• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۸ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5919 -
  • ۱۴۰۳ پنج شنبه ۸ آذر

ويروس جهل

مجيد اعزازي

1-در حكمت 74 از باب هشتم كتاب فاخر گلستان سعدي (عليه رحمه) مي‌خوانيم: «يكي را گفتند: عالم بي‌عمل به چه ماند؟ گفت: به زنبور بي‌عسل.» نيمه دوم اين حكمت، اما براي اين روزهاي ما ايرانيان آشناتر است كه «زنبور درشت بي‌مروت را گوي/ باري چون نمي‌دهي نيش مزن». بله اين روزها حتما با متخصصان داراي مدارك عاليه، اما بي‌مايه در حوزه‌هاي مختلف برخورد داشته‌ايد و از حضور و وجود آنها زيان ديده‌ايد. 
2-طي پنج روز اخير، دو بار فرزند دبستاني خود را به يكي از بيمارستان‌هاي خصوصي مخصوص كودكان و نزد دو متخصص كودكان بردم. بار اول براي درمان گلودرد و سرماخوردگي و بار دوم، گلاب به روي‌تان، براي بيماري شايع اين روزهاي كودكان يعني اسهال و استفراغ. اما نسخ تجويزي آنها افاقه نكرد. مراجعه به آن بيمارستان و آن متخصصان از سر اجبار تعطيلي مطب پزشك عمومي محله در نيمه شب بود، والا حاذق بودن پزشك عمومي محلي 15 ساله اخير، بارها و بارها بر من ثابت شده است و الحق و الانصاف تاكنون نظير آن را نديده‌ام. پزشك محله ما در شفاي بيماران همچون فرشته است و در بررسي وضعيت بيمار همانند يك كارآگاه پليس! پرسش‌هاي دقيق و معاينه دقيق‌تر و در نهايت تشريح مكانيسم بيماري و راه‌هاي علاج آن همچون يك معلم باحوصله، دلسوز و مهربان، شيوه هميشگي او است. پس از اجراي دو نسخه ناكام دو متخصص تقريبا جوان، در طول روز، وقتي را يافتيم و به مطب او رفتيم. پس از بررسي‌هاي معمول و ارايه دو نسخه ياد شده، اظهارات پزشك محله همچون آب سردي بر سر ما فرو ريخت اينكه براي درمان گلودرد فرزندم، خانم پزشك متخصص هم آمپول پني‌سيلين، هم نوعي قرص آنتي‌بيوتيك قوي و هم استامينوفن با دوز 500 در هر 4 ساعت يك‌بار تجويز كرده و اين داروها به اندازه‌اي سنگين است كه براي يك انسان بالغ 100 كيلويي بايد تجويز شود نه يك كودك 40 كيلويي!
3- با خود مي‌انديشم چرا فردي داراي بالاترين مدارك تحصيلي و تخصصي در يك حوزه خاص (متخصص كودكان) بايد چنين اشتباه فاحشي مرتكب شود؟ او در چه دانشگاهي درس خوانده؟ استاد يا استادانش چه كساني بودند؟ چه كتاب‌هايي خوانده و چه كتاب‌هايي نخوانده؟ چرا اين افراد متخصص بدون وقت صرف كردن و به اصطلاح، به‌طور چشم بسته براي كودكان اين سرزمين نسخه‌هاي خطرناك تجويز مي‌كنند؟ در هر روز اين ماشين‌هاي امضا، پاي چند نسخه اشتباه را مهر مي‌كنند و به دست ملت مي‌دهند؟ پس نظام پزشكي كجاست؟ چرا يك پزشك عمومي قديمي‌تر و متعلق به نسل قبل، از يك پزشك متخصص عالم‌تر و مفيدتر است؟ و...
4- پاسخ به اين پرسش‌ها به سادگي ميسر نيست. اما ناخودآگاه ياد بورسيه غيرقانوني 3 هزار نفر در دولت مهرورز مي‌افتم. كساني كه شايستگي علمي نداشتند، اما راهي بالاترين مقاطع دانشگاهي شدند و چند صباح بعد، رداي استادي در همان دانشگاه محل تحصيل را به تن كردند. ياد كساني كه از دروازه‌هاي كنكور دكتري دانشگاه‌هاي برتر كشور در آن سال، با همت و تلاش خود عبور كرده بودند، اما قرباني اين سه هزار نفر شده و كنار گذاشته شدند. انواع داستان‌هاي ديده و شنيده درباره رانت‌ها و گزينش‌هاي خانمان‌برانداز و نابجا را به خاطر مي‌آورم و با خودم مي‌گويم، نتيجه آن بي‌تدبيري‌ها و حذف كردن‌ها و بالا آوردن‌هاي نابجاي افراد بدون صلاحيت، امروز روي نسخه كودكان ما نوشته مي‌شود. با خود مي‌انديشم، اينكه علم پزشكي است و داراي حساب و كتاب و دو دو تا چهارتاست و مثلا تجويز يك دارو بايد متناسب با وزن كودك باشد، اما پزشك متخصص كودكان اين مهم را نمي‌داند! پس در حوزه‌هاي تخصصي ديگر كه تجويز راهكارها و سياست‌ها به اين اندازه دقيق و ملموس نمي‌تواند باشد، اوضاع به چه شكلي است؟! ياد اقتصاد مي‌افتم كه مي‌تواند حوزه‌اي دقيق با نسخه‌هاي دقيق باشد، اما حال و روزش را همه مي‌دانيم. به خدا پناه مي‌برم. با خود مي‌گويم اگر مهاجرت نيروهاي متخصص قديمي و باتجربه، جامعه را زمين نزند، حتما تخريب نهاد توليد علم با ورود افراد بدون صلاحيت، اين كار را خواهد كرد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون