نه خود خورد، نه كس دهد!
پيمان طالبي
باورش سخت است، اما خبري كه ديروز حوالي ساعت 15 در رسانهها منتشر شد واقعيت دارد و ساترا در نامهاي خطاب به مديرعامل فيليمو، دستور «غيرقابل انتشار» بودن برنامه «اكنون» با اجراي سروش صحت تا تعيين تكليف را ابلاغ كرده است. دلايل توقيف برنامه «اكنون» اشاره مجري و مهمان قسمت اول برنامه (عليرضا قرباني) و همچنين اشاره در بخشهاي جنبي به برنامه «كتابباز»، عنوان و تاكيد شده كه مالكيت معنوي اين برنامه متعلق به صداوسيماست. شگفتا از كارهاي عجيب و غريبي كه صداوسيما دارد انجام ميدهد!
خبر و نامه ابلاغشده را بايد گذاشت كنار بخش ابتدايي برنامهاي به نام «جام جم» كه همين پريشب از شبكه يك سيما پخش شد و مجري برنامه، همان اول كار، اين قسمت را با خبر انتشار «اكنون» آغاز كرد، تصوير سروش صحت را روي آنتن نشان داد، به تجربه موفق «كتابباز» اشاره و در آخر براي دستاندركاران اين برنامه آرزوي موفقيت كرد.آش درهمجوش كه ميگويند همين است. اين رفتار رسانهاي را چگونه ميتوان تحليل كرد؟ با دست پس زدن و با پا پيش كشيدن يا عدم هماهنگي هيچكدام از اجزاي يك سازمان خيليخيلي وسيع؟ جالب اينجاست كه مجري برنامه «جام جم» ابتدا «اكنون» را كاري از تيم «كتابباز» دانست و برايشان آرزوي موفقيت كرد، اما در پايان صحبتهايش در اين بخش، ضمن اشاره به ادامه توليد برنامه «كتابباز» در تلويزيون، آرزوهاي موفقيت خود را توشه راه تيم جديد «كتابباز» نيز كرد! خب آقاي صداوسيما، ديگر مشكلت چيست؟! برنامهاي با آن حجم از طرفدار و بيننده را - آن هم نه در موضوع طنز يا ورزش يا سرگرمي- به تعطيلي كشاندي و به مخاطب ميليوني آن بيتوجهي كردي، حالا كه آن تيم، جل و پلاسش را جمع كرده و رفته توي يك كوچه ديگر بازي كند، باز هم بهت برميخورد؟
تلويزيون كه در سالهاي اخير بارها و بارها، چهرههايي را پرورده كه در ادامه راه نتوانسته آنها را در دامن خود نگه دارد، گويا در فقره سروش صحت و كتابباز، سفت ايستاده كه يا من بازي يا بازي خراب! تلاش سيما براي ساختن هزار و يك برنامه كتابمحور ديگر هم در اين ميان به در بسته خورده. آخرين نمونهاش را چندروز پيش ديدم. در يك دكور رنگارنگ - كه ناشيانه تلاش شده بود خيلي گرم و صميمي مثل يك خانه ايراني به نظر بيايد- عدهاي دور هم جمع شده بودند كه موضوع بحثشان كتاب بود. چهل دقيقهاي از برنامه را ديدم و در شگفت بودم كه كارگردان عزيز چطور «كتابباز» و «اكنون» و «جوكر 1» و «جوكر 2» را ريخته توي ديگ و هم زده و اين شورباي بدمزه را ساخته. شما كه كار كردن بلد نيستيد، حداقل بگذاريد آنها كه بلدند كارشان را بكنند!