برندينگ و آرمانشهر اقتصادي
رضا اميدوار تجريشي
يكي از ويژگيهاي دولت مسعود پزشكيان توجه ويژه به مساله علم، فناوري و رويكردهاي نوين است. با توجه به اين واقعيت كه دكتر پزشكيان سالها در فضاي سياسي كشور در بخشهايي چون وزارت، نمايندگي مجلس، نايبرييسي مجلس و... حضور داشته ميتواند اين تجربيات را براي ايجاد دورنمايي توسعه يافتهتر و بهروزتر به كار بگيرد. ايران در منطقهاي قرار دارد كه در آن رقابت براي تبديل سرمايههاي خدادادي به سرمايههاي پايدار بسيار زياد است. كشورهايي مانند امارات، عربستان، قطر و... با توجه به سرمايههاي خدادادي فراوان و البته درگير نبودن با معضلي به نام تحريمها توانستند سرمايههاي ملي خود را به سرمايههاي مولدي چون جذب توريسم، جذب سرمايههاي پايدار و ايجاد نئوشهرهاي ويژه تكنولوژي و... بدل سازند. شهرهايي كه دروازه ورود به عصر تازهاي در جهان است و نظام اقتصادي، نظام جغرافيايي و نظام ارتباطي جهان را تغيير ميدهند. مثلا بنسلمان در گفتوگو با رسانهها اعلام ميكند كه به دنبال ايجاد تغييرات اساسي اقليمي و آب و هوايي، فرهنگي و ژئواكونوميك جهان است. در ايران نيز بسياري از مشاوران كسب و كار و مشاوران برندسازي و تجاريسازي حضور دارند، بسياري از تحصيلكردگان دانشگاههاي معتبر جهاني يا در ايران حضور دارند يا خواستار و مترصد ورود به كشور هستند تا بتوانند دانش و تخصص خود را در راستاي توسعه و رفاه كشور به كار بگيرند. اين افراد متخصص با علم روز جهان آشنا بوده و به دنبال فضايي براي انتقال دانش و تخصص و تجربيات خود هستند. از ظرفيت اين افراد ميتوان و بايد استفاده كرد و در كنار تمام نهادهايي كه اقدام به مولدسازي كرده و اقدام به توليد و خلق ثروت ميكنند يا توسعه منابع انساني را در دستور كار دارند از آنها بهره برد. اين ظرفيتهاي انساني ميتواند كمك كند كه مدل نظام آموزشي ايران به سمت يك نظام توسعهگرا سوق پيدا كند. اين افراد ميتوانند نظام اقتصادي ايران و صنايع ايران را به سمت يك آرمانشهر اقتصادي هدايت كنند. اگر ايران يك مركز براي آينده پژوهشي و حكمراني خوب داشته باشد با توجه به سند چشمانداز ميتواند برندسازي را در تمام حوزههاي اقتصادي نهادينه كند. در حوزه گردشگري، گردشگري توريستي، گردشگري سلامت، گردشگري، صنعتي، اقتصادي و... ميتواند برندسازي كند. ميتوان در حوزههاي روستايي گردشگران بسياري را حذف كرده و محصولات ايران را به جهان صادر كرد. اين رويكرد و شيوه و الگو در برندسازي تاثير ميگذارد. مثلا گفته ميشود روستاي ماسال روستايي است كه به صورت پلهاي ساخته شده يا روستاي كندوان در دل كوه ساخته شده است، ايجاد ارزش ا فزوده حول محور اين ظرفيتهاي گردشگري، نياز به برندينگ و نئوبرندينگ دارد كه بايد توسط افراد داراي ايده در بخش خصوصي ايجاد شود. مثال ديگر در اين بحث، سواحل مكران است. ايران ميتواند در توسعه سواحل مكران با توجه به سندي كه وجود دارد و مطابق آن 28 تا 30 شهر جديد قرار است ساخته شود، اقدامات توسعهاي صورت بدهد. با توجه به اهداف و ديدگاههاي آرمانشهر و نئوايران اين شهرها ميتوانند هويت و ويژگيهاي خود را داشته باشند. اين اهداف با مشاركت بخش خصوصي و با ايدههاي نوين مبتني بر فرهنگ و تمدن ايراني ساخته شوند. اين امر همچنين ميتواند در نظام سازماني نهادهاي دولتي هم قرار داده شود. اين مشاوران بخش خصوصي ميتوانند به نهادهاي دولتي بياموزند كه بايد از هر حوزه خلق ثروت صورت بگيرد. حتما نگاه ويژهاي در اين حوزه بايد وجود داشته باشد. توسعهاي كه ايران به دنبال آن است بايد با نگاه عدالتمحور صورت بگيرد. پس در ايران يك سند چشمانداز وجود دارد كه اهدفي را تعيين كرده است. تحقق اين اهداف از طريق مشاوران كسب و كار متخصص و استفاده از رويكردهاي نوين و علمي، نهايتا امكان ايجاد يك آمانشهر اقتصادي را فراهم ميسازد.