آثار تاريخي اصفهان
كتاب «نصف جهان في تعريف الاصفهان» تاليف محمدمهدي بن محمدرضا الاصفهاني، شايد از قديميترين كتابهايي باشد كه به قلم يك ايراني و در عصر قاجار به نگارش درآمده و امروز نسخهاي از چاپ سربي آن در كتابخانه ايرانشناسي مجلس شوراي اسلامي موجود است.
در مقدمه اين كتاب آمده كه نخستين نسخه اين كتاب در محرم الحرام ۱۲۸۷ قمري مشاهده شده است. سپس منوچهر ستوده در سال ۱۳۴۰خورشيدي اين كتاب را از روي نسخهاي كه در ماه رجب سنه ۱۳۰۸ قمري تحرير شده [احتمالا هر دو نسخه خطي بوده]، تصحيح و تحشيه[حاشيهنويسي] كرده و در نهايت با سرمايه كتابخانههاي «تأييد» اصفهان و «اميركبير» تهران در چاپخانه موسوي تهران به طبع رسيده است.
اهميت نخست اين كتاب به دليل اين است كه مولف معروف به «ارباب»، در حقيقت پدر محمدحسين ذكاءالملك اول و پدربزرگ محمدعلي فروغي است. به گفته منوچهر ستوده، او مردي عالم و فاضل و اهل قلم بوده و به همين سبب ماموران و گماشتگان دربار قاجاري، براي جمعآوري مطالب تاريخي و جغرافيايي شهر اصفهان و نواحي تابعه، آن را به او واگذار كردهاند.
همچنين فريدون زندفرد در سال ۱۳۹۷ خورشيدي در كتاب «محمدعلي فروغي در صحنه ديپلماسي بينالملل»، درباره اين خانواده ايراني كه سه نسل نويسنده، پژوهشگر و روزنامهنگار بودند و از اهالي فرهنگ و سياست محسوب ميشدند، نوشته است: «محمدحسين خان ذكاءالملك [پدر] كه براي مدتي رياست دستگاه دارالترجمه دولتي را برعهده ميگيرد «گرايش قطعي به روشنفكري داشت» وي آثار سودمندي كه جنبه «تنبه» داشت به همت مترجمان زبردست ترجمه و زيركانه منتشر مينمايد. فرزند [محمدعلي فروغي] نيز همين مسلك را در انتخاب مقالات جريده «تربيت»» به عنوان سردبير به كار ميگيرد. هر دو قصدشان ترويج آزادي و تنوير افكارعمومي بود.»
در نهايت، يكياز مهمترين نكتههايي كه مولف در كتاب «نصف جهان في تعريف الاصفهان» اشاره كرده، اين است كه ريشه جمله «اصفهان نصف جهان است» از كجا آمده است؟
در صفحه ۱۷۸ اين كتاب، محمدمهدي بن محمدرضا الاصفهاني نوشته است که در زمان شاه سليمان كه لقب شاه صفي ثاني داشت [...] شاعري به مبالغه و اغراق گفته است:
اصفهان نيمه جهان گفتند
نيمي از وصف اصفهان گفتند
در ادامه يادداشت «كتابشناسي آثار تاريخي اصفهان»، از دو كتاب ديگري كه ميتوان در اين راستا نام برد، يكي كتاب «گنجينه آثار تاريخي اصفهان - آثار باستاني و الواح و كتيبههاي تاريخي در استان اصفهان»، تاليف لطفالله هنرور است كه در شهريور ۱۳۴۴ در چاپخانه امامي اصفهان به چاپ رسيده است. اهميت اين كتاب كه امروز در بخش مرجع كتابخانه ايرانشناسي مجلس شوراي اسلامي در دسترس عموم قرار دارد، به اين دليل است كه اين كتاب «رساله دكتري» نويسنده بوده است. چنانچه سعيد نفيسي، استاد دانشگاه و نماينده مجلس سنا در ۹ خرداد۱۳۴۳ در مقدمه اين كتاب نوشته است: «روزي كه آقاي دكتر هنرور اين كتاب را براي احراز درجه دكتري تاريخ در دانشكده ادبيات دانشگاه تهران عرضه داشت و خطابه دفاعي خود را خواند و هيات نظارت وي را دكتر از دانشگاه تهران شناخت، من در همان جلسه گفتم كه اين كتاب بر همه رسالههاي دكتري كه در دانشگاه تهران گذشته است، برتري دارد، زيرا رسالههاي ديگر همه در ميان چهارديواري و زيرسقفي در نتيجه استخراج و استقصا از اين كتاب و آن كتاب فراهم شده و گردآورنده آنها تنها نشستهاند و مطالبي را كه ميبايست گرد آوردهاند، اما آقاي دكتر هنرور من ميدانم چسان وجب بوجب ساختمانهاي تاريخي بيشمار اصفهان را پيموده و در برابر بدنه، ديواري يا كتيبهاي در سرما و گرما ساعتها ايستاده و رازهاي دل اين گچها و آجرها و كاشيها و سنگها را خواهي نخواهي از سينه آنها بيرون كشيده است.
پيداست چنين كاري بدين دشواري و جانفرسايي تا چه اندازه نسبت به كارهاي ديگري كه در محيط دربسته كتابخانهاي به پايان ميرسد، برتري دارد. كساني كه از رازهاي كار ما خبر دارند، ميدانند كه درين كتاب دكتر هنرور بسياري از مطالب را كه تاكنون مكتوم و پنهان مانده بود با منتهاي روشنبيني كشف كرده و به دست اين صحايف كه همواره ترجمان آنها خواهند بود، سپرده است.» در حالي كه نوشتن اين رساله دكتري نزديك به يك دهه زمان برده و به چرايي و چگونگي تخريب بسياري از آثار تاريخي و معماري اصفهان به خصوص در دوره حكومت ظلالسلطان، برادر بزرگتر ناصرالدين شاه قاجار پرداخته است، كتاب دومي كه به بررسي آثار تاريخي اصفهان اختصاص يافته، كتاب «آثار ملي اصفهان» تاليف ابوالقاسم رفيعيمهرآبادي است. اين كتاب هم در سال ۱۳۵۲ خورشيدي از سوي سلسله انتشارات «انجمن آثار ملي» چاپ شده و اكنون در بخش مرجع كتابخانه ايرانشناسي مجلس شوراي اسلامي قرار دارد.
در نتيجه، اين سه جلد كتاب مرجع درباره «آثار تاريخي اصفهان»، نه تنها پژوهشگران و روزنامهنگاران را با آثار تاريخي اصفهان پيش از دوره صفوي آشنا ميكند، بلكه به بازگويي اين حقيقت هم ميپردازند كه چگونه بسياري از آثار تاريخي ساخته شده دوران پادشاهان صفوي در اصفهان كه پايتخت امپراتوري ايران بوده، در زمان حكمراني ظلالسطان در اصفهان عصر ناصري تخريب و
از بين رفتهاند.
منبع: کتابخانه ایرانشناسی مجلس