شجاعت ترسیدن
حتی اگر زیان او هم زیاد باشد، چه دلیلی دارد که مردم و دیگران باید متقبل چنین زیانی شوند؟ صدام بدون ترس به کویت حمله کرد، درحالی که عقل سلیم و متعارف میتوانست آینده آن را پیشبینی کند. او در کوتاهمدت قهرمان عرب نامیده شد، گرچه در درازمدت ساقط و اعدام شد، ولی زیانی که مردم عراق و کویت دیدند را چه کسی باید پاسخگو باشد؟ نکته بعدی و بسیار مهم این است که ترس لازم و ضروری است ولی غلبه ترس بر فرد یا سیاست، چنان او را در تصمیمات محتاط میکند که باید گفت از ترس مرگ دست به خودکشی میزند! بنابراین مدیریت ترس و نقطه مناسب برای انتخاب عمل و تصمیم کجاست؟ یک سوی این طیف، محافظهکاری شدید است که فرد یا جامعه را زمینگیر میکند، سویه مقابل، رادیکالیسم و آنارشیسم و هرج و مرج رفتاری و سیاسی است. در سطح فردی نمیتوان نظر خاصی داد، هر کس برحسب خصوصیات روانی و دانش خود و... تصمیماتی میگیرد و اگر با سعی و خطا همراه باشد، تصمیم خود را متعادل میکند، ولی در سطح عمومی و سیاسی راهحل گفتوگوی آزاد و به دور از احساسات است. باید ساختارهایی منعطف و به نسبت دموکراتیک برای جامعه شکل داد که تصمیمات جمعی و غیرفردی در آنجا گرفته شود. پاسخگویی در برابر جمع بیشتر شود. در مجموع اصل را بر رعایت موارد ترس گذاشت؟ مگر آنکه خلاف آن ثابت شود. آنچه نوشته شد در نقد وضعیت رفتاری کسانی است که اتفاقا نه شجاع هستند و نه حتی جسور، بلکه افراد ترسویی هستند که فقط حاضرند در کف فضای مجازی به جیب و هزینه دیگران نمایش شجاعت و جسارت دهند و خود را واجد اعتماد به نفس معرفی کنند. تاریخ شاهد گویای این نوع تهورها و جسارتهایی است که تمام هزینههاي آن از جیب ملتها پرداخت شده است.