخبر بودند؟ آيا مي‌توان نظر آنها را نظر تمام مردم ايران دانست؟... هاشمي در خاطراتش نوشت كه خبرنگاران داخلي مدعي‌اند ۵ ميليون نفر در راهپيمايي تهران شركت كرده‌اند. (اميد و دلواپسي، ص۱۱۴)

تبليغات زيادي انجام شد كه مردم موافق ادامه جنگ هستند و روزنامه‌ها از تظاهرات ۵ ميليوني در تهران نوشتند. نهضت آزادي در يادداشتي نوشت: اگر مسير راهپيمايي را حداكثر ۲۵ كيلومتر با متوسط عرض ۱۵ متر در نظر بگيريم و تجمع نسبي دو نفر در متر مربع، تعداد كل جمعيت راهپيمايان ۷۵۰ هزار نفر و حداكثر يك ميليون نفر تخمين زده مي‌شود. (خط سازش، ص ۴۳۵) در«بازخواني جنگ تحميلي » نوشته عبدالحسين مفيد مدير وقتِ اطلاعات نيروي زميني ارتش يك آمار جالب منتشر شده است. در صفحه ۱۴۳ كتاب مي‌خوانيم كه با توجه به تهديدِ بمباران شهرها، از شب قبل از اين راهپيمايي «تخليه شهرها و خروج مردم شروع شد، به‌طوري‌كه تا ساعت ۲۲ مورخ ۲۳ خرداد ۶۴، در مجموع تعداد۱,۰۵۸,۵۰۰ خودرو از تهران خارج شده است؛ از محور كرج ۴۵۰ هزار، از محور قم ۷۵۰۰، از محور هراز ۵۰۰ هزار، از محور ساوه ۴۴ هزار، از محور ورامين ۲۷ هزار و از محور گرمسار ۳۰ هزار خودرو»! آمار عجيبي است!...

چند سال بعد در بهار ۱۳۶۷، بهايي كه هاشمي مي‌گفت مردم بايد بپردازند چنان سنگين شده بود كه غيرقابل‌پرداختن بود. هاشمي به اين نتيجه رسيده بود ادامه جنگ ممكن است ايران را به مرز نابودي بكشاند. اين‌بار شايد ديگر نيازي به اعلام نظر مردم هم نبود. ايران روي دور شكست بود. ستادي تشكيل شد‌ تا راهپيمايي بيعت با امام را در حمايت از جنگ برگزار كنند. اما اين‌بار هاشمي در رايزني با بيت امام لغوِ راهپيمايي را پيگيري كرد. لغو اين راهپيمايي بازتاب زيادي داشت. راديو بي‌بي‌سي در تفسيري تحليل كرد كه «هدف از اين تظاهرات، ابراز موافقت با ادامه جنگ بود. البته ادامه جنگ، خط‌مشي جمهوري اسلامي است، اما اخيرا به نحوي روزافزون با اين خط مشي، مقابله‌هايي صورت گرفته است‌. گزارش شده است كه در اصفهان ميان پاسداران و آوارگان جنگي درگيري‌هاي خشونت‌آميزي روي داده است‌. گروه كوچك ليبرال به نام نهضت آزادي به رهبري مهندس مهدي بازرگان، نخست‌وزير اسبق جمهوري اسلامي، بار ديگر خواستار صلح شده است. همچنين در ميان بعضي از روحانيون تراز اول، نشانه‌هاي نارضايتي از ادامه جنگ آشكار شده است. » (پايان دفاع، آغاز بازسازي، ص ۱۳۵ و ۱۳۶)

بعد از لغو مراسم توسط امام، ستاد برگزاري نزد هاشمي آمدند؛ «آنها را توجيه كردم كه اقدام امام به‌جا بود، چون در اطلاعيه‌ها جنبه عمومي به راهپيمايي داده شده بود و تبليغات لازم نشده بود‌. جمعيت زيادي شركت نمي‌كرد و برداشت مي‌شد كه مردم خسته شده‌اند.»

به‌راستي نظر مردم درباره سياست‌هاي كلان كشور را از چه طريقي مي‌توان دريافت؟»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون