حسن بهشتيپور در گفتوگو با « اعتماد» مطرح كرد
گام مثبت ايران براي مديريت تنشها در ژنو
اسماعيل بقايي، سخنگوي دستگاه ديپلماسي كشورمان روز يكشنبه اعلام كرد كه رايزنيها درخصوص برنامه هستهاي و موارد مورد مناقشه ميان ايران و سه كشور اروپايي در تاريخ ۲۹ نوامبر از سر گرفته خواهد شد. پيشتر براي نخستينبار خبرگزاري كيودو ژاپن گزارش داد كه اين جلسه روز جمعه در ژنو برگزار ميشود. وبسايت كيودو همچنين مدعي شد مسعود پزشكيان رييسجمهوري در تلاش است تا پيش از آغاز به كار دونالد ترامپ رييسجمهور منتخب ايالاتمتحده راهحلي براي بنبست هستهاي پيدا كند. همزمان اما يك مقام ارشد ايراني تاييد كرد كه اين جلسه روز جمعه آينده برگزار خواهد شد و افزود: «تهران همواره بر اين باور بوده كه مساله هستهاي بايد از طريق ديپلماسي حل و فصل شود. ايران هرگز از مذاكرات خارج نشده است.» در عين حال اسماعيل بقايي، سخنگوي وزارت امور خارجه ايران نيز اعلام كرد كه اين رايزنيها در سطح معاونان برگزار خواهد شد و شامل طيفي از مسائل ازجمله مسائل منطقهاي و همچنين پرونده هستهاي خواهد بود. همزمان سخنگوي وزارت امور خارجه سوييس نيز پاسخ به سوالها در اين مورد را به كشورهاي شركتكننده در اين رايزنيها ارجاع داد. رايزنيها در شرايطي برگزار ميشود كه كمتر از يك هفته قبل شوراي حكام آژانس بينالمللي انرژي اتمي قطعنامهاي را عليه تهران در بامداد جمعه 2 آبان ماه تصويب كرد. ايران نيز در همان لحظات ابتدايي صدور اين قطعنامه كه توسط بريتانيا، فرانسه، آلمان و ايالاتمتحده پيشنهاد و تصويب شد، بدان واكنش فوري نشان داد و ذيل اين واكنش آورد كه دستور فعالسازي تعداد زيادي سانتريفيوژ جديد و پيشرفته، كه ماشينهايي براي غنيسازي اورانيوم هستند، صادر شده است. اين درحالي است كه در سال ۲۰۱۸ كه دونالد ترامپ در دولت اول خود طي اقدامي يكجانبه از توافق هستهاي ايران با شش قدرت بزرگ كه در سال ۲۰۱۵ امضا شده بود، خارج شد و تحريمهاي سختي را عليه ايران تعريف كرد. اين اقدام ترامپ و نيز اعمال سياست موسوم به فشار حداكثري در كنار انفعال اروپا نيز باعث شد تهران محدوديتهاي هستهاي ذكر شده در توافق برجام را كنار بگذارد و اقداماتي مانند ازسرگيري ذخاير اورانيوم غني شده، تصفيه آن در سطح بالاي شكافپذير و نصب سانتريفيوژهاي پيشرفته براي تسريع در توليد را در دستور كار قرار دهد. اين وضعيت به واسطه ناكامي دولت بايدن در احياي توافق هستهاي با ايران و شكست مذاكرات غيرمستقيم ميان واشنگتن و تهران تسريع شد. حالا با بازگشت ترامپ گمانهزنيها درباره سياست احتمالياش در ارتباط با ايران افزايش يافته، گروهي با استناد به موضعگيري رييسجمهوري منتخب در كمپينهاي مبارزاتياش كه بر توافق بزرگ با ايران تاكيد داشت، از احتمال توسل او به راهكارهاي ديپلماتيك ميگويند و گروهي ديگر مدعياند ازسرگيري كمپين فشار حداكثري در راس برنامه ترامپ -2 است. به اين دليل روزنامه اعتماد به بهانه دور جديدي از گفتوگوها ميان ايران و تروييكاي اروپايي و گمانهزنيهاي متعدد درخصوص تحركات متقابل ميان تهران و واشنگتن در بازه زماني باقي مانده تا ورود رسمي ترامپ به كاخ سفيد با حسن بهشتيپور، كارشناس و پژوهشگر مسائل بينالملل گفتوگو كرده است. به باور بهشتيپور، رايزني پيش رو ميان تهران و تروييكاي اروپايي گامي مثبت است با اين همه بعيد است اتحاديه اروپا قادر باشد با حذف واشنگتن با تهران وارد مسيرهاي جديد از تعامل شوند، چراكه مساله رفع تحريمها موضوعي است كه فقط از مسير تعامل ايران و امريكا ميگذرد. هر چند كه نبايد رايزنيهاي پيش رو با تروييكاي اروپايي را فاقد اهميت و نتيجه دانست. مشروح گفتوگو در ادامه ميآيد:
نشست پيش روي ايران و اروپا كه قرار است روز جمعه در سطح معاونان وزرات خارجه برگزار شود، با فاصله زماني اندك پس از پايان نشست شوراي حكام تعريف شده است، به باور شما آيا ميتوان گفت فصل تازه رايزنيها ميان ايران و تروييكاي اروپايي كليد خورده است؟
به اعتقاد من، مذاكرات كنوني به منظور كاهش تنشها ميان ايران و اتحاديه اروپا انجام ميشود. اين تنشها به حدي بيسابقه است كه در طول ۴۵ سال گذشته روابط ايران و اتحاديه اروپا چنين سطحي از مناقشه را تجربه نكرده است. اتحاديه اروپا به عنوان يك نهاد، به معناي واقعي كلمه مواضع تندي عليه ايران ندارد، بلكه كشورهاي خاصي همچون آلمان و فرانسه به طور مشخص در ارتباط با تهران از رويكرد خصمانهاي پيروي ميكنند. همچنين، بايد توجه داشت كه انگليس به عنوان يك كشور مستقل، از اتحاديه اروپا خارج شده اما در كنار دو بازيگر بالا در قاب تروييكاي اروپايي روياروي ايران قرار گرفته است. تا آنجا كه من ميدانم، هيچگاه روابط ميان دو طرف به اين شدت تنزل نكرده و به اين ميزان بحراني نبوده است. در حال حاضر، مساله اصلي برگزاري مذاكرات است كه خود پيام و سيگنال مثبتي به شمار ميآيد. به نظر ميرسد كه دستور كار اين مذاكرات، تمركز بر رفع تنشها و اختلافات موجود و همچنين يافتن راهحلي براي كاهش اين تنشها است. اساسا رسالت ديپلماتها اين است كه راهحلهاي جديدي بيابند و طرحهاي نويني را روي ميز بگذارند.
به واسطه تصويب قطعنامه عليه ايران آن هم در شرايطي كه تهران بر توقف غنيسازي در سطح 60درصد تاكيد داشت، اين گمانهزني مطرح بود كه رايزنيها حداقل تا زمان ورود ترامپ به كاخ سفيد محقق نخواهد شد.
بله اخيرا شوراي حكام عليه برنامه هستهاي ايران قطعنامهاي را تصويب كرده است، اما اين امر دليلي بر ترك ميز مذاكرات نميشود. به واقع يكي از دلايل مهمي كه بايد مذاكرات و رايزنيها ادامه يابد، رفع تنشها و سوءتفاهمات است تا از صدور قطعنامههاي مشابه در نشستهاي آتي جلوگيري شود. يكي از راههاي موثر براي جلوگيري از صدور اين قطعنامهها، گفتوگو و مذاكره براي حل اختلافات فيمابين است. بستن درهاي گفتوگو و مذاكره باعث خواهد شد كه سوءتفاهمات عميقتر شده و درنهايت منجر به تصويب قطعنامههاي متعدد گردد، بالاخص آنكه تروييكاي اروپايي ظاهرا به دنبال فعالسازي مكانيسم ماشه پس از صدور چندين قطعنامه هستند. بنابراين، اين گفتوگوها فراتر از مذاكرات هستهاي صرف است. اين مذاكرات به دليل حل اختلافات ميان ايران و اروپا در زمينههاي مختلفي نظير جنگ اوكراين، تحولات خاورميانه و درگيريهاي ميان تهران و تلآويو صورت ميگيرد، چراكه لابيهاي اسراييل در آلمان و فرانسه تحركات زيادي عليه ايران انجام ميدهند. به واقع اين مذاكرات شامل طيف وسيعي از موضوعات خواهد بود و به نوعي شبيه به مذاكرات انتقادي چند سال قبل است كه ميان طرفين انجام شد. در اين مذاكرات، انتقادات متقابل ميان اتحاديه اروپا و ايران مطرح شد. هر چند كه آن دور از رايزنيها نيز به نتيجه خاصي نرسيد، اما حداقل ميتوان گفت كه در كاهش تنشها تاثيرگذار بود. به اعتقاد من، اصل مذاكرات اقدام مناسبي است و بايد به طور جدي پيگيري شود. راهي جز مذاكره و گفتوگو براي رفع اختلافات يا حداقل كاهش تنشها وجود ندارد.
باتوجه به سطح تنشهاي حاكم ميان ايران و اروپا و اختلافنظرها در باب برنامه هستهاي ايران و همكاري ادعايي تهران و مسكو، به باور شما رايزني در بازه زماني كنوني ميتواند نتيجهبخش باشد يا حداقل از سطح تنشها بكاهد؟
من تصور ميكنم كه اين گفتوگوها ميتواند در وهله اول به كاهش تنشها ميان طرفيت مناقشه منتج شود اما ذكر اين نكته نيز اهميت دارد كه بايد در عين حال به بحث فعالسازي مكانيسم ماشه نيز به عنوان يك نقطه عطف در روابط ايران و اتحاديه اروپا توجه داشت. به نظر ميرسد كه در شرايط كنوني، تحول خاصي در اين زمينه رخ نخواهد داد، مگر اينكه رويكردهاي ايران و اتحاديه اروپا دچار تغييرات اساسي شود. باتوجه به مواضع فعلي تروييكاي اروپايي در قبال ايران، بعيد به نظر ميرسد كه مذاكرات جاري نتايج خاصي درخصوص مكانيسم ماشه به همراه داشته باشد. با اين حال، لازم به ذكر است كه اقدام به برگزاري اين مذاكرات، خود گامي مثبت به شمار ميآيد. اين نشاندهنده تمايل طرفين براي ورود به گفتوگو درخصوص مسائل مختلف و تلاش براي كاهش سطح تنشها از طريق راهحلهاي ديپلماتيك است. بنابراين، بايد از اين گفتوگوها استقبال كرد و اميدوار بود كه به كاهش تنشها منجر شود. اما درخصوص مكانيسم ماشه، تصور اينكه اين رايزنيها بتوانند تروييكاي اروپايي را از فعال كردن ماشه منصرف كند، واقعبينانه نيست. اگر اتحاديه اروپا تا تاريخ بيست و هفتم مهر ۱۴۰۴ يا اكتبر 2025 اقدامي انجام ندهد، اين به معناي آن خواهد بود كه مكانيسم ماشه بهطور كامل كنار گذاشته شده و پرونده ايران طبق قطعنامه ۲۲۳۱ به شرايط عادي بازميگردد. اما واقعيت اين است كه اتحاديه اروپا در اين موضوع سختگيري خواهد كرد، مگر اينكه رويكردهاي اتحاديه اروپا يا ايران دچار تغييرات اساسي شود كه احتمال آن نيز بسيار پايين به نظر ميرسد.
معناي نشست پيش رو براي امريكاي تحت رهبري ترامپ چيست؟ آيا تروييكاي اروپايي درصدد هستند تا ابتكار عمل را پيش از ورود ترامپ به كاخ سفيد در دست بگيرند؟
در اين زمينه بايد گفت كه ما تجربه مذاكرات هستهاي سال ۲۰۱۵ را در عمل مشاهده كردهايم و شاهد بوديم كه كشورهاي اروپايي در عمل قادر به اتخاذ اقدام خاصي بدون حمايت امريكا نبودهاند، چراكه اين كشورها تحت تاثير هژموني مالي ايالاتمتحده قرار دارند و هر تصميمي كه اتخاذ ميكنند، قابليت اجرايي ندارد. اساسا مذاكرات ايران و تروييكاي اروپايي به اين دليل به مذاكرات ايران و ۱+۵ تبديل شد كه ايالاتمتحده به طور مداوم كارشكني و سنگاندازي ميكرد و مشكلاتي را ايجاد مينمود. ايران نيز تصميم گرفت به طور مستقيم با امريكا وارد گفتوگو و رايزني شود تا شايد مناقشات ديرينه ميان تهران و واشنگتن رفع شود. همچنين شاهد بوديم كه پس از خروج امريكا از برجام، كشورهاي اروپايي طرحهاي مختلفي، ازجمله «اينستكس» را براي ادامه تعاملات خود با ايران در قالب برجام مطرح كردند، اما در عمل نتوانستند آنها را اجرايي كنند و در اين زمينه شكست خوردند. هر چند كه برخي بر اين باورند كه اين كشورها نخواستهاند اين طرحها را اجرايي كنند، اما به اعتقاد من، تمامي قرائن و شواهد نشان ميدهد كه آنها در واقع قادر به عملياتي كردن اين سازوكار نبودهاند. لذا حتي اگر خانم كامالا هريس به جاي ترامپ رييسجمهور شده بود، همچنان معتقدم كه مناقشات اصلي با امريكا به قوت خود باقي ميماند. البته كه تهران و تروييكاي اروپايي نيز اختلافات و چالش در روابط خود دارند؛ موضوعاتي همچون جنگ اوكراين، فعاليتهاي منطقهاي و موشكي ايران، برنامه هستهاي و مسائل حقوق بشري ازجمله پروندههاي باز ميان تهران و اتحاديه اروپا هستند، اما نكته اصلي اين است كه تحريمها تحت هيچ شرايطي از سوي اروپا قابل لغو شدن نيستند، چراكه هژموني مالي امريكا بر بازارهاي پول و سرمايه اروپا و جهان نفوذ دارد. حتي كشورهايي مانند چين كه رقيب امريكا به شمار ميروند، در مناسبات با ايران ملاحظاتي را درنظر ميگيرند. بنابراين تصور ميكنم در مساله پايان تحريمها، لازم است كه ايران بهطور مستقيم با ايالاتمتحده وارد گفتوگو شود. با اين حال، بعيد ميدانم كه سيگنال خاصي از اين مذاكرات براي ترامپ ارسال شود، زيرا تيم و كابينه احتمالي ترامپ متشكل از افرادي هستند كه اكثرا مواضع تندي عليه ايران داشتهاند و سوابق آنها نشان ميدهد كه خود را براي اتخاذ اقدامات جديدتري عليه ايران آماده كردهاند. در اين زمينه ما نيز بايد ابتكار عمل خود را داشته باشيم و مشخص كنيم كه چگونه بايد با اين تيم جديد مواجه شويم. از وزير خارجه اين كشور گرفته تا وزير دفاع و مشاور امنيت ملي، همگي سوابقي در كارنامه خود دارند كه موضعگيريهاي بهشدت تندي عليه ايران داشتهاند.